اختصاصی گیلانیان : به دنبال انتشار مطلب« بی برنامگی سازمان چای نفس چای را به شماره انداخت » این سازمان در یک اقدام شتاب زده پاسخی را برای گیلانیان ارسال کرد که به جای پاسخگوئی به موارد مطرح شده در یک انشای طولانی اتهاماتی را متوجه نویسنده آن کرد که با توجه به وجه تسمیه ( مسئول ) که باید مورد سوال قرار بگیرد و پاسخگو باشد تا حدود زیادی اعجاب برانگیز شد !
از سازمان چای کشور که یک نهاد دولتی است انتظار نمی رود در مقابل هر نقدی تا این حد ضعف و بی تابی از خود نشان دهد و تلاش کند با اتهام زنی مجاری نقد را ببندد و نقاد را به انواع حیل به دشمنی یا مواردی که ذیلا خواهد آمد متهم نماید .
این زنگ خطری است که باید روی آن حساس شد زیرا اگر این رویه بی تابی و برخورد ناصواب در میان مدیران مرسوم شود احتمال بروز دیکتاتوری مدیریتی در ادارات دور از انتظار نخواهد بود .
عملکرد سازمان چای کشور در برخورد با نقد و منتقد دقیقا مغایر نظر مقام معظم رهبری است که معظم له در دیدار رئیس جمهور و اعضاى هیأت دولت در تاریخ 04/ 06/ 86 فرمودند:
از انتقاد اصلا عصبانی نشوید. بعضی از انتقادکنهای از دولت، هدفشان این است که شما را عصبانی کنند،خسته کنند و از جا در ببرند؛ اصلا انتقاد با این هدف انجام میگیرد.
گاهی یک خبری را تیتر میکنند، بزرگ میکنند و فردای آن روز معلوم میشود اصلا دروغ است و اصل ندارد! اینها هم کارهایی است که بعضی ها انجام میدهند. مطلقا حالت عصبانیت و بیتابی نباید به شما دست بدهد. بعد هم شما از همان انتقاد - ولو غیرخیرخواهانه باشد - استقبال کنید. چون گاهی در انتقادهای خصمانه هم حقایقی وجود دارد که انتقاد کننده از روی خیرخواهی نمیگوید، اما انتقادش واقعی است، چه برسد آن کسانی که از روی خیرخواهی از شما انتقاد میکنند. اصلاً هیچ نرنجید و از انتقاد استقبال کنید.
و یا رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اعضاى هیأت دولت، به مناسبت هفته دولت در تاریخ 04/ 06/ 81 می فرماید:
به شما مسوولان دولت که بخش های گوناگون در اختیارتان است، می گویم از انتقاد نه بترسید، نه خشمگین و ناامید شوید. اینطور هم نباشد که اگر روزنامه یا شخصی به بخشی از بخش های دولت یا به کاری که دولت پدید میآورد، انتقاد میکند، مسوولان آن بخش یا مسوولان دولتی سراسیمه شوند.
گاهی اوقات انسان میبیند یک حالت سراسیمگی در اینها پیدا میشود. نه، به هیچ وجه سراسیمه نشوید. بالاخره انتقاد وجود دارد. راه مورد انتقاد قرار نگرفتن این است که انسان به کنج انزوایی بخزد و هیچ اقدامی نکند، یا اگر مسوولیتی میپذیرد، خدای نکرده به لوازم آن مسوولیت عمل نکند تا مثلا کسی به انتقاد از او نپردازد و برخلاف توقع او کاری صورت نگرفته باشد.
بالاخره هر حرکتی صورت میگیرد، ممکن است مخالفان و منتقدانی داشته باشد. ممکن است یک اقدام شما کسانی را به حق یا بناحق عصبانی کند و آنها چیزی بگویند. وقتی کار شما مبتنی بر مقدمات منطقی است، باید آن را ادامه دهید.
متأسفانه روابط عمومی سازمان چای چنان سراسیمه عمل کرد که احتمالا حتی فرصت بازخوانی پاسخش را به مسئول سازمان نداد زیرا علیرغم آشنائی مسئول سازمان چای کشور با مدیر مسئول گیلانیان و حتی تماس تلفنی قبل از ارسال پاسخ ، نتوانست اسم نویسنده مقاله را درست بنویسد !!
