آیت الله زین العابدین قربانی :
خرافگی چهارشنبه سوری – مشروعیت نوروز و نحوست سیزده بدر – ۲

گیلانیان : مطلب ذیل از دو خطبه نماز جمعه آیت الله قربانی ، نماینده ولی فقیه در گیلان و امام جمعه رشت در موارد: چهارشنبه سوری – مشروعیت عید در اسلام – نحوست سیزده بدر چهارشنبه سوری و سیزده بدر تلخیص شده است
چهارشنبه سوری و سیزده بدر و امثال آن رسمهایی است که از گذشته برای ما باقی مانده است و یکی از گرفتاریهایی که دنیای فعلی با آن روبروست، مسئله خرافات است.
براساس ساده انگاری و نادانی خرافات میان مردم رواج پیدا کرد و کم و بیش در میان مسلمانها هم رواج دارد . کسانی که از روابط عِلّی و معلولی، سببی و مسببی واقعیات آگاه نیستند براساس سادهاندیشی یک تحلیلهای به اصطلاح آبکی و یک اظهارنظرهای الکی میکنند.
واقعیت این است در گذشته چون علم و دانش نسبت به حقایق امور کمتر بود، خرافههای فراوانی ایجاد شد و از همان زمان باقی مانده و احیاناً در زندگی روزمره ما هم آثار آن دیده میشود.
از جمله خرافات، مسئله (سعد) و (نحس) ایام است.
بعنوان مثال: روز سیزده مثلاً نحس است و مردم نتوانند در آن روز بعضی از کارها را انجام بدهند. در آخر ماه و یا اول ماه، قرار گرفتن ماه در مقابل برج عقرب، ازدواج درآن روز و آن روزها خوب نیست؛ خانه تکانی خوب نیست؛ خانه خریدن خوب نیست؛ تجارت یمن ندارد، روزدوشنبه چنین است و روز چهارشنبه چنان است و امثال اینها که از دیرباز میان ما مانده است.
البته تقویمها هم در گذشته به این مسائل دامن میزدند و پیشگوییهایی میکردند و میگفتند: اگر میخواهید عروسی بکنید. فلان روز نباشد؛ اگر میخواهید خانه بخرید، فلان روز نباشد؛ اگر میخواهید به خانه جدید بروید، فلان روز نباشد و این نوع مسائل را آنها هم دامن میزدند و مردم نیز معمولاً به این قبیل تقاویم مراجعه میکردند و تکلیفهای خودشان را روشن میکردند.
تا آنجایی که بنده تحقیق کردهام: از آیات قرآن و از روایات اهل بیت(ع) و رفتار پیشوایان دین، (سعد) و (نحس) ایام بواسطه حوادثی است که در گذشته و در یک مقطع خاص واقع شدهاست.
مثلاً: لیله قدر، مگر شب ۱۹ یا ۲۱ یا ۲۳ در گردش زمان چه نقشی دارد که یک شبش برابری با هزار ماه میکند و یا شب و روز جمعه این همه ثواب برای اعمال شبها و روزهای جمعه نقل شدهاست؛ مگر روز جمعه چیه؟
این یک چیز قراردادی است که ما برای این که اوضاع و احوال زندگیمان را روی یک مبنایی پایه ریزی کنیم ؛ گفتیم : یک روز، شنبه؛ یک روز،یکشنبه؛ یک روز، چهارشنبه؛ یک روز، جمعه که این زمان به زمان دیگر ترجیح ندارد تنها ترجیح بعضی ایام بر بعضی دیگر بواسطه حادثه عظیمی است که در آن زمان واقع شده یا میشود.
مثلاً: در شب قدر، قرآن نازل میشود که قرآن کتاب زندگی و آیین انسانیت است و عمل به آن زندگی انسانی را از حیوانی جدا میکند.
خوب؛ این یک چیز ارزشی است بخاطر اینکه در این برهه خاص از زمان، این واقعه عظیم رخ داده. و لذا این زمانخَیْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْر میشود؛ یا جمعه سیدالایام میشود و یا ۲۷ رجب عید مسلمانها بواسطه بعثت پیغمبر(ص) میشود؛ یا عید اضحی و عید فطر بخاطر آن اعمالی که در آنروز واقع میشود.للمسلمین عیدامیشود.
روز عید فطربرای این است که مردم یک ماه روزه گرفتند، خودسازی کردند، آدم شدند، با تقوی شدند و این روز را بعنوان روز انسانیت خودشان جشن میگیرند.
