به کجا چنین شتابان :
هفت تیرکشی برای یک مشت خدمت !

مطلب رسیده به گیلانیان : روز گذشته در خبرها آمده بود که رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران به ضرب گلوله ای راهی بیمارستان شده است و جالب تر اینکه ضارب وی معاون بازرسی این سازمان بوده است که گویا آقای رییس مدتی است که قصد برکناریش را داشته اما او در جواب این برکناری بر روی رییس خود اسلحه کشید تا نشان دهد برای ماندن در پستش که آن هم حتما برای خدمت به مردم است از هیچ کاری حتی قتل و کشتن دریغ نخواهد کرد!
اگر چه این روزها در صفحه حوادث رسانه ها شاهد اخبار و رویدادهایی مختلف با سلاح های سردو گرم هستیم و گاهی بروز این حوادث آنقدر عادی شده است که رهگذاران و شاهدان آن همچون آنچه در پل مدیریت و دیگر نقاط اتفاق افتاده است ، برای سرگرمی و ساخت کلیپ های خانوادگی لابد برای بردن جایزه اسکار با دوربین های تلفن همراه خود به ثبت این وقایع می پردازند ، اما هفت تیر کشی در دستگاه دولتی آن هم لابد برای مشتی خدمت ناقابل جای شگفتی های بسیار دارد که به عقل آدمیزاد این دوره و زمانه آن هم در کشوری که مدیران ارشد اجرایی آن به دنبال مدیریت جهان هستند، نمی رسد.
هنوز مردم حوادث ناگوار سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و شکل گیری فتنه های انحرافی از یکسو و کشمکش ها برای حذف نیروهای کار آمد در مدیریت های اجرایی و فرصت سازی برای سوء استفاده باندهای مافیایی قدرت که نمونه بارز آن اختلال در سیستم اقتصادی کشور و سرقت های میلیاردی است را از یاد نبرده اند که بروز اینگونه اتفاق ها ی هنجار شکنانه جز افزایش بی اعتمادی به نظام ثمره دیگری ندارد.
آنچه در تجزیه و تحلیل اینگونه رویدادها بیش از همه به ذهن تداعی می کند آن است که اینگونه افراد قدرت خود را از کجا آورده اند که بی اعتنا به قانون و عرف و نظام اینگونه سیستم کشور را با چالش و بی اعتباری و بی اعتمادی در افکار عمومی روبرو می کنند و آیا زمان آن نرسیده است تا با برخوردی قاطع و حذف اینگونه افرادی که هیچ سنخیتی با مدیریت جامعه و اهداف نظام ندارند ، در اندیشه ساماندهی و اصلاح امور باشیم.
به راستی پست هایی اینچنینی تا چه حد دارای ارزش و اعتبار است که شخصی برای حفظ موقعیت خود در آن منصب آنقدر به بیراهه می رود که سعی در آمکشی دارد ، مگر این جایگاه دارای چه منفعتی است که جان آدمی را گرفتن به آن می ارزد و اصلا پشت داستان هایی اینچنین چه کسانی قرار دارند و تا چه حد اطمینان دارند که همواره با اینگونه روش ها خواهند ماند.
امروز مردم ایران چشم به عدالت دستگاه قضا و برخورد دستگاههای نظارتی و امنیتی با اینگونه شیوه های ساختار شکنانه در جامعه دارند که این مهم می تواند موجب افزایش اعتماد عمومی به نظام شود و تا دیر نشده باید ریشه اینگونه انحرافات را خشکاند.
نظرات
بدون نظر