اختصاصی گیلانیان : بنا به اقتضای سیاست به راحتی نمی توان سرنوشت و فرجام مشخصی را برای فرد یا گروهی تصور نمود . چراکه گذر زمان آبستن حوادثی است که به یکباره دگرگون شدن ساحت سیاسیون را رغم خواهد زد . این دگرگونی ها ارتباط تنگاتنگی باعملکرد هر یک از مسئولان در برابر حافظه تاریخی مردم دارد . همان حافظه ای که مردم بنابه قدرت تفکر و مقایسه گذشته و حال به قضاوت های عموماً صحیحی دست می یابند و همواره نسبت به زحمات خادمان حوزه جغرافیایی خویش ارج می نهند و در برابر تشنگان قدرت موضع گیری می نمایند .
حکایت این روزهای گیلان زمین ، بسیاری از جبهه گیری ها را به لطف فضای باز مجازی علناً مشخص نمود . آنچنان پرده ها کنار رفت که بسیاری از هویت ها مشخص گردیدکه شاید مدت ها زمان نیاز داشتیم تا با ادبیات و گفتمان برخی از مسئولان و فعالان درون استانی بدین گونه آشنا شویم ! شاید پر و بال گرفتن پایگاه های متعدد خبری- تحلیلی گیلان در روزهای منتهی به نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی ، مقدمه ای مساعد برای رسیدن به این مرحله بود . ( آنهم با درج نظرات تأمل برانگیز توسط معدود کاربران سفارشی در انتهای هر یک از مطالب!)
آری ، مرز بین عقلانیت سیاسی و افراط گرایی ، جدالی همیشگی بوده و صد البته روایات تاریخ مشحون از مقاطع متعددی است که طرفداران این دو شیوه از اداره جامعه ، بسیار فراتر از انتقاد رو در روی هم ایستاده اند ! اما چرا نباید از گذشته خود درس عبرت بگیریم ؟ مگر غیر اینست که گیلان را برای مردمانی می خواهیم که برای توسعه ، عمران و آبادانی این سرزمین به اندازه وسع و توان خویش کمر همت بسته اند؟
وقتی می خواهیم جامعه با علو ارزش ها در راستای حیات اجتماعی دارای نظام مدیریتی موفق در همه وجوه باشد ، می بایست کار را به کاردان سپرد تا در مجموعه ای از معادلات توسعه دچار خلأ مدیریتی توانمند نباشیم . زمانی می توان از مدیری دفاع نمود که بازتاب عملکردش در کل نظام مدیریتی جامعه به روشنی نمایانگر تغییرات در سیر صعودی باشد و نه درسیر نزولی ! چگونه است که برخی از تک تک حلقه اطرافیان خویش به عنوان افراد برنده دفاع می کنند ،حال آنکه کل نظام مدیریتی شان دارای ابهامات فراوان بوده است ؟؟؟ شایسته بود تا برخی به اصطلاح دلسوز به جای پاسخگویی مناسب درمقابل انتقادات ، در حالت گارد دفاعی و گاهاً تخریبی فرو نمی رفتند تا با بازشناسندن انتقادات سره از ناسره به افکار عمومی ، راهبردی منطقی تر اتخاد می نمودند.
به هر تقدیر با توجه به تغییر صورت گرفته در رأس مدیریت عالی استان ، به شدت نیاز به تعامل و توازن در میان مسئولان و گروه های مختلف گیلانی احساس می شود تا به دنبال بازگشت آرامش حقیقی جهت رسیدن به تعادل سیاسی و اجتماعی و تعالی فرهنگی و معنوی باشیم و در ادامه با ترسیم و تنظیم ساختار مناسب و نه بر پایه احساسات پشت میز نشینی ، منافع مردم بیش از این در نظر گرفته شود و مسئولان محترم اسیر روزمرگی سیاسی نشوند ! زیرا روزمرگی سیاسی درمقاطع مختلف ظرفیت های بالقوه استان را برای حرکت به سوی توسعه همه جانبه درجهت معکوس به فعلیت خواهد رساند و این موضوع آفتی است که شکاف اعتماد مردم نسبت به مسئولان را در پی خواهد داشت !
از سویی دیگر برآوردن خواسته های مردم درگرو تحقق اهداف از پیش تعیین شده می باشدتا از آسیب های اجتماعی مصونیت پیدا کنیم و در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به شعارها و وعده های تکراری و کلیشه ای اکتفا نکنیم ! اگر بخواهیم برای رفع فقردر معیشت گیلانیان اقدام نماییم ، لاجرم نیازمند ارتقاء و رشد ظرفیت های کارآفرینی می باشیم که امید است استاندار جدید گیلان، توجه ویژه ای به این امر داشته باشد ، هرچند شاید عده ای براین باورندکه مدت زمان باقی مانده از عمر دولت دهم ، مجال چنین عملی را نخواهد داد ، اما به قول حافظ شیرین سخن :
" به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت . . . که در کمینگه عمرند قاطعان طریق"