عید اضحیبرای این است که در این روز ابراهیم بدستور خدا حاضر میشود فرزندش را در راه او قربانی کند؛ تا این اندازه در برابر فرمان الهی تسلیم میشود که ما جشن تسلیم در برابر فرمان الهی میگیریم، جشن تسلیم و آزادگی برای ایثار و فداکاری در هر برهه از زمان هست.
جشن ۱۵ شعبانبرای این است که مردم امیدوار به زندگی باشند، چون اگر منجی برای انسانیت در طول تاریخ فرستاده نشود، مردم ناامید میشوند؛ میگویند: این عالم حساب ندارد؛ هر کس گردن کلفتتر است و قلدرتر است، فرمانش مطاعتر و هیچوقت جامعه رنگ عدالت را ندیده و نخواهد دید.
اما فرستادن ولی الله اعظم حضرت مهدی(عج) این روح امید را در مردم میدمد که بدانید دنیا بیحساب نیست، بالاخره یک نجات دهندهای خواهد آمد و مردم را از زیر یوغ قلدرها و ستمگران نجات خواهد داد وگرنه نفس زمان که چرخش چرخ و فلک و گردش زمین و ماه و خورشید است در مقطعی نمیتواند برای جایی ارزش پیدا کند. و لذا ما میبینیم پیشوایان دین ما به این مسئله توجه عمیق کردهاند.
در خطبه ۷۹ نهج البلاغه آمده است وقتی که حضرت علی (ع) خواست به جنگ خوارج برود یکی از یارانش عرض کرد: یا امیرالمومنین! اگر در این روز و در این ساعت شما حرکت کنید در جنگ خوارج پیروز نمیشوید ! حضرت فرمود از کجا به این نتیجه رسیدی ؟ عرض کرد:من طریق علم النجوم به این جا رسیدهام.
در خود خطبه ندارد ولی در شرح ابن ابی الحدید، ذیل این خطبه دیدمکه آن مرد گفت: امروز قمر در عقرب است. حضرت فرمود: آیا تنها قمر ما در عقرب است یا قمر آنها هم در عقرب است !؟
بعداً امیر فرمود :تو فکر میکنی اگر کسی در این ساعت حرکت بکند (سوء) از او برداشته نمیشود ولی در ساعت فلان حرکت بکنیم بدی از او برداشته میشود؟ یعنی: ساعت ما، ساعت نحس است. زمان، زمان نحس است. بایددر زمان و ساعت نیکو حرکت کنیم؟ آیا تو گمان میکنی هدایت بسوی وقتی که اگر کسی در آن وقت حرکت بکند بدی از او دور میشود؟
ما را به ساعتی هدایت میکنی که اگر در آن ساعت انسان حرکت کند ضرر و زیان به او احاطه نمیکند. یعنی تو قدرت بیان یک چنین چیزی را داری؟ اگر کسی تو را در این امر تصدیق کند در حقیقت قرآن را تکذیب کرده و این به معنی بی نیازی از خداوند است .
و آن وقت به مردمی که با او بودند خطاب کردا : شما اگر علم نجوم را برای بیان کردن سعد و نحس میخواهید تعلیم بگیرد، بپرهیزید، این کار را نکنید.
بله. علم نجوم. اسفند امسال ۲۹ روزی است و بعضی از مواقع هم ۳۰ روزی است. این را علم نجوم بیان میکند. ما هم قبول میکنیم . یا کسوف و خسوف را بیان میکند ؛ مسائلی که مربوط به هدایتگری ستارگان را بیان میکند . در گذشته و حتی الآن هم با دیدن ستارگان مشرق و مغرب را بدست میآورند. اینها مربوط به علوم نجوم هست. ما منکر این نوع قاعدههای علم نجوم نیستیم.
اما علم نجوم بیاید بگوید روز سیزده، نحس است و شما در آن روز به کارهایی مثل: ازدواج، تجارت، خرید خانه و امثال اینها دست نزنید؛ اینها یک حرفهای بیاساس است.
در گذشته زنهای بیسواد با (دوک) نخریسی میکردند و قدرت تحقیق و تحلیل و درک واقعیتها را نداشتند و این نوع تحلیلها را میکردند . آنگاه حضرت تهدید میکندایها الناسُ! اِیّاکُمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ، اِلّا ماُیْهتَدَی بِهِ فِی بَرًّ اَوْبَحرٍ فَاِنَّها تَدْعُو اَلَی الْکَهانَهِ.
