مقاوم سازی انسان – بخش پنجم

اختصاصی گیلانیان : در مباحث گذشته، شیوه های مقاوم سازی انسان در برابر مشکلات فکری و رفتاری فردی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. اینک به ادامه بحث می پردازیم.
تمسک به قرآن و عترت در فتنه ها
«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ/آلعمران/۱۰۳»، یکی از راههای مقاوم سازی انسان، تمسک به کتاب خدا و عترت است. وقتی به ساحل دریا می روید، می بینید که هر قایق را با یک طناب به اسکله یا جایی دیگر می بندند تا آب آن را نبرد. وقتی بچهای «تاب بازی» می کند، باید دو دستش را به دو طرف طناب یا زنجیر تاب، محکم بگیرد تا زمین نخورد.
طنابی که انسان مسلمان را از گمراهی و سرگردانی نجات می دهد، کتاب و عترت [= اهل بیت عصمت و طهارت(ع)] است. اگر دستمان به کتاب و عترت باشد، موجهای سهمگین نیز نمی توانند کشتی زندگی ما را واژگون سازند، و خطرناک ترین طوفان ها نیز قادر نیستند بشر را به زمین بزنند.
دعا و مقاوم سازی
دعا، انسان را مقاوم می کند. ما در نماز این دعای مشهور را مطرح می کنیم: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ/خدایا ما را به راه راست هدایت فرما/فاتحه/۶». این دعا را باید در نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء، مرتب تکرار نماییم و به طور دایم از خدا کمک بخواهیم.
سئوال: شما که اکنون راه مستقیم را طی می کنید، چرا باید مدام کلمه « إهدنا» را تکرار نمایید؟
جواب: ما در حال حاضر در خط مستقیم هستیم، ولی ممکن است فردا حادثهای رخ دهد و مسیرمان را منحرف کند. زیرا انسان مانند یک لامپ است. لامپ، دائما باید به برق وصل باشد تا روشن شود. اگر یک لحظه برق نرسد، خاموش می گردد.
قرآن تذکر می دهد که در هنگام جنگ، وقتی لشگری با جمعیت اندک، در مقابل یک سپاه طاغوتی با تعداد زیاد، قرار گرفتند، گفتند: «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً/ خدایا برای ما صبر نازل کن» ، «وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا/ و گام های ما را در مبارزه با دشمن، استوار فرما/بقره/۲۵۰»، خداوند نیز دعایشان را مستجاب فرمود و آنان را از امدادهای غیبی برخوردار ساخت.
در دفاع مقدس هشت ساله، کشور ایران نسبت به عراق، امکاناتش کم بود و هیچ کس هم کمکش نمیکرد. در مقابل، همه ی دنیا به عراق کمک میکردند. ولی سرانجام صدام شکست خورد و عراق را هم نابود کرد. رزمندگان اسلام به دلیل تکیه بر خدا و برخورداری از محکم ترین تکیه گاه، به پیروزی رسیدند.
دعا و نیایش ، سیره پیشوایان
به وسیله دعا، از خدا کمک می خواهیم و به پروردگار عرض می کنیم: «خدایا کمک کن تا به خودم اعتماد بیش از حد پیدا نکنم و دچار غرور نشوم ». در حدیث آمده که امام کاظم(ع) فرمود: آدم عاقل مرتب دعا می کند «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا/ خدایا قلب ما را واژگونه نکن »، اگر الآن آرامش دارم، نکند که در یک لحظه حساس و سرنوشت ساز، منحرف شوم.
کوتاه نیامدن در برابر دشمنان
یک نمونهی مقاوم سازی، کوتاه نیامدن در برابر دشمنان دین و خداوند است. بدین خاطر قرآن به ما امر می کند که بگوییم: «قُلْ یَأَیهَُّا الْکَفِرُونَ/کافرون/۱» ، «لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ/کافرون/۲» یعنی من بتها را پرستش نمیکنم.
کفار قریش به پیامبر(ص) پیشنهاد کردند کمی شما کوتاه بیاید، تا ما هم قدری کوتاه آمده و سازش کنیم. ولی او در جواب آنان فرمود: «قُلْ یَأَیهَُّا الْکَفِرُونَ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ» یعنی من مقاوم هستم. ذرّهای هم در برابر بتهای شما، سر خم نمیکنم.
