سنگ بزرگ علامت نزدن است ؟
طرح خودکفائی برنج از حرف تا عمل ؟!

اختصاصی گیلانیان : پایگاه اطلاع رسانی وزارت کشور در تاریخ ۲۰/۶/۹۰ نوشت : « اجرای طرح خودکفایی در تولید برنج تا ۲ سال آینده . سعادتی با اشاره به فعالیت های زیرساختی صورت گرفته در شالیزارهای کشور بویژه شمال ایران ، از اجرای طرح خودکفایی در تولید برنج تا ۲ سال آینده خبر داد ».
این خبر در شرایطی منتشر میشود که عضو هیات علمی موسسه تحقیقات برنج کشور در کمتر از یک ماه به تاریخ ۱۵ مهر ۹۰ به خبرگزاری کشاورزی ایران میگوید : « طرح جدید خودکفایی برنج، پایان اردیبهشت ارایه می شود » !؟
این دو قول حاکی از آن است که طرح خودکفائی برنج هنوز در مقام حرف قرار دارد و تا ارائه آن اگر اتفاقی نیفتد به شش ماه دیگر زمان نیاز است و بعد از آن نیز اگر طرح ارائه شود برای تصویب ، فراز و نشیب های زیادی در پیش رو خواهد داشت که از آن جمله است:
کلیات طرح مقبول واقع بشود یا نشود ؟ ساز و کار های لازم تدارک بشود یا نشود ؟ هزینه مورد نیاز تأمین بشود یا نشود ؟ دستورالعمل های اجرائی طرح به موقع تدوین و به استان ها ابلاغ بشود یا نشود ؟ و چندین بشود یا نشود دیگر!
فرض محال این است که اگر هیچ مشکلی در ارائه ، تصویب ، تدارک و اجرای آن بوجود نیاید عملا اجرای طرح خودکفائی برنج از دو سال به یک و نیم سال تقلیل پیدا می کند و این وعده نه عملی است و نه ممکن و بقول معروف : « سنگ بزرگ علامت نزدن است » و از همین ابتدای کار – اگر چه خلاف رأی است – می توان گفت این وعده نیز به سرنوشت وعده های پیشین در این حوزه گرفتار خواهد شد !
طرح خود کفائی برنج ابتکار سال ۹۰ نیست تا برای برنجکار جالب و جاذب باشد زیرا سابقه این طرح به پیش از سال ۸۵ بر میگردد و شاهد مدعا نتیجه وب گردی چند ساعته ای است که ماحصل آن بدون دخل و تصرف در ذیل میآید :
– به گزارش واحد مرکزی خبر در تاریخ ۳ آبان ۸۵ وزیر جهاد کشاورزی – اسکندری – گفت:
« طرح خودکفایی برنج تهیه و سازو کارهای اجرایی آن نیز فراهم شده است » !
– شبکه خبری صنایع غذایی ایران در تاریخ : ۲۰ دی ۱۳۸۵ اعلام کردد :
« با تصمیم هیات وزیران، اعتبار لازم برای اجرای طرح خودکفایی برنج تعیین شد … به گزارش ایلنا ، وزارت جهاد کشاورزی موظف است با هماهنگی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و با رعایت مقررات قانونی نسبت به تامین یارانه سود کارمزد به مبلغ ۷۰۰ میلیارد ریال تسهیلات مورد نیاز طرح خودکفایی برنج ، بازسازی ، نوسازی کارخانجات شالی کوبی طی سال های برنامه چهارم توسعه اقدام کند ».
– همین شبکه در ۱۴ بهمن ۸۵ اعلام کرد:
«جمیل علیزاده شایق» با انتقاد از عدم فراهم شدن ساز و کارهای خودکفایی برنج، گفت: «با توجه به شرایط فعلی بعید به نظر می رسد که بتوان در مدت تعیین شده از سوی وزارت جهاد کشاورزی (سه سال) در تولید برنج خودکفا شد … » دبیر انجمن برنج کشور در گفت و گو با خبرگزاری مهر در مورد اجرایی شدن طرح خودکفایی برنج در کشور گفت: «طرح خودکفایی برنج برنامه ی پیچیده ای نیست و برای اجرایی شدن آن نیاز به پیگیریهای مستمر مسئولان دارد … »علیزاده شایق با اشاره به فراهم نشدن ساز و کارهای طرح خودکفایی برنج در کشور، افزود: «اگر چه مسئولان اعلام می کنند که طرح خودکفایی برنج در راستای افزایش سطح زیر کشت ارقام پرمحصول، توسعه مکانیزاسیون و کاهش هزینه های تولید انجام خواهد شد؛ اما تا کنون هیچ پیشرفتی در موارد مذکور حاصل نشده است » !