علم نجومی که غیر از مسائل نجومی از قبیل: ۲۹ روز و ۳۰ روز اسفند، کسوف و خسوف و امثال اینها باشد، مردم را به پیشگویی وادار میکند، یک عدهای بیایند از آتیه مردم پیشگویی کنند. برای افراد فال قهوه ببینند. پیشگویی بکنند. خدا چنین شوهری به تو میدهد. چنین فرزندانی به تو میدهد. چنین عزتی به شما میدهد. میخواهند (تلکه) کنند . خود آن کسانی که این پیشگوییها را میکنند هزار جور گرفتاری دارند. “کَل اگر طبیب بودی، سر خود را دوا نمودی”! بسیاری از اینها بدبختتر هستند که به سراغ اینها میروند و از این افراد آینده خود را طلب میکند!!
حضرت علی (ع) می فرماید : وَالْمُنَجِّمُ کَالْکاهِنِ.منجم مانند پیشگو است. وَالْکاهِنُ کَالسّاحِرِ. کاهن مانند جادوگر است. وَالسّاحِرُ کَالکافِرِ.کسی که ساحر است مانند کافراست. وَالْکافِرُ فِی النّارِ.کافر در آتش است.
آن وقت به مردم فرمود:سِیرُو عَلَی اسْمِ اللهِ.با اسم خدا سیر کنید؛ با توکل خدا، دشمن هیچ کاری در این زمینه نمیتواند بکند.
سعد و نحس ایام در این زمینه یک چیز باطل و خرافات است.
مسئله عیدنوروز ما هم همینطور است. اگر ارزش دارد بخاطر حوادثیاست که در این روز پدید آمده و وظایفی است که مردم در این روز دارند وگرنه عیدنوروز مثل دیگر ماهها است، هیچ فرقی با دیگر ماهها ندارد.
چهارشنبهسوری هم یکی از آن خرافه هاای است که از گذشتگان برای ما مانده است . از روی آتش پریدن که : “زردی من از تو، سرخی تو از من” این بتپرستی است. چون زرتشتیها آتش را مظهر خدا میدانستند؛ و لذا فکر میکردند آتش مظهر خداست و میتواند زردی ما را بگیرد و سرخی خودش را به ما بدهد؛ بدین جهت از روی آتش میپریدند. حالا توی مسلمان و موحد چطور میتوانی این کار را انجام بدهی؟
نحوست چهارشنبه سوری همین است که ترقهبازی میکنند و خانهای را آتش میزنند، چشم کسی را کور میکنند، انسانی را مجروح میکنند، امنیت و آرامش مردم را از بین میبرند و مردم را گرفتار میکنند ؛ این بد است.
این نحوست را خود ما بوجود میآوریم و باید مراعات کنیم تا از شر چهارشنبه سوری و ترقه بازی درامان بمانیم
مشروعیت عید
بعد اعتقادی:
سوال این است که از حیث اعتقادی این است در اسلام عید نوروز مشروعیت دارد یا ندارد؟
بعضی ها معتقدند عید نوروز مربوط به زرتشتیها و مردمی است که قبل از اسلام زندگی میکردند و دینشان دین توحیدی نبود، باورهای خرافی داشتند و آن باورهای خرافی در مراسم نوروز جلوه کرده و میکند؛ از قبیل: روی آتش پریدن چهارشنه سوری و بعضی از کارهایی که زردتشتیان در ایام عید انجام میدهند و چون این عید براساس معتقدات غیرتوحیدی استوار است روی این جهت ما نمیتوانیم به آن جنبه دینی و معنوی بدهیم.
کتابی هست به نام«اَلنَیْرُوز فی الاسلام»نوشته مرحوم محمد خالصی ، یکی از دانشمندان کاظمین که در زمان رضاخان جزء تبعیدیهای ایران بود.
ایشان معتقد است مراسم عیدنوروز، عمل کردن به بدعت است.
میخواهم ببینیم آیا واقعاً عید نوروز جنبه شرعی دارد یا ندارد؟
من به کتابهای فقهای بزرگ مراجعه کردم. مرحوم صاحب جواهر، در صفحه ۴۱، جلد پنجم این کتاب یک بحث مفصلی در این زمینه دارد.
صاحب جواهر کیست ؟
صاحب جواهر، استاد الفقهاست و حرف او برای همه ما حجت است و امام رضوان الله علیه میفرمود: حوزههای ما باید فقهش فقه جواهری باشد. یعنی بر طبق کتاب جواهر باشد.
