تاملی بر :
مخاطب و رسانه ملی در کلام رهبر انقلاب

گیلانیان : در یک فرآیند رسانهای سه عنصر اصلی و غیر قابل تفکیک وجود دارد. این عناصر به ترتیب عبارتند از:
۱- پیام ۲- رساننده پیام ۳- گیرنده پیام
در این فرآیند، هدف آن است که پیامی خاص توسط عامل انتقال پیام که در این بحث رسانه ملی است به گیرنده پیام یعنی مخاطبین برنامههای صدا و سیما انتقال یابد. اگرچه رسانه تنها یکی از اجزای این فرآیند است اما به جهت جایگاه بی بدیل خود در انتقال پیام به مخاطب از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. اینکه چه پیامی و با چه ویژگیهایی انتقال یابد و میزان اثرگذاری آن برگیرنده پیام تا چه حد باشد چیزیست که به شدت تحت تاثیر نوع نگاه و نحوه عمل عامل رساننده پیام یا همان رسانه ملی (صدا و سیما) قرار دارد.
رسانه؛ تحت استراتژی و خطی مشی از پیش تعیین شدهای پیام را انتخاب و سازماندهی میکند و سپس با بررسی و تجزیه و تحلیل نیازها و ویژگیهای بینندگان خود سعی میکند تا بهترین شیوه را برای تولید برنامه که همان بستههای حاوی پیام است انتخاب نماید. از اینرو نقش رسانه ملی نقشی دو سویه است. به عبارت دیگر با توجه به انتخاب پیام و نحوه پرداخت آن میتواند هم نقشی اثر گذار در رشد و تعالی جامعه ایفا نماید و به فرموده حضرت امام (ره) نقشی همچون دانشگاه داشته باشد وهم در صورت عدم توجه لازم میتواند باعث تنزل فکری و عملی سطوح مختلف جامعه شود. اینست که بطور طبیعی رسانه ملی در کانون توجه برنامه ریزان، مدیران و استراتژیستهای فرهنگی در جامعه قرار میگیرد.
مخاطب (ارتباط گیر) کیست؟
پاسخ به این پرسش مهم از وظایف اصلی سیاستگذاران در رسانه است. در واقع در تمام رسانههای دنیا پاسخ به این سوال مهم است که ماهیت پیام و شیوه انتقال آن را مشخص نموده وشکل میدهد. امروزه در علوم ارتباطات به جای واژه «مخاطب» از واژه «ارتباط گیر» استفاده می شود و این بیانگر آن است که گیرنده پیام کاملا دارای حق انتخاب است واوست که فرآیند پیام را با انتخاب خود کامل می کند؛ بنابراین نمی توان دیگر از طریق رسانه اصطلاحا کسی را موردخطاب قرار داد. از اینرو وقتی نگاه متولیان رسانه به مخاطبین نگاهی توام با عزت و منبعث از ویژگیهای متعالی انسانی باشد لاجرم این نگرش خود را در نوع پیام و نحوه ادای آن در وسیله ارتباط جمعی (رسانه) نشان میدهد و افراد جامعه با میل و رغبت بیشتری خود را در معرض پیام قرار داده و اینگونه مقبولیت رسانه افزایش می یابد. امروزه در جوامع غربی شکل مقابل این نگرش را به خوبی مشاهده میکنیم. در جامعه مصرف گرای غربی که انسان را همچون کالا در معرض خرید و فروش میگذارد مخاطب؛ انسان مصرف گرایی است که رسانه به جای او تصمیم میگیرد و این نگاه لاجرم خود را در محتوای پیامها و شکل ارائه برنامهها متجلی میسازد. مطابق استراتژی طراحی شده برای رسانه ملی، مدیریت پیام نیازمند طراحی دقیق پیامهایی است که باید از طریق رسانه به مخاطبان هدف ارائه شود تا با این کار افکار عمومی به شکلی شایسته هدایت شده و فرهنگ عمومی مدیریت گردد.
