اختصاصی گیلانیان : علیرغم اینکه از قدیم گفته اند : شهر را به شهردار و ده را به دهدار سپرده اند ظاهرا این باور برای آن بود که باید رتق و امور شهری از صدر تا ذیل زیر نظر مقامی به نام شهردار اداره شود تا آسایش و امنیت و رفاه شهروندان تأمین شود . علی الظاهر هر قدر شهر نشینی توسعه پیدا می کند این باور قدیمی کم رنگ و کم رنگ تر می شود تا جائی که حوزه مسئولیت شهرداری محدود و منحصر به شهروندان عادی و ضعفا شده و تنها قادر است از این قشر آسیب پذیر برای اداره شهر انواع عوارض و خلاف ساختمانی بگیرد و لاغیر .
چنین به نظر می رسد عناوینی مثل فضاهای کاربری : مسکونی ، تجاری ، تجاری و مسکونی ، آموزشی ، ورزشی ، سبز و غیره برای حفظ آسایش و آرامش شهروندان وضع نشده بلکه برای این است که شهرداری بتواند از مردم عادی عوارض بیشتری برای صدور پروانه و حق تغییر کاربری دریافت نماید .
شاهد این مدعا یک کوچه هشت متری با کاربری مسکونی است که در یک طرف آن فضای آموزشی و طرف دیگر آن فضای تجاری ایجاد شده و این مهمانان ناخوانده مخل آسایش اهالی شده و شکایات عدیده شهروندان به شهرداری به عنوان متولی شهر کارگر نیفتاده و اهالی همچنان در عذاب هستند .
وقتی یکی از اهالی همین کوچه منحصر به فرد که دارای سه کاربری : مسکونی ، تجاری و آموزشی است شکایت سوم اهالی را تسلیم شهردار منطقه نمود خود شهردار چنان دل پرخونی داشت که ارباب رجوع از کرده خود پشیمان شد و عطایش را به لقایش بخشید و به این یقین رسید که از شهرداری جز اخذ انواع عوارض از ضعفا کار دیگری ساخته نیست و به عنوان یک شهروند عادی باید به فکر تإمین عوارض شهرداری بود و بس .
شاید جالب تر باشد گفته شود وقتی از سوی شهردار به خدمات شهرش مراجعه شد ، علیرغم احترام ویژه ای که قائل شدند ، دلیل عدم اقدام مؤثر را نداشتن عکس از وضعیت کوچه ای که مهد کودک و پیش دبستانی ، آرایشگاه و خیاط خانه زنانه مستقر در آن که ساکنین کوچه را به ستوه آورده ، دانست !! حال چگونه می توان از سر و صدای بچه های مهد کودک و پیش دبستانی عکس تهیه کرد ، خدا می داند !!؟؟
نمی دانم شهرداری متولی شهر هست یا خیر ؟
اگر جواب مثبت است این اداره خودگردان که مستقیما با پول شهروندان اداره می شود حافظ و مجری کاربری های مختلف در شهر هست یا خیر ؟ اگر هست چگونه می توان در یک کوچه هشت متری با کاربری مسکونی در کنار ساکنان آن هم واحد کسب آرایشی و خیاطی و هم مهد کودک و پیش دبستانی دایر کرد ؟؟
اگر از نگاه شهرداری (خانه) برای آسایش و آرامش روحی روانی است یک شهروند با چنین شلم شوربائی چگونه می تواند در آرامش باشد ؟ آیا کوچه نباید با میدان و خیابان از حیث استقرار صنوف و سر و صدا و ایاب و ذهاب آدم ها و خودروهای کذا و کذا تفاوت داشته باشد ؟
درست است که شهرداری در صدور پروانه های ساختمانی تیپ سازی و جلوگیری از اشراف خانه ها بر یکدیگر را مد نظر قرار نمی دهد ، همسایه به داخل اتاق آسایش همسایه خود اشراف دارد و هیچ امنیت خاطری برای خانواده ها وجود ندارد ولی حداقل انتظار این است که کاربری های مناطق با توجه به گنجایش محیطی در راستای حفظ رفاه عمومی مورد توجه شهرداری قرار گیرد و از تغییر کاربری در داخل کوچه های مسکونی و کم عرض خودداری نماید .
اگر چه شهردار منطقه از بی توجهی های اداراتی مثل : نوسازی مدارس به هنگام احداث مدارس ، آموزش و پرورش و بهزیستی به هنگام صدور مجوز مهد و مدارس غیر انتفاعی و ... به حقوق شهروندی شدیدا گله مند بود ولی حق این است که مقامی برای اجرای عدالت و تأمین آسایش عمومی در شهر اقدام نماید .
چرا و به چه دلیل شرعی و عرفی شهروند عادی باید همه مشقت ها و سختی ها را برای منافع کلان مادی فلان کسبه و مهد و پیش دبستانی غیر انتفاعی ( ملی ) باید تحمل نماید ؟؟
کم کم این اطمینان در حال ایجاد شدن است که رشت می رود به کلانشهر شهر بی کلانتر تبدیل شود و هر کسی که پول و رابطه و قدرت بیشتر دارد می تواند از طریق عدم اجرای قانون نفس مردم عادی را بگیرد . شاید این گفته شهرداری چی ها دارد به واقعیت می پیوندد که از یک شهرداری چی پرسیدند : در میدان شهرداری می توان خانه ساخت ؟ گفت : تو خلافش را بده ، چرا نمی شود خانه ساخت ؟؟!!