نظر جواهر در مورد عید :
صاحب جواهر میفرمایند: ما دو جور روایات درباره عید نوروز داریم. یک نوع روایاتی است که عیدنوروز از ناحیه ائمه علیهم السلام تأییدشدهاست؛ روایتش هم در من لایحضرهُ الفقیه شیخ صدوق؛ در دعائم الاسلام و در وسائل هست :
شخصی آمد خدمت امیرالمؤمنین هدیهای آورد. در بعضی از روایات دارد (سمنو) آورد و در بعضی روایات هم دارد (فالوزج)، یعنی فالوده آورد. حضرت فرمود: این هدیه را برای چی آوردید؟ عرض کرد: ما ایرانیان رسم مان این است که در ایام عید با این نوع شیرینیها از افراد پذیرایی میکنیم و این شیرینی را برای شما آوردیم.
حضرت فرمود:اِصْنَعُوا لَنا کُلُّ یَوْمٍ نَیْرُوزا.در یک جا دارد:نَیْرِزُوا اِنْ قَدِرتْمُ کُلَّ یَوْمٍ یَعْنِی تَهادُوا وَ تَواصَلُوا فِی اللهِ. یعنی: برای ما، همه روز را نوروز کنید. چرا؟
برای این که نوروز وسیله پذیرایی، هدیه و خوشحالی و رفت و آمد و شادابی و نشاط است.
از روایات دیگر سه روایت ازمُعَلَّی بْن خُنَیْسدر وسایل هست که از امام صادق(ع) نقل میکند. حضرت امام صادق(ع) فرمود:
روز نوروز، روزی است که ابراهیم خلیل الرحمان بتهای بتکده را شکست.
روز نوروز، روزی هست که علی(ع) روی شانه پیامبر(ص) قرار گرفت و بتهای خانه خدا را فروریخت.
نوروز، روزی هست که پیغمبر(ص) علی(ع) را به سوی اجنّه فرستاد و از آنها عهد و پیمان گرفت.
روز نوروز، روزی هست که علی (ع) در جنگ نهروان پیروز شد.
روز نوروز، روزی هست که قائم ما، امام زمان(عج) آشکار می شود.
روز نوروز، روزی است که صاحب ما، ولی عصر ما (دجّال) را در پشت مسجد کوفه به دار آویزان میکند و میکشد.
در روایاتی هم داریم که در روز عید روزه بگیرید، غسل کنید، چهار رکعت نماز بخوانید، لباس تازه بپوشید و غذای تمیز بخورید و …
در مقابل یک روایتی ابن شهر آشوب در مناقب نقل میکند که منصور دوانقی از امام صادق(ع) خواست : امروز ارتشیان میخواهند در برابر من رژه بروند و هدایایی هدیه کنند، شما به جای من بنشینید و این هدایا را بگیرید. حضرت فرمود: من این کار را نمیکنم چون در روایات اجداد من چنین چیزی ندیدم. این دو نوع روایات با هم متعارض است.
از نوع روایات اول فراوان است ؛ مستفیض است . یعنی یک روایت نیست . راویروایت و سند روایت معلوم است.مُفْتیبِهااست. یعنی: علمائی مثل: مرحوم شیخ طوسی، ابن فهد حلّی، علامه حلی و امثال شان بر طبق این روایات فتوا دادهاند.
اگر دو نوع روایت داشته باشیم یک نوع روایت مطابق با فتوای مشهور باشد و روایت دیگر از لحاظ سند درست نباشد و یا شهرت بر طبق آننباشد ، در فقه و روایات ما داریم که:خُذ بِمَا اشْتَهَرَ بَیْنَ اَصْحابِک.روایتی که مطابق با مشهور است آن را بگیر.
بنابراین روایات از نوع صاحب جواهر که عید را معتبر می داند و با فتوای مجتهدین بزرگواری مثل شیخ و امثال آن بر طبق آن فتوا دادهاند اما روایت مرحوم صاحب مناقب اولاً: سند ندارد و بدون سند نقل شده. ثانیا:مُفْتیبِهانیست.
روی این جهت ما روایات مشهور مربوط به اعتبار عید نوروز را میگیریمو میگوییم عید نوروز در اسلام مورد اعتبار است و نزد علمای ما مقبولاست زیرا دستور دادهاند در این روز غسل کنید. نماز بخوانید و دعای:یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْاَبْصار یا مُدَبِّرُ الَّیْل وَ النَّهار یا مُحَوِّلَ الحْوَلِ وَ الْاَحْوال حَوِّلْ حالَنا اِلی اَحْسَنِ الْحال؛ را بخوانید.