لذا این بسیار مهم است که صدا و سیما مخاطب خود را به درستی بشناسد و متناسب با نیاز، میل و البته مصلحت او برنامههای خود را به امید شکل دهی فرهنگ عمومی به واسطه اثربخشی برنامه درجامعه تهیه و تولید نماید. اینگونه است که حضرت امام خمینی(ره) به دلیل گستردگی مخاطبان صدا و سیما همواره مسئولیت عظیمی را برای مدیران و برنامه سازان این رسانه ترسیم میفرمودند. ایشان در این زمینه میفرمایند:
«این دستگاه صدا و سیما امروز وضعی دارد که مسئولیت شما آقایان را خیلی زیاد میکند. سابق تبلیغات عبارت از این بود که اهل منبر یا علما در همان محل محدودی که داشتتند در مسجدی میرفتند و برای عدهای صحبت میکردند. امروز این دستگاه در همه کشورها پهن شده است…. بنابراین این دستگاه….. دستگاهی است که با صحت او بسیاری از مردم در داخل و خارج صحیح میشوند و با فساد او فاسد میشوند».
این بیانات نه تنها به گستردگی طیف مخاطبین رسانه بلکه به میزان اثرپذیری مخاطب از رسانه اشاره دارد لذا مخاطب جایگاه مهمی در یک رسانه به معنای واقعی ملی با زیر بنای اسلامی دارد.
مخاطب در کلام رهبر معظم انقلاب
در این نوشتار سعی خواهیم کرد تا با بازخوانی فرمایشات رهبر معظم انقلاب در خصوص صدا وسیما وبطور مشخص با موضوع رسانه مروری داشته باشیم برآنچه که باید باشد وونگاهی داشته باشیم بر آنچه که هست:
۱- برنامهها علاوه بر جذابیت لازم است از محتوای غنی نیز برخوردار باشند.
رهبر معظم انقلابمی فرمایند: برنامههای هنری صدا و سیما از جذابیت و شیرینی برخوردار گردد و فاخرترین هنرهای نمایشی با مضامین پربار اجتماعی و اخلاقی و سیاسی در این رسانه همگانی ارائه شود. نمایشهای سبک و بی مغز وگمراه کننده و فاقد کیفیت هنری که گاه بسی پر خرج هم هست یکسره موقوف شود. (۲۴ /۱۱/ ۱۳۷۲)
در هر برنامهلازم است همواره دو اصل بسیار مهم مورد توجه قرار گیرد. اول آنکه برنامه به خودی خود و ذاتاًازجذابیت کافی برای مخاطب برخوردار باشد. این اولین پل ارتباطی مخاطب با رسانه است. تنها در این صورت است که بیننده با رسانه ارتباط برقرار کرده و به عنوان مخاطب به دیدن یا شنیدن آن می نشیند و دیگر آنکه لازم است برنامه برای مخاطب حاوی مطلبی نو ومفید باشد.
اساساً تکیه صرف به جذابیت که ممکن است از طرق مختلف حاصل شود نمیتواند در درازمدت باعث حفظ مخاطب رسانه شود. از اینرو لازم است به محتوای برنامه و لزوم مدیریت پیام در هربرنامه توجه ویژهای از سوی مدیران و برنامه سازان رسانه معطوف گردد.
۲- برنامهها به گونهای طراحی وتولید شوند که مخاطب آنهت عامه مردم باشند.
رهبر معظم انقلاب میفرمایند: خبر بایستی در نهایت زیبایی و گستردگی باشد، یعنی همه بفهمند یک پیر زن بی سواد هم که در خانه نشسته، وقتی رادیو یا تلویزیون خود را باز کرد بفهمد شما به او چه میگویید. (۲۱ /۱۲/ ۱۳۶۹)
برنامهها برای عامه مردم قابل فهم و استفاده باشد لیکن به هیچ روی عامیانه و سبکسرانه نباشد. (۱۴ /۱۱/ ۱۳۷۲)
نکته مهمی که لازم است در برنامه سازی مورد توجه جدی مدیران وبرنامه سازان قرار گیرد اینست که رسانه ملی همانطور که از نام آن پیداست رسانهای است همه گیر با مخاطبین گسترده از اینرو این رسانه نمیتواند تحت عنوان تخصصی سازی برنامهها یا شبکه ها، طیف وسیع مخاطبین را در جامعه نادیده بگیرد و برنامه را به گونهای ارائه نماید که اکثریت بینندگان نتوانند از آن بهره گیرند. این امراصلاً به معنای عوام زدگی و سطحی نگری در برنامه ها نیست.