– شبکه خبری صنایع غذایی ایران در تاریخ : ۲۷ بهمن ۱۳۸۵ اعلام کرد:
« رییس سازمان جهاد کشاورزی گیلان، تامین نشدن اعتبار را علت به تصویب نرسیدن طرح خودکفایی برنج در سال ۸۵ اعلام کرد … سیدنصیر سیدمحمدی با بیان این که طبق برنامه وزارت جهاد کشاورزی قرار است در سال ۸۷ به خودکفایی در تولید برنج برسیم، به خبرنگار کشاورزی ایسنا، گفت: طرح خودکفایی برنج که امسال اولین سال اجرایی آن بود به دلیل تامین نشدن اعتبار تنها با۲۰ درصد اعتبارات داخلی به اجرا درآمد …» !
با توجه به نقل قول های مورد استناد این سؤالات مطرح میشود:
براستی سیاستگذاران کشاورزی در صدد اجرای طرح خودکفائی برنج هستند ؟ اگر جواب مثبت است با کدام راهکار عملی ؟ آیا طرح مذکور در گرو راهکار های : واگذاری زمین ، تسطیح اراضی ، تأمین اعتبار ، میکانیزه کردن برنجکاری و اصلاح ساختار شالیکوبی ها است ؟ اگر مشکلات همین هائی است که ذکر شده حتما در سال ۸۵ به این موارد هم توجه شده بود پس چرا تا کنون اجرائی نشد ؟
جهت مزید اطلاع طراحان این طرح باید گفته شود موانع عدم اجرای طرح خودکفائی برنج چیز دیگری است که اگر به آن توجه نشود هرگز این طرح عملی نخواهد شد . بعنوان مثال به پاره ای از این موانع اشاره می شود :
۱ – تسطیح اراضی ( یکپارچه سازی اراضی ) از سال ۷۱ در دست اجرا است و تا کنون طبق آمار قابل تشکیک سازمان جهاد کشاورزی تنها ۳۳ درصد اراضی تجهیز و نوسازی شدهاست که با توجه به روند اجرائی برای ۶۷ درصد باقیمانده حدود ۲۵ سال زمان نیاز است ! ؟
۲ – آیا همه اراضی شالی قابلیت تسطیح را دارد یا خیر ؟ و آیا این کار با توجه به خرده مالکی بودن اراضی که ۷۵ درصد از برنجکاران گیلانی به استناد آمار قابل تشکیک زیر هفت دهم هکتار زمین دارند اقتصادی می باشد ؟
۳ – با توجه به اینکه ۱۲۰ هزار خانوار گیلانی از طریق شالیکاری امرار معاش میکنند با میکانیزه کردن برنجکاری که جمعیت زیادی بیکار میشوند راهکار مناسب برای رفع این معضل یکی دیگر از مسایل مورد توجه در طرح باید باشد . بعنوان مثال : ماشین نشاء و دروگر روزانه کار حدود ۱۷ نفر کارگر را انجام میدهد ، بعبارت بهتر این دستگاهها باعث بیکار شدن ۱۷ کارگر در روز می شود که در صورت فراگیر شدن کشت مکانیزه تکلیف جمعیت بیکار روستائی چه خواهد شد ؟
۴ – در خصوص آب مطمئن زراعی که اصل و اساس برنجکاری است و به استناد یک ضرب المثل چینی « برنج گیاهی است پای در آب و سر در آفتاب دارد » این پرسش ها مطرح هست :
الف – سد سفیدرود در سال ۴۲ برای تأمین آب زراعی ۹۰ هزار هکتار از شالیزار های استان احداث شده و امروزه حدود یک سوم توان ذخیره آبی خود را از دست داده است چگونه میتواند آب زراعی ۲۲۰ هزار هکتار یا بقول ( آماریون ) ۲۳۸ هزار هکتار اراضی شالیزار را تأمین نماید ؟
ب – از سال ۴۲ تا کنون هنوز ۵۰ درصد کانال های آبرسانی و زهکشی استان اجرا نشده که با کمال تأسف نیمی از اجرا شده ها هم ناقص است که کشاورز را با مشکل جدی مواجه کرده است و برای تأمین آب زراعی خود متحمل هزینه های غیر ضروری است .