بر این مبنا، ما عیدنوروز را مقدس میدانیم، بعلاوه، کارهایی که در عید نوروز انجام میگیرد؛ مردم خانهها را تمیز میکنند؛ سر و روی خودشان راتمیز میکنند؛ لباسهای خودشان را تمیز میکنند. این کارها طبق:اَلنَّظافَهُ مِنَ الْایمان، است.
صله رحم میکنند. بر سر قبر گذشتگانشان، از شهدا و علما و مؤمنین و صلحا میروند و برای آنها فاتحه میخوانند؛ عیادت مریض میکنند؛ از نیازمندان و محتاجان دستگیری میکنند که در روایت (دعائم الاسلام)آمده است که:تَهادَو وَ تَواصَلوُا. یعنی در روز عید به دیگران هدیه دهید و با دیگران رفت و آمد کنید.
عیدی که روح اسلام را پیاده میکند، نشاط و خرمی به مردم میدهد، دلها را به هم نزدیک میکند، قرآن باز میکنند، مردم دعای یا مقلب القلوب و سورههای قرآن را میخوانند، چه عیدی بهتر از این؟ چرا ما این عید را قدر ندانیم؟ روی این جهت عید نوروز مشروعیت دارد و محترم است و بزرگانفقهای ما مثل سید هبه الدین شهرستانی که یک مرجع تقلید بود، کتابی در این زمینه نوشته و ما هم در کتاب (منشور مملکت داری) یک بحث جامعی در این زمینه نوشتهایم، اهل مطالعه میتوانند به آن جا مراجعه کنند. این بحث اول که عقیدتی بود.
از لحاظ عقیده:
نوروز بدعت نیست و مشروع است. ولذا ما این عید را گرامی میداریم .
علیعلیه السلام نیز در نامهای که به مالک اشتر نوشته در آن یادآور میشود: وَلا تَنْقُضْ سُنَّهً صالِحَهً عمِلَ بِها صُدُورُ هذِهِ الْاُمَّهِ وَ اجْتَمَعَتْ بِهَا اْلاُلْفَهُ وَ صَلَحَتْ عَلَیْهَا الرَّعِیَّهُ.هرگز سنت پسندیدهای را که پیشوایان این امت به آن عمل کردهاند و ملت اسلام به آن انس و الفت گرفته و امور رعیت بدان وسیله اصلاح میگردد، نقض مکن و از بین مبر.
اما از بُعد اخلاق:
انسان که از مادر متولد میشود و پا روی این زمین میگذارد با تمام وجودش، میلیونها سلول بدن این انسان از لحاظ کمی و کیفی در حال حرکت است.
یعنی: انسان در ابتدا نطفه هست؛ بعد جنین میشود؛ سپس طفل میشود؛ بعداً جوان میشود؛ پیر میشود و در نهایت به عالم دیگر میرود.
انسان در یک حال سکون نیست و در حالی که بر مرکب زمین سوار است، زمین حرکت وضعی و انتقالی دارد؛ شب و روز و سال را به وجود میآورد انسان هم با زمین این حرکتها را دارد و این مدارها ازنفس کشیدن ما، از حرکت روزهای ما و ماههای ما، اینها برای ما مقاطع مختلفی را به وجود میآورند که مقطع عمر ما است و ما از این مقاطع، مقطع عمر را به دست میآوریم.
از این رو امیرالؤمنین (ع) می فرماید : اِنَّ عُمْرَکَ مَهْرُ سَعادَتِک.اگر میخواهی خوشبخت باشی، عمر تو (کابین) سعادت تو است. یعنی با عمرت این سعادت را به دست میآوری. مواظب باش.
اِن اَنْفَدته فِی طاعَهِ ربِّکْ.اگر این عمر را صرف طاعت خدا کردی برای سعادت تو این مَهر خوبی است؛ اما اگر این عمر را در راه صحیح مصرف نکنی وای به حال ما.
و در جای دیگر حضرت علی (ع) باز می فرماید : اِنَّ اَنْفاسَکَ اَجْزاءُ عُمْرِک.نفسی که میکشید قطعهای از عمر شماست که دارید به سوی قبر نزدیک میشوید.
فَلا تُقْنِها اِلّافِی طاعَه تُزْلِفُکْاین نفسها را جز در طاعت خدا که تو را به نزدیکی او برساند، مصرف نکن.