به عنوان مثال یک پزشک در برنامهای با موضوع بیماریهای فصلی ضمن اینکه در یک برنامه تخصصی با مخاطبین خاص حضور پیدا میکند میتواند در کنار یک مجری آگاه و زبده و با برنامه ریزی مناسب تهیه کنندهای توانا و با ذوق به گونهای با مخاطب خودسخن بگوید که ضمن بهره گیری تمام مخاطبین از محتوای برنامه فضای تخصصی برنامه نیز حفظ و از سطحی گویی پرهیز شود. نمونه دیگر که شاید ساده ترین مثال برای این موضوع باشد برنامههای گزارش پخش زنده مسابقات ورزشی از جمله فوتبال است. همه میدانند در یک گزارش فوتبال ممکن است بسیاری مطالب تخصصی در خصوص نقل و انتقالات، ویژگیهای فردی بازیکنان و مربیان و نیز تاکتیکهای مربیان از سوی یک گزارشگر حرفهای و توانای ورزشی عنوان شود، اما همان گزارشگر با بیان به موقع آن مطالب و پرهیز از افراط و زیاده گویی وعدم بیان مطالب غیر ضروری میتواند فضای اجرای برنامه را به سویی سوق دهد که کل برنامه ضمن آنکه برای متخصصین آن رشته ورزشی قابل استفاده باشد بتواند برای بیننده عام و غیر متخصص ورزشی هم به حد کافی مفید ولذت بخش بوده و چه بسابر آگاهیهای او افزوده شود. متاسفانه این موضوع گاهی اوقات در برخی برنامهها نادیده گرفته میشود و بیننده عام که اصلی ترین مخاطب رسانه است دچار سردرگمی و وازدگی میشود.
۳-برنامهها به گونهای نباشند که الگوهای بدی به مخاطب معرفی نمایند
رهبر معظم انقلاب فرمودند: افراد منفی چهره نشوند. من گاهی دیده ام انسانهایی که هیچ ارزش عملی و هنری ندارند در صدا وسیما با پول مردم چهره پردازی میشوند. چرا؟…. این کار الگوسازی است، ما چه کسی را میخواهیم الگوی جوانها قراردهیم؟ این طور آدمهائی را؟! (۱۱ /۹/ ۱۳۸۳)
در مقوله عدالت اجتماعی فیلمها و سریالهایی ساخته میشود که غالباً خانههای مورد استفاده شخصیتهای این فیلمها اعیانی و اشرافی است! واقعاً وضع زندگی مردم ما این طوری است (۱۱ /۹/ ۱۳۸۳)
در عصر ارتباطات این رسانهها هستند که بیشترین تاثیر را ازطریق تاثیر بر افراد بر جامعه میگذارند. از اینرو بسیار مهم است که در محتوای پیام ارائه شده به مخاطب دقت داشته باشیم. معمولاً بدلیل اثرگذاری بسیار بالای رسانه، آنچه از این طریق در معرض مشاهده و یا دریافت مخاطب قرار میگیرد هر چند ناخواسته در ذهن و اندیشه او به شکل الگو، نهادینه میشود، این امر باعث میشود تا رسالت مدیران و برنامه سازان صدا و سیما دوچندان شود. صدا و سیما در صورت استفاده مدام و غیر اصولی از چهرهها و افرادی که ذاتاً در جایگاه یک الگوی مناسب برای جامعه نیستند در برنامههای مختلف ازجمله برنامههای پر مخاطب، باعث میشود اینگونه افراد بی هیچ شایستگی مورد توجه مخاطبین و بخصوص جوانان قرار گیرند و این در حالیست که ممکن است در این بین الگوهای واقعی جامعه مورد غفلت قرار گیرند. از طرف دیگر چنانچه بطور مداوم و بدون هدف گزاری اصولی چهره ای غیر واقعی از زندگی مردم در برنامهها به نمایش گذاشته شود. این امر میتواند ضمن بر هم زدن فضای روانی جامعه خانوادهها را نیز با مشکلات عدیدهای مواجه سازد. البته آنچه ذکر شد تنها نمونههایی بود و یقیناً با توجه به گستردگی وسیع مخاطبان و اثرگذاری روز افزون، نقش و تاثیر گذاری رسانه ملی در حوزه الگودهی به افراد و جامعه بسیار بیشتر و گسترده تر است.
