Friday، 21 March 2025 | جمعه، 01 فروردین 1404
1 2

گیلانیان : بهرام عظیمی، کاریکاتوریست، گرافیست و پویانمای متولد 1345 در تهران است. او فعالیت هنری خود را از دوران جوانی آغاز کرد و نخستین کاریکاتورش را در سال 1357 کشید. او مدرک صنایع دستی خود را از دانشگاه هنر تهران دریافت کرد و مدتی بعد به تدریس در دانشکده ی فنی و دانشکده ی صدا و سیما و همچنین خانه ی کاریکاتور ایران پرداخت. بهرام عظیمی را بیشتر ایرانیان با انیمیشن های آموزشی راهنمایی و رانندگی و کاراکترهای آن همچون "سیا ساکتی" و "داوود خطر" می شناسند.

نخستین انیمیشن سینمایی بهرام عظیمی با نام "تهران 1500" در پاییز 1390 اکران خواهد شد. او در مدت پخش برنامه ی تلویزیونی "دو قدم مانده به صبح" شبکه ی 4 سیما، کارشناس بخش پویانمایی این برنامه بود و هر هفته میهمانانی در این زمینه به برنامه دعوت می کرد و اکنون هم هر دو هفته در  برنامه "دور میز شب" شبکه چهار کارشناس بخش کاریکاتور است. بهرام عظیمی حدود 80 جایزه ی مختلف از جشنواره های کاریکاتور ملی و بین المللی دریافت کرده است. پنج سال پیش و به همت خانه ی کاریکاتور ایران، از تلاشهای هنری بهرام عظیمی در عرصه ی کاریکاتور و انیمیشین تجلیل شد.

آنچه در ادامه می آید، متن کامل گفت وگوی "هاتف" با بهرام عظیمی، انیماتور و کاریکاتوریست ایرانی است.

چرا از بین همه ی رشته های هنری، شما برای خلق آثار هنری خودتان حوزه ی انیمیشن و کاریکاتور را انتخاب کردید؟

من از دوران کودکی هم طراحی و هم نقاشی می کردم و تا حدی روحیه ی طنز هم داشتم، در نتیجه نزدیکترین هنری که می توانستم از آن استفاده کنم، کاریکاتور بود. در اصل من سالها کاریکاتور کار کردم و الان قدیمی ترین کاریکاتوری که دارم مربوط به سال 1357 است. بنابراین کارم را با کاریکاتور شروع کردم و بعد هم وارد دانشگاه هنر شدم . به انیمیشن هم به صورت کاملا اتفاقی روی آوردم؛ یعنی با دیدن یک آگهی استخدام در سال 1371 که می خواستند چند کاریکاتوریست انتخاب کنند و بعد به آنها آموزش انیمیشن بدهند، من به شرکتی رفتم و در آنجا استخدام شدم. از آن روز به بعد هم کارم انیمیشن شده است و در حقیقت خودم دنبال انیمیشن نبودم و به واسطه ی یک شغل وارد این عرصه شدم و الان هم به صورت یک شغل به آن نگاه می کنم. در واقع کار و علاقه ی اصلی من کاریکاتور است.

چه چیزی در کاریکاتور و انیمیشن است که شما را جذب می کند؟ این حوزه ها چه ویژگیهایی دارند که فکر می کنید در هنرهای دیگر نیست؟

من شخصا این دو حوزه را دوست دارم، من این دو تا را کار می کنم و یک ویژگی خاصی که دارد این است که می توانم راحت تر با مخاطبم ارتباط برقرار کنم و ذهنیتی را که دارم، می توانم چه در قالب کاریکاتور و چه در قالب انیمیشن پیاده کنم و مخاطبم هم آن را دقیقا درک کند. شاید اگر نقاش می شدم تمام چیزهایی را که می خواستم بیان کنم، مخاطب و بیننده ام در یک نقاشی متوجه نمی شد؛ چون بعضی از تکنیک های نقاشی به گونه ای است که ممکن است هر کسی به یک شکل متفاوت آن را برداشت کند و حس و حال متفاوتی برای هر کسی داشته باشد ولی در کاریکاتور و انیمیشن دقیقا آن چیزی را که می خواهی بگویی، بیان می کنی و مردم هم دقیقا آن را متوجه می شوند.