قرآن می فرماید:
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ/قلم/۸٫
«پروردگار تو بهتر از هر کس میداند چه کسی از راه او گمراه شده، و هدایت یافتگان را نیز بهتر میشناسد».
فَلَا تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ/قلم/۸٫
«حال که چنین است از تکذیب کنندگان اطاعت مکن».
وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ/قلم/۹٫
«آن ها دوست دارند نرمش نشان دهی تا آن ها نرمش نشان دهند [نرمشی توأم با انحراف از مسیر حق]».
وَ لَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَّهِینٍ/قلم/۱۰٫
«و اطاعت مکن از کسی که بسیار سوگند یاد میکند و پست است».
قرآن، هشدار می دهد: « دوست دارند کوتاه بیایی، تا کوتاه بیایند. سازش کنی، تا سازش کنند. مواظب باش سازش نکنی! ». به این کار می گویند: مقاومت .
لجاجت
حال همین مقاومت اگر در برابر «حق» باشد، «لجاجت» نامیده می شود. فرد لجوج، در برابر هر چیزی مقاومت می کند. در حالی که این کار، اصلا درست نیست. آدم اگر چهل تا حرف زد و بعد از مدتی فهمید که هر چهل تا سخنش، باطل است، باید سراغ کلام چهل و یکم برود.
این که میگویند: «حرف مرد یکی است»، این کلمهی غلطی است. ممکن است آدم یک حرفی بزند که اشتباه باشد و باید آن را اصلاح کند. حال اگر در پای حرف باطل ، ایستادگی کنی، این لجاجت است نه مقاومت.
شناخت و بینش درست از دنیا
یکی از عوامل مقاومسازی، داشتن شناخت و بینش درست از دنیا است. بعضیها که مقاوم نیستند فکر میکنند دنیا « آخور » است. با این دیدگاه ، وقتی میبیند که چیزی نیست تا بخورد، به زمین و زمان فحش میدهد. برخی فکر میکنند دنیا «خوابگاه» است و آن ها آمده اند تا کیف کنند. اما وقتی میبیند کیفش به هم خورد، میگوید: «این چه بساطی است؟»، به «هستی» فحش میدهد. دیگری فکر میکند دنیا «عشرتکده» است. بدین خاطر تا میبیند عیشش به هم خورده، داد و بیداد میکند.
میدان رشد
در حالی که دنیا، نه آخور است، نه خوابگاه است، نه عشرتکده !، پس چیست؟
دنیا، میدان «رشد» است و چون میدان رشد است، چه دلمان بخواهد یا نه، حوادث تلخ هم وجود دارد. «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَهٌ/بحارالانوار/ج۷۰/ص۸۲».
مثال : اگر شما به قهوه خانه ای بروید، از مسئول آنجا، بستنی طلب نمی کنید، چون می دانید که در آنجا فقط چای می دهند. در این حالت دیدگاه شما نسبت به آن مکان روشن است که اینجا قهوه خانه است نه بستنی فروشی. دنیا نیز تنها سرای خوشی و کامیابی نیست. در نتیجه باید دیدگاه خود را پیرامون این خانه موقت، اصلاح کنیم.
فردی به مغازه « چینی و بلور فروشی» رفت و دید که صاحب مغازه ، لیوانها را برعکس گذاشته است. این مشتری، قدری نگاه کرد و با دستش یکی از لیوان ها را لمس کرد و گفت: «آقا، چرا دهانه این لیوان بسته است؟»، بعد آن را بلند آن و گفت: «ته این هم که سوراخ است». فروشنده گفت: «آقا، دید شما غلط است. اگر لیوان را از آن طرف بگیری، اشکالهایت برطرف میشود!».
رشد و لوازم آن
اگر ما دنیا را صرفا جایگاهی برای لذت بردن بدانیم، در آن صورت، پذیرش مشکلات و دشواری هایی مانند سیل، خشکسالی، طوفان، زلزله، بیماری، جنگ، مرگ و…، بسیار سخت می شود و امری به نام «رشد»، معنای حقیقی خود را از دست می دهد. زیرا برای رسیدن به رشد، همه چیز با هم هست؛ خنده و گریه، شادی و غم، پیروزی و شکست، کامیابی و ناکامی، تولد و مرگ، و…، وگرنه انسان هرگز نمی تواند به اهداف مورد نظر خویش برسد.
پی نوشت:
درس هایی از قرآن/محسن قرائتی/با تصرف کامل.
نظرات
بدون نظر