۴ – از ارائه مستقیم و غیر هنرمندانه پیام به مخاطب خودداری شود.
رهبر معظم انقلاب میفرمایند: نکته مهم، القاء غیر مستقیم پیامها ومفاهیم است. در این زمینه بارها و سالها مطالبی گفته ایم(۱۱ /۹/ ۸۳)
نکته بسیار مهمی که همواره مورد توجه رسانههای حرفهای دنیا قراردارد القای غیرمستقیم پیام است. متاسفانه این مهم اغلب توسط برنامه سازان ومدیران رسانه ملی به فراموشی سپرده میشود. بطور طبیعی مخاطب از نصیحت مستقیم بیزار است و این ابتدائی ترین اصل در مدیریت پیام است. سوای آن با چینش صحیح پیام، انتخاب شیوه مناسب انتقال پیام ونیزبکارگیری ساختارهای مناسب در تولید یک برنامه والبته بهره گیری ا زدیگر تکنیکهای رسانهای میتوان به گونهای عمل کرد که در هر برنامه انتقال پیام بطور غیر مستقیم و اثر گذارتر صورت پذیرد. برای حصول به این مهم شیوههای مختلفی وجود دارد که در فرصتی دیگرتحت عنوان شیوه های انتقال رسانه ای پیام بطور خاص به آن خواهم پرداخت. متاسفانه چنین شیوه ای را در برنامه های سیاسی وحتی مذهبی (بخصوص ویژه برنامه های ماه مبارک رمضان) به دفعات شاهدیم.
۵- آرامش مخاطبین را برهم نزنیم.
رهبر معظم انقلاب میفرمایند: (بعضی برنامهها) اعصاب انسان را با دعوا، تشنج و گریه بی خودی خراب میکند…. اعصاب آشفته در محیط کار، در محل کسب، در خیابان و پشت ترافیک، همه جا خودش را نشان خواهد داد……
ایرانی را وقتی شما نگاه میکنید مثل اینکه باید حتماً یک مبالغه در اظهار غصه، اظهار ناراحتی، اظهار گریه، دعوا و تشنج اعصاب در آن باشد! کانه بدون این عناصر، فیلم و نمایشنامه ایرانی چیزی کم دارد (۲۳ /۱/ ۱۳۷۵)
ایجاد فضای شاد وپرهیز ازبرجسته نمودن فضای غم و اندوه کاذب در برنامهها بخصوص ساختارهای نمایشی باید از اولویتهای مهم برنامه سازی قرارگیرد. البته غم واندوه به خودی خود چیزبدی نیست افراط در آن و بی توجهی به اثرات مخرب آن در جایگاهی که ضرورت ندارد است که قبیح بوده و با تاثیرات مخرب بر ذهن و اندیشه مخاطب همراه است و حتی باعث بروز لطماتی جبران ناپذیر در جامعه میشود. در این خصوص رهبر معظم انقلاب خود مثالی را ذکر نمودهاند که بسیار جالب و ظریف است. ایشان میفرمایند: ” مثلاً فرض بفرمائید در تلویزیون ما برنامهای درست کرده بودند میخواستند بچهها را به برس زدن تشویق کنند. ما هم طبق معمول فیلم بچهها را نگاه میکردیم. البته در قالب کارتون، ساختن فیلمهایی اینگونه برای بچهها تشویق خوبی است و تبلیغ خوبی نیز برای رعایت بهداشت موی سر است. ماجرا اینطور بود که یک برس عروسکی لحظاتی زار میزد و گریه میکرد به گونهای که دل آدم کباب میشد در این حال یکی دیگر از برسها به برس گریان میگفت: چرا گریه میکنی؟ اوهم جواب میداد که مثلاً صاحب من موی سرش را برس نمیزند.! این قضیه که اینقدر گریه نداشت، به طوری که دل مستمع را خون کند. لااقل صدای دختر بچه یا پسر بچهای راکه در حال زار زدن روی برس گذاشته اید یک لحظه اش بکنید، نه به قدر یک دقیقه و یک دقیقه و نیم، همینطور متصل گریه، گریه، گریه! خوب اعصاب متسمع خرد میشود! متاسفانه همچنین حالتهایی در فیلم و کارتون و نمایشنامه ما وجود دارد (۲۳ /۱/ ۱۳۷۵)
متاسفانه این رویه در برنامه های صدا وسیما آنگونه که باید مورد توجه قرار نمیگیرد ونمونه بارز آن را در برنامه های نمایشی ویژه ماه مبارک رمضان وحتی این روزها در سریالهایی همچون ستایش میبینیم.
۶-برای شادی مخاطب هم برنامه ریزی کنیم.
رهبر معظم انقلاب میفرمایند: مراقب باشید شادی در مردم بالودگی و ابتذال و بی بندوباری همراه نشود (۱۱ /۹/ ۱۳۸۳)
الان معمول شده که برای روزهای عید جلساتی تشکیل میدهند. بنده مخالف این کار نیستم، بد هم نیست که دست میزنند، البته اگر از رادیو بشنویم… و شعر را درست گوش نکنیم، خیال میکنیم دارند سینه میزنند! هم سخن، سینه زنی است، هم آن دستی که میزنند مثل زدن روی سینه است. این چه شادی یی شد؟ (۵ /۵/ ۱۳۸۴)
توجه ویژه در خصوص برنامههای طنز همواره از تاکیدات رهبر معظم انقلاب بوده. یکی از روزنههای ورود شبکههای ماهوارهای به خانههای مردم دقت ایشان به این نکته است که مخاطب بخصوص وقتی خسته از کار روزانه در کنار خانواده خود مینشیند، نیاز به آرامش و شادی دارد تا ضمن گرمابخشی به کانون خانواده بتواند روز بهتری را نیز آغاز کند. این مساله باید بیش از پیش مورد توجه و دقت برنامه سازان قرار گیرد و از هر افراط و تفریطی نیز در این حوزه پرهیز شود.
همانطور که در بیانات رهبر معظم انقلاب مشهود است در حوزه شادی عملکرد بدون برنامه ریزی و دقت میتواند برنامه را به سوی لودگی سوق دهد و از طرفی بی توجهی به اصل شادی و فرح ممکن است همان وضعیتی را ایجاد نماید که عنصر شادی در برنامهها ی رسانه ملی کم رنگ شود و جای خالی این مهم را به نحو مبتذل؛ برنامههای شبکه های سطحی ماهوارهای پرکنند.
این مهم، یعنی توجه به عنصر شادی آفرینی برای مخاطب آنچنان مهم است که لازم است علاوه بر برنامه سازان مورد توجه مدیران گروههای برنامه سازی و شبکهها نیزقرارگرفته و بطور جدی تر در خصوص تدوین و ترسیم برنامههای شبکه دقت و بازنگری نمایند. بی شک همه شاهد آن بودیم که هرگاه برنامه های شبکه های سراسری به سوی تولید آثار طنز وشاد سوق پیدا نموده با موج رضایت مخاطب همراه شده است اما متاسفانه این روند هیچگاه آنطور که باید تداوم نداشته وبا برنامه ریزی دقیق پیش نرفته است.