ج – به بهانه ذخیره سازی آب زراعی در پشت سد ، رها سازی آب حد اقل با یک ماه و نیم تأخیر صورت میگیرد که این عمل چند مشکل را بهمراه دارد:
اولا : به دلیل نداشتن آب به موقع و لازم شخم اصولی میسر نمی شود و هوای لازم به خاک زیر و رو شده نرسیده و در معرض آب و هوا پخته نمی شود و (ورز) نمی آید .
ثانیا : کوتاه شدن زمان شخم از سه ماه به یک ماه فشار طاقت فرسائی به کشاورز وارد می نماید و او را از حیث جسمی و روحی دچار فرسودگی می کند .
ثالثا : بیمه محصولات کشاورزی مثل سال جاری سقف بازدید از خزانه های آسیب دیده را تا ۲۴ اردیبهشت تعیین می کند که بسیاری از کشاورزان ( پائین شارب ) به دلیل کمبود یا عدم دسترسی به آب لازم نمی توانند خزانه خود را حاضر و یا به مرحله تعیین تکلیف برسانند.
رابعا : کوتاه شدن زمان شخم از یک سو و اجبار کشاورز به کشت زمین عملا با مشکل کارگر مواجه می شود و این فرصتی مناسب و درآمدزا برای قشر کارگر است که دستمزد خود را به چند برابر معقول افزایش دهد و از قرار روزی چهل تا شصت هزار تومان برساند و به قول خود کشاورز در این زمان کارگر فقط به پول توجه دارد تا به کار .
درآمد بخش کارگری در برنجکاری سبب شده تعداد قابل توجهی از زمین داران زمین خود را به مناصفه می دهند و خود به کارگری می پردازند که درآمد کارگری به مراتب بیشتر از برنجکاری است.
بگذریم از واردات بیرویه و نا به هنگام برنج خارجی در زمان عرضه تولید داخلی که این محصولی را که با رنج حاصل میشود چنان خاکستر نشین میکند که کشاورز نمی تواند هزینه های خود را جبران نماید .
از این رو باید گفت ممکن است اجرای طرح خودکفائی برنج روی کاغذ و درون سمینار ها و اتاق های مجهز به سیستم سرمایشی و گرمایشی آنچنانی عملی باشد ولی هرگز در مزارع عملی نخواهد بود زیرا هیچگاه جهاد کشاورزی آمار درستی از سطح زیر کشت ، هزینه تولید ، میزان تولید ، مشکلات برنجکار و غیره نداشته و ندارد تا بتواند برای خود کفائی برنج برنامه ریزی کند. بنابر این حرف تا عمل فاصله از زمین تا آسمان است.
بعنوان مثال برآورد و اعلام هزینه تولید در هکتار به میزان یک میلیون هفتصد هزار تومان حاکی از آن است که متولیان این بخش با درد برنجکار آشنا نیستند.
نویسنده بعنوان یک کشاورز حاضر است یک هکتار زمین خود را در اختیار معتقدان به این آمار قرار دهد که اگر در سال زراعی آینده بتوانند با هزینه اعلام شده ، به اضافه تورم سالانه دولتی کشت و زرع نمایند ، نیمی از یک هکتار زمین خود را بعنوان پاداش به مجریان آن تقدیم نماید.
کلام آخر : وقتی طرح تصویب شده خودکفائی برنج در سال ۸۵ کان لم یکن تلقی می شود ، وقتی قرار است طرح جدید خودکفائی ظرف شش ماه دیگر ارائه شود ، وقتی با توجه به روند تسطیح اراضی موجود تکمیل این پروژه به حدود ۲۵ سال زمان نیاز داشته باشد ، وقتی خود دولتمردان هزینه های نهاده ها را به چند صد برابر افزایش می دهند ، وقتی عملکرد متولیان آب سبب افزایش سرسام آور دستمزد ها می شود، آیا می توان امیدوار بود در ۲ سال آینده برنج به خودکفائی برسد ؟؟!!
اختصاصی به قلم حسین لطفی چهارده سرپرست جهان اقتصاد ” اولین روزنامه اقتصادی ایران ” در گیلان
نظرات
بدون نظر