حال چه این اشتباه عمدی باشد یا سهوی ولی در دفاع از حیثیت رسانه ای و حرفه ای در برابر افکار عمومی لازم دیده شد پاسخی ولو موجز به اتهامات روابط عمومی سازمان چای کشور داده شود . اهم این اتهامات به شرح زیر است :
"تاریخ نگاری و تراژدی غمناک کشاورزی گیلان
تلاش شتاب زده برای نان و نام و کسب وجهه اجتماعی زودگذر
غفلت و ناآشنایی به فرآیند و دستورالعملها و وظایف این سازمان ...
بی اطلاعی و فقدان اشراف نگارنده به موضوع مطالبات چایکاران
آسمان و ریسمان کردن بافته های ذهنی نویسنده مقاله
سفارشات محیط پیرامونی و نان به نرخ روز خوردن
کذب محض خواندن خرید چای به قیمت ۱۰۰ تومان از طرف سازمان چای کشور "
1 - "تاریخ نگاری و تراژدی غمناک کشاورزی گیلان ... : اگر تاریخ تراژدی سازمان چای برای چایکار و چایساز نقمت بود ولی برای برخی دیگر چه آنانی که دستشان می رسید و در مصدر امور بودند ولی در برابر انحلال سازمان سکوت کردند و امروز برای جبران مافات نقش دایه را ایفا می کنند و چه آنانی که در زمان احیاء بسبب قلع و قمع نیروهای کاردان و کارشناس بدون طی مراحل : کنترل ، بازبین ، نظارت بر امر خرید ، سرپرست منطقه خرید برگ سبز ، کارشناس ، سرکارشناس) با توسل و بیتوته از تجربه خدمتی در فلان جا و بهمان جا ارتقاء مقام یافته و از سربازی به سرداری رسیدند ، نعمت است .
بنابراین الزام تاریخ نگاری نه به خاطر کسب نان و نام بلکه به عنوان گذشته چراغ راه آینده تقریر شده است تا مسند نشینان امروزی سوخت موتور مدیریت را آنچنان افزایش ندهند که یک بار دیگر ریشه سازمان چای را بسوزانند.
2 - "تلاش شتاب زده برای نان و نام و کسب وجهه اجتماعی زودگذر ..." : اگر چه روابط عمومی سازمان قیاس به نفس کرده ولی جهت اطلاع ایشان مدیر مسئول گیلانیان در سال های 59 تا 64 در دبیرستان های مطرح لاهیجان تدریس می کرده و ارتباط تنگاتنگی با زعمای شهر داشته و بهترین امکان بهره برداری از آنچه که ایشان می نامند برایش مهیا بود ولی هرگز مثل دیگران آویزان بزرگان نشده و برای نیل به مقصود بیتوته پیشه نکرده و به توانائی خود معتقد و متکی شده که الحمد الله لطف خدا هم شامل شد . علاقمندان می توانند تحقیق کنند .
3 –"غفلت و ناآشنایی به فرآیند و دستورالعملها و وظایف این سازمان ..." فرض محال عدم اطلاع و آگاهی از دستورالعمل ها و غیره صحت داشته باشد ولی پاسخ نقد عملکرد ، توسل به بزرگان و اتهام زنی نیست ، آنچه مسلم است مسئول نظام اسلامی باید پاسخگو یا مدافع مستند و مستدل عملکرد باشد نه اینکه طعن و کنایه و اتهام را پاسخ تلقی نماید !
4 –"بی اطلاعی وفقدان اشراف نگارنده به موضوع مطالبات چایکاران ... ": علی الظاهر دوستان فراموش کرده اند که گفته اند : "همه چیز را همگان دانند و همگان از مادر زاده نشدند" . اگر کسی منکر این ادعا باشد "باید که به دانائی خود فاتحه خواند" ؛ مثل اینکه آقایان فراموش کرده اند چایکاران با استغاثه و همکاری تمام مقامات استانی مطالبات خود را وصول می نمایند !