۷-برای وقت مخاطب با ارائه برنامههای پر محتوا ارزش قائل باشیم.
رهبر معظم انقلاب میفرمایند: فیلم خنثی بی اثر بی محتوا، بدون پیام، مطلقاً پخش نکنید. برنامه بی فایده ی بی محتوایی که فقط یک وقت و یک فاصله زمانی را پر میکند مطلقاً پخش نکنیم. (۷ /۵/ ۱۳۶۹)
من میگویم اگر شما این برنامه را برای این آورده اید که این جا خالی است از شنوندگان عذر خواهی کنید و بگویید شنوندگان متاسفانه به قدر این یک ساعت برنامه مناسب شما پیدا نکرده ایم، این یکساعت تعطیل، این خیلی بهتر و پر جاذبه تر و منصفانه تر است. (۷ /۵/ ۱۳۶۹)
وقتی میگوییم امروزه در عصر ارتباطات هستیم معنی آن اینست که همواره سیل پیام به سوی مخاطب در جریان است و با توجه به هزینههای بسیار بالای تولید پیام در عصر حاضر لاجرم نمیتواند این جریان سطحی و فاقد ارزش انگاشته شود. در انبوه وسایل ارتباط جمعی و ازدهام شبکههای ماهوارهای اگر یک برنامه بتواند برای ساعتی مخاطب خود را جذب نماید بی شک به موفقیت بزرگی نائل آمده است. از اینرو بسیار حیف و غیرمنطقی خواهد بود اگر برنامه تولیدی در همان زمان برای مخاطب خود پیام و محتوایی در شان او به همراه نداشته باشدبخصوص که در همان لحظه ممکن است مخاطب هوشمند شبکه دیگری را انتخاب نموده ویا به هر نحوی ارتباط خود را با رسانه قطع نماید.
سخن رهبر معظم انقلاب به طرز شگفت انگیزی حجت رابرمدیران وبرنامه سازان رسانه ملی تمام میکند و این به نوعی نشاندهنده ارزش و اعتبار بالای مخاطب در یک رسانه متعهد است. بی شک این رویکرد گذشته از آنکه رضایت مخاطب را در سطوح مختلف به همراه خواهد داشت اعتماد او را به رسانه نیز افزایش میدهد و این در فرآیند رقابت رسانهای در جهان امروز مهمترین اصل و استراتژی طراحی شده از سوی مدیران رسانهای محسوب میشود.
۸-همواره مخاطب خود را حاضر، هوشیار و ناظر بر عملکرد خود بدانیم.
رهبر معظم انقلاب میفرمایند: وقتی که صحبت میکنید، با مستمعتان حرف بزنید. بدانید که یکی حرف شما را گوش میکند. با او مثل کسی که تفاهم میکند حرف بزیند. این غیر از آن است که مثلاً کسی متنی را در مقابل دیواری میخواند. این طوری نباشد (۲۱ /۱۲/ ۱۳۶۹)
رابطه رسانه و مخاطب باید رابطهای دوسویه باشد. لازم نیست که حتماً بیننده یا شنونده یک برنامه از طریق تماس تلفنی؛ ایمیل ویا هر وسیله دیگر با آن ارتباط برقرار کند. بازخوردهای خوب و بد و یا حتی خنثی و بی اثر یک برنامه! به خوبی سطح ارتباط مخاطب با رسانه (و یا آن برنامه خاص) را نشان میدهد. یکی از عواملی که باعث قطع این ارتباط و عدم تعامل صحیح و منطقی یک برنامه با مخاطب خود میشود استفاده نامناسب تهیه کنندگان برنامه از عناصر ارتباطی (کلام و تصویر) میباشد. چنانچه برنامه ساز به این حقیقت مسلم توجه نکند که مخاطب هوشیار او در همان لحظه رو در روی او و آماده دریافت تمام پیامهای ارتباطی اوست ولاجرم نتواند پیام مناسب را به شیوهای مناسب به او ارائه نماید فوراً پل ارتباطی بین رسانه و مخاطب قطع شده و اگر طرحی نیز در تولید آن برنامه پیش بینی شده باشد ناکام میماند. عدم ارائه صدا یا تصویر مناسب، عدم بکارگیری تکنیکهای جذاب در تولید برنامه و حتی بی توجهی به عناصر زیبا شناسی در ارائه یک برنامه بخشی از نادیده گرفتن جایگاه مخاطب است مضاف بر آنکه گاهی دربرنامهها دیده میشود مجری، گوینده و یاگزارشگر با ادای غلط کلمات و حتی روخوانی بدون تامل واژهها و یا طرح موضوعات غیر مرتبط براساس کاغذ نوشتههای کلیشهای در یک برنامه گفتگو محوربطورمشخص به مخاطب خود اهانت میکند.