باز از حضرت علی (ع) است که فرمود: اِنَّ اَوْقاتَکَ اَجْزاءُ عُمْرِک.وقتهای تو از اجزای عمر تو هست.
فَلا تَنْفَدْ لَکَ وَقَْتاً اِلّا فِی ما یُنْجِیک.مبادا این وقت را جز در چیزی که تو را نجات دهد مصرف کنی.
فرارسیدن نوروز که به تعبیری گذشت یک سال از عمر است هشدار پیامبر عظیم الشأن ما حضرت محمد(ص) به گوش ما می خواند که فرمود :
اَبْناءُ الْاَرْبَعینْ! ای چهل سالهها! زَرْعٌ قَدَّنا حَصادُه. حاصل عمر شما محصول کشاورزیای است که وقت درو آن رسید . یعنی سن چهل سالگی دیگر وقت درو حاصل عمر است. باید مواظب بود آفت نیاید این عمر و محصول کشاورزی عمر را باطل نکند.
اَبْناءُ الْخَمْسیِن! ای پنجاه ساله ها! ماذا قَدُّمْتُمْ و ماذا اَخَّرتْمُ. پنجاه سالهها! چه پیش فرستادید و چه بدهکاریهایی دارید که انجام ندادهاید؟
اَبْناءُ الْسِتِّین!شصت سالهها! هَلُمُّو اِلَی الْحِساب لا عُذْرَ لَکُم. آماده حساب روز قیامت باشید! دیگر عذری برای شما نمانده، موهای سر و صورت سپید شده، چشم کم نور شده، گوش کم شنوا شده؛ وقت حساب شما نزدیک است؛ مواظب باشید.
اَبْناءُ السَّبْعِین!هفتاد سالهها!عُدُّو اَنْفُسَکُمْ مِنَ الْمَوْتی.دیگر خودتان را در زمره مردهها به حساب بیاورید؛ دیگر بانگ الرحیل بلند شده، مواظب خودتان باشید. یک مقدار آرزوها را از سرتان بیرون کنید. اگر اعمالی از شما ترک شده، بدهکاری شرعی دارید، دل کسی را درد آوردهاید، مکه نرفتهاید، خمس و زکات ندادهاید، مردمآزاری کردهاید، حقوق دیگران به گردن دارید، دیگر شما جزء مردهها هستید، حسابتان را برسید.
پس تحویل سال نو فرصتی است که از خدای خود بخواهیم : یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْاَبْصار یا مُدَبِّرُ الَّیْل وَ النَّهار.ای خدایی که شب و روز را تدبیر میکنی . یا مُحَوِّلَ الحْوَلِ وَ الْاَحْوال.ای کسی که حرکتها به دست تو هست. حَوِّلْ حالَنا اِلی اَحْسَنِ الْحال.یعنی: ما را به رفتار نیکو، پندار نیکو، رفتار نیکو، فکر عالی، ایمان صحیح، معتقدات درست وادار کن.
ان شاء الله امیدوارم این عید برای ما با این تحول فکری عید باشد وگرنهلَیْسَ الْعِید لِمَنْ لَبِسَ الْجَدیِد بَلِ الْعِید لِمَنْ اَمِنَ مِنْ عَذابِ الْوَعِید.برای کسی که لباس تازه میپوشد عید نیست. عید برای آن کسی است که اعمالش او را از عذاب قیامت بیمه کرده باشد.
برای کسی که در ایام عید لباسهای کذا و کذا می پوشد و مردم را غصه میدهد ولی نمازش را قضا میکند؛ در فکر حیا و عفت عمومی نیست؛ در فکر حجاب و دینداری نیست ، عید نیست بلکه عید تنها برای کسی است که خودش را از عذاب آخرت بیمه کرده باشد.
اخبار مرتبط
- تخریب رجال مذهبی فرهنگی به چه قیمتی ؟!
- مراسم اربعین ارتحال مرحوم آیت الله هاشمی در رشت برگزار شد + تصاویر
- دنیای استکبار مانند ابوجهل با اسلام مقابله میکند / رفتار گروههای تکفیری برگرفته از اسلام نیست
- دیدار سفیر ایران در اوکراین با نماینده ولی فقیه در گیلان + تصاویر
- حضور آیتالله قربانی در مراسم گرامیداشت ۸ دی گیلان
- حماسه ۸ دی روز سبقت مردم گیلان در مخالفت با فتنهگران است
نظرات
بدون نظر