تصور نمی رود کسی نداند که سازمان چای در برابر چایکار و چایساز و بازرگانی چای "نقش حکمیت" دارد ؛ ولی سوال ما این است که آیا نقش حکمیت خود را بخوبی ایفا نموده یا خیر ؟ اگر مدعی انجام آن است پس چرا :
الف – چایکار اینقدر با تأخیر به مطالباتش می رسد ؟
ب – وقتی تاجر (بازرگان) چای کارخانجات را معامله می کند و قرار داد را نیز منعقد می نماید ، چرا بهای چای را بعد از گذشت حدود دو سال یا بیشتر و کمتر پرداخت نمی کند ؟ چرا چای خریداری شده خود را از انبار کارخانه خارج نمی نماید تا امکان گردش کاری و مالی کارخانه فراهم شود ؟ این چه نوع (حکمیت) است که از حق تولید کننده دفاع نمی کند ؟
ج – اگر قرار است بده ، بستان تاجر و کارخانه بهمین منوالی که هست و بعبارت بهتر باری بهر جهت باشد ، (حکمیت سازمان چای) در این میان به چه دردی می خورد ؟ آیا حکمیت فقط برای وصول سهم دولت به قرار 154 تومان در ازای هر کیلو چای خشک است ؟ یعنی دولت برای وصول مطالبات خود باید یک سازمان عریض و طویلی مثل سازمان چای را دایر نمایدتا مطالباتش را وصول نماید ؟ دولت بدون وجود سازمان چای اهرمی برای وصول مطالبات خود ندارد؟
د – چرا این (حَکَم) که باید حافظ منافع تولی کننده باشد بدون پرداخت بهای چای خریداری شده به چایساز و خروج چای از کارخانه ، صرفا به استناد قراردادی که روی کاغذ آمده مجوز واردات چای را برای بازرگان صادر می نماید ؟ اگر چنین نیست پس بفرمایید چگونه هست ؟
ه – بازرگان وقتی به استناد یک قرار داد بدون ضمانت اجرائی به راحتی می تواند چای خارجی وارد و سود کلانی را کسب نماید چه نیازی می بیند که پول چایساز را پرداخت و چای خود را از کارخانه خارج نماید ؟
و – براستی سازمان تاکنون از خود پرسیده است که چرا حدود 90 درصد کارخانجات نتوانسته اند بدهی خود را به بانک ها بپردازند ؟
ز – براستی معنای (حکمیت ) سازمان چای همین است ؟؟!!
5 – "آسمان و ریسمان کردن بافته های ذهنی نویسنده مقاله ... " : اگر مدعی اطلاع و اشراف کاری هستید پس لطف کنید بافته های ذهنی نویسنده را پنبه کنید و به این موارد پاسخ دهید نه اینکه تصور کنید هر کسی نقدی در باره شما بنویسد قصد تخریب شما را دارد و می خواهد مسئولیت را از دستان با کفایت شما خارج نماید !!؟؟
6 – "سفارشات محیط پیرامونی و نان به نرخ روز خوردن" : حیف است آدمی اینقدر زود پیشینه خودش را فراموش کند و همه دلسوزان را به جرم اینکه با او همدم نیستند از اردوگاه دشمن بداند و سعی کند همه آنان را از دم تیغ تیز ریاست بگذراند .
آیا بهتر نیست روابط عمومی سازمان چای برای مدت کوتاهی هم شده از پیله خود خارج شود و بدون تعصب کمی اطراف خود و مردمان حاضر در (پیرامونی !) را ببیند تا تصور نکند با اتهام زنی می تواند جلوی نقد را بگیرد !
ایکاش پاسخ نویس ، منظور خود از (سفارشات پیرامونی) را بیان می کرد که کیست و مراد از (نان به نرخ روز خوردن) چیست ؟
اگر ما می پرسیدیم کارخانه ( ل ) مال کیست و وضع مالی فعلیش چگونه هست ، حق با شما بود ! اگر سوال می کردیم آیا کارخانه دار می تواند رئیس فلانجا باشد ، حق با شما بود ! اگر تا به امروز از شما تقاضای 100 گرم چای خشک نمودیم آنگاه نان به نرخ روز خور می شدیم !
آیا به زعم شما هر کسی از عملکردی نقدی داشته باشد متأثر از (سفارشات پیرامونی و نان به نرخ روز خور) و واجب القتل است !!؟؟
7 – "کذب محض خواندن خرید چای به قیمت ۱۰۰ تومان از طرف سازمان چای کشور ... " البته تکذیب یک خبر حق دستگاه است ولی فراموش نکنیم که مدعی این مطلب شخص مرضی الطرفین گیلانیان و سازمان چای کشور است ! حال چگونه ایشان منکر این اقدام می شود با خدا است !
بفرموده بزرگی :
ما در مصالح استان با کسی عقد اخوت نبسته ایم تا به تعبیر بعضی ها رسالت خود را برای کسب (نان و نام و وجهه اجتماعی) وجه مصالحه قرار دهیم . بنابراین انتظار نداریم به جای جواب مستند و مستدل و قانع کننده مورد اهانت و اتهام قرار بگیریم . خداوند عاقبت همه ما را ختم به خیر کناد . ان شاء الله .