۹-از طرح مسائلی که برای مخاطب سودی ندارد پرهیز کنیم
رهبر معظم انقلاب میفرمایند: بعضی از خبرهای دنیا برای مردم ما اصلاً جالب نیست. حالا دانستند، دانستند، ندانستند، ندانستند (۲۱ /۱۲/ ۱۳۶۹)
طرح سوالهایی که پاسخ ندارد، مضر است (۱۱ /۹/ ۱۳۸۳)
تاثیر برنامه را در مخاطب در نظر بگیرید، نه فقط افزایش بیننده را. گاهی اوقات افزایش مخاطب به قیمتی است که نمیارزد. آنها جذب می شوند، اما به چه جذب شدهاند؟ به چیزی که یا منفی است و یا خنثی. جذب مخاطب به هر قیمت؟ (۱۱ /۹/ ۱۳۸۳)
در عرصه مطبوعات؛ گروهی از نشریات تحت عنوان نشریات زرد طبقه بندی میشوند. یکی ازو یژگی های اصلی این نوع جراید توجه بیش از حد واغلب خاص به موضوع تفریح و سرگرمی است بطوریکه در آنها صدها موضوع ریز و درشت مرتبط یا غیر مرتبط به هم میتوان یافت که با زرق و برق بسیار در معرض دید مخاطب قرار میگیرد و عموماً فاقد حداقل محتوای لازم است. تنها ویژگی مثبت مطالب این نشریات پرکردن اوقات فراغت خوانندگان خود است اما روند ارتباط خواننده با این نشریات اغلب به سرعت قطع میشود و به عبارت دیگر این نشریات نمیتوانند در درازمدت مخاطب خود را حفظ کرده و حتی در کوتاه مدت رضایت درونی او را جلب نمایند.
در برنامههای رادیو تلویزیونی نیز همینطور است. انعکاس مطالب سطحی با زرق وبرق بسیار که بطور معمول در برخی شبکههای ماهوارهای صورت میگیرد اگرچه در مدتی کوتاه توجه مخاطب عام را به خود جلب میکند اما از آنجا که در زمان پرکردن اوقات مخاطب چیزی برای عرضه به او ندارد نمی تواند برنامه ای طولانی مدت و دارای استراتژی و اثربخشی لازم محسوب شود.
از این رو لازم است برنامه سازان اولاً تنها به جذب مخاطب فکر نکنند و بیش از هر چیز به میزان اثربخشی آن برنامه بیاندیشند وثانیاً از طرح موضوعات سطحی و مبتذل که بیان آن سودی برای مخاطب ندارد پرهیزنمایند. به عنوان مثال دانستن این موضوع که عموی رونالدو در جشن تولد او برایش فلان ماشین را خرید؛ وسط بازی داغ فوتبال دو تیم مطرح اروپایی که میتواند آکنده از ظرایف و نکات آموزنده فوتبالیباشد برای بینندگان؛ بازیکنان ومربیان چه سودی دارد و یا آیا افزودن درصد مخاطبین یک برنامه طنز با سوق دادن عمدی آن به سمت لودگی و تمسخر و حتی بهره گیری سوء از زبان و لهجه افرادواقوام به بهانه خنداندن مخاطب میتواند امر مهم و مطلوبی باشد؟!
