به بهانه دست و پا زدن گیلان در مسیر شعارهای توسعه
آیا گیلان هم اینگونه مدیریت می شود ؟!!

گیلانیان : خبر عدم انتصاب فرماندار جدید ساری مرکز استان مازندران به دلیل استخاره بد که از زبان سید علی اکبر طاهایی استاندار این استان بیان شد این روزها نقل هر محفلی به ویژه رسانه ها شده است و هر کسی و جریانی از منظر نوع هدفی که دنبال می کند در صدد بهره برداری از این سخن و شیوه کار آقای طاهایی است.
هرچند که در این سال ها استفاده از این شیوه ها در اجرای برنامه های مدیریتی مورد تاکید برخی جریان ها قرار داشته است اما آنچه بیش از همه مهم است جلوگیری از سوء برداشت ها از بیان این گونه اعتقادات است که می تواند تاثیرات منفی بسیاری در افکار عمومی و چه بسا دست آویزی برای زیر سوال بردن بسیاری از ارزش ها در جامعه داشته باشد.
جدا از نوع برداشت هایی که از این سخن استاندار مازندران می شود اما نکته ای که برای ما گیلانیان می تواند جالب باشد نوع مدیریت آقای طاهایی در دهه ۷۰ در استان گیلان است.
سید علی اکبر طاهایی برای گیلانیان نامی آشنا است او همانی است که در دوران سازندگی پس از جا ماندن از نشستن برکرسی نمایندگی مردم تنکابن در مجلس چهارم از سوی دولت به عنوان استاندار گیلان راهی این استان شد تا سکاندار سازندگی در این استان شود و شاید حضور او در گیلان از یک منظر فصل مشترکی برای همه جریان های سیاسی چپ و راست بود زیرا او را در جمع یاران سیاسی اش از اردو گاه چپ می شناختند اما در رفتارش بیشتر راضی کننده جریان راست بود و این خصوصیت او موجب شده بود تا در افکار عمومی از او به عنوان چهره ای با تعامل و اخلاقی یاد شود زیرا همواره در راستای جلب رضایت همگان گام برمی داشت.
و شاید هنوز گریه برخی از مدیران آن روز که این روزها نیز بر مسند مدیریت های ارشد ستادی این استان نشسته اند در جلسه تودیع طاهایی و معرفی صوفی استاندار بومی دوران اصلاحات در گیلان از ذهن همکاران رسانه ای و شاهدان پاک نشده باشد که چه سخنوری هایی که نمی کردند در سوگ رفتن او!
جدای از این ویژگی ها آنچه امروز با پیش آمدن این سوژه خبری بیش از همه جلب توجه می کند اینکه آیا آقای طاهایی در دوران مسند مدیریت عالی خود در گیلان ، برای انتخاب مدیران و کارگزاران روزهای سازندگی بدون توجه به توان و تخصص افراد ، این گونه تصمیم می گرفتند که اگر این بود پس یابد تمام نا کامی های آن دوران را که برای بسیاری از استان ها دورانی طلایی بود و فرصت توسعه اما برای گیلان فرصت سوزی و از دست رفتن سرمایه ها و نرسیدن به توسعه به پای این شیوه مدیریتی ایشان نوشت.
امروز استان گیلان در حالی در مسیر شعارهای توسعه دست و پا می زند که حداقل بیش از دو دهه از سایر استان ها به دلیل عدم استفاده کافی و بهره مندی از ظرفیت ها و حمایت های توسعه در گذشته به ویژه دوران سازندگی دورتر مانده است و شاید امروز بتوان دلیل این امر را در نوع نگاه مدیریتی و تصمیم گیری مدیران ارشد آن جستجو کرد!
در آن روزگاران که در سایر استان ها شاهد رشد صنعت و سرمایه گذاری ها در بخش های مختلف اقتصادی بودیم در گیلان هر روز شاهد از دست رفتن فرصت های سرمایه گذاری و فرار سرمایه ها و عدم نوسازی صنعت در این استان که سال های قبل انقلاب در ردیف استان های صنعتی و کشاورزی کشور بود ، بودیم که نتیجه عدم مدیریت صحیح بعدها با تعطیلی پشت سر هم کارخانجات و افزایش سیل بیکاران خود را نشان داد و ما شاهد بحران های کارگری که نمونه بارز آن در صحنه اجتماعی است شدیم.
اینک پس ازگذشت دو دهه از حضور مهندس طاهایی بر مسند مدیریت عالی گیلان شاهد حضور شخصیتی دیگر از استان همسایه شمالی مان واز همولایتی های آقای طاهایی در مسند عالی ترین مدیریت اجرایی گیلان در دولتی که با شعار عدالت و مهرورزی بر سرکار آمده است هستیم که با توجه به نوع نگرش خاص و ذهنیت تاریخی که مردم گیلان نسبت به همسایه شمالی خود دارند، امیدوارند مدیر جدید با بهره مندی از نخبگان واقعی این استان در عرصه های مختلف علمی ، اجتماعی ، سیاسی؛ اقتصادی و فرهنگی نه آنان که کاریکاتوری از نخبگی هستند زمینه های رشد و توسعه این استان را بیش از گذشته فراهم آورد تا یادی که این گونه از مدیران دیروز در گیلان می شود فردا برای مدیر فعلی تکرار نشود!
نظرات
بدون نظر