از اینها که بگذریم طرح مداوم برخی مطالب اساساً جایی در رسانه ندارد. به عنوان مثال در اثر یک اشتباه فردی و غیر عمدی اتفاقی در اردوی فلان تیم ورزشی رخ میدهد که در نهایت جواب آزمایش دوپینگ آن تیم مثبت میشود. حتی نهادهای مسئول جهانی نیز به غیر عمدی بودن آن جریان پی بردهاندودر تصمیم گیری خود آن را لحاظ می کنندوتمام مردم و مسئولان هم معتقدندکه ای کاش آن حادثه رخ نمیداد حال طرح مداوم آن در برنامهها بدون پاسخ کارشناسی و برنامه ریزی منسجم برای آینده وصرفاً برای داغ نگهداشتن فضای رسانهای و افزایش مخاطبین آیا میتواند مفید و شایسته باشد.!؟ همچنین گاهی دیده میشود در برنامهها به طرح مسائلی پرداخته میشود که عملاً از طریق رسانه امکان ارائه پاسخی جامع وکامل برای آن وجود ندارد (حداقل در آن شرایط زمانی خاص) بازهم طرح اینگونه موضوعات برای مخاطب بطور ابتر و ناقص جز مشوش نمودن ذهن او اثری ندارد و بهتر است اینگونه موضوعات در زمان خود بطور کامل و مناسب بررسی و بیان شود.
۱۰-امید به آینده و پیشرفت همه جانبه را در دل مخاطب شکوفا کنیم.
رهبر معظم انقلاب میفرمایند: دردها و ضعفها و نارسائیها باید بگونهای باشد که مردم رامایوس نکند. (۱۱ /۹/ ۱۳۸۳)
ما یک ماموریت محوری برای رسانه ملی قائل هستیم که الزاماتی دارد و این ماموریت ملی اهداف کلانی را هم باخودش همراه دارد به نظر ما آن ماموریت محوری عبارت است از مدیریت و هدایت فکر، فرهنگ روحیه، اخلاق رفتاری جامعه، جهت دهی به فکر و فرهنگ عمومی، آسیب زدائی از فکر و فرهنگ و اخلاق جامعه، تشویق به پیشرفت – یعنی روحیه دادن – وزدودن احساس عقب ماندگی (۱۱/۹/۱۳۸۳)
صداوسیما با تولید برنامههای هدفمند و طراحی شده و بر پایه استراتژی بلند مدت میتواند بیشترین اثربخشی را در شکل گیری فرهنگ عمومی جامعه بر عهده گیرد. از دیر باز به تلویزیون لقب جعبه جاوئی دادهاند. این لقب نه به خاطر این بود که تصاویر به شکل جادوئی در آن جعبه جای میگرفتند. بلکه از آن جهت بود که تصاویر به مدد تکنولوژی همچون ساحرانی توانمند بر ذهن، اندیشه و جان مخاطب اثر میگذاشتند. اینگونه بود که بیننده ساعتها مجاوراین پدیده عصر تکنولوژی مینشست و آینده و حال خود را به مدد آن ترسیم میکرد.
برنامههای صدا وسیما میتوانند ضمن صداقت با مخاطب امید و سرزندگی را نیز در جامعه پویا و زنده نگهدارند. مهم نیست در فلان گوشه کاستی وجود دارد مهم اینست که بر آیند برنامه های تولیدی آن باشد که ضمن بیان واقع بینانه کاستیها روح امید و تلاش رادر جامعه برای رفع آن مشکل به حرکت وا دارد. مهم اینست که مخاطب در برآیند پیام برنامه خود را تا چه حدی در وجود آن کاستی سهیم ببیند و این اراده در او شکل بگیرد که برای رفع آن نقصان بکوشد. اینگونه است که رسانه میتواند نقش خود را به عنوان عامل ارتقای سطح فرهنگ عمومی جامعه و گسترش تعامل و نشاط و سرزندگی در جامعه ایفا نماید.
به قلم رضا سیف پور کارشناس رسانه منتشره در تابناک
نظرات
بدون نظر