خیلی از مخاطبان عام و به طور کلی مردم، شما را بعد از ساختن انیمیشن های آموزشی راهنمایی و رانندگی و کاراکترهایی که خلق کرده بودید شناختند. چطور شد که این کار به شما سپرده شد؟ اگر ممکن است از پس زمینه ی فکری تان برای انجام این کار بگویید.

درواقع کسی انیمیشن راهنمایی و رانندگی را به من پیشنهاد نداد. من کارمند یک شرکت خصوصی تولید انیمیشن و در حقیقت یکی از چهار کارگردان آن شرکت بودم. راهنمایی رانندگی در سال 80 این انیمیشن ها را به آن شرکت سفارش داد و چون مدیر شرکت می دانست که من عشق ماشین و رانندگی هستم، حس کرد شاید بهترین فرد برای ساخت این انیمیشن ها من باشم. وقتی هم که من شروع به کار کردم با توجه به همان پیشینه ی طراحی، کاریکاتور و خصوصیت طنزی که اشاره کردم، احساس کردم کاراکترهایی که برای این انیمیشن ها خلق می شوند باید به خصوصیت خود مردم نزدیک باشد و مردم با آن همزاد پنداری کنند. به همین دلیل به سراغ خلق شخصیتهایی رفتم که تا حدی برای مردم ملموس بود و کاراکترهای آن خیلی کارتونی نبودند. در این انیمیشن ها از دیالوگ ها و صحبتهایی استفاده کردم که ملموس باشد و هر کسی در هر جای ایران این کارها را دید، درک کند که منظورمان چه شخصیتهایی است. اتفاقا تا حدی ساده و سبک به سراغ این داستانها رفتم و آنها را خیلی پیچیده نگرفتم و با تیمی هم کار کردم که یک تیم حرفه ای و منسجم بود و نتیجه ی کارمان هم این بود که استقبال خوبی از این کارها شد.

شما کار کردن در اغلب رسانه هایی را که می توانند به نوعی هنر کاریکاتور را ارائه کنند، تجربه کرده اید. به نظر شما کدام رسانه در تاثیرگذاری عمومی روی افکار مردم و جذب مخاطب بیشترین تاثیر را دارد؟

در کشور ما تنها رسانه ای که می تواند تاثیر بسیار زیادی روی قشر عظیمی از مردم بگذارد، تلویزیون است؛ نه مطبوعات ما، نه سایتهای ما، نه سینمای ما و نه ویدیوی خانگی ما، هیچکدام نمی توانند به اندازه ی تلویزیون تاثیرگذار باشند.

البته ما مطبوعات زیادی داریم که به شکل حرفه ای به بحث کاریکاتور می پردازند یا به هر حال بخشی از فعالیتهای خود را به کاریکاتور و انیمیشن اختصاص می دهند. چرا فکر می کنید این بخشها به اندازه ی تلویزیون تاثیرگذار نیستند؟

من حرف شما را رد می کنم و باید بگویید که ما مطبوعات زیادی نداریم که به موضوع انیمیشن و کاریکاتور بپردازند!؛ ما یک نشریه به نام "پیل بان" داریم که فقط انیمیشن کار می کند، نشریه ی" کیهان کاریکاتور" که در آن کاریکاتور نمایشگاهی مطرح است و مجله ی"طنز کاریکاتور" که چیزی بین کارهای جشنواره ای و کارهای مطبوعاتی است. به نظر من مطبوعات ما به این بحث اصلا نمی پردازند و کاریکاتور به طور کلی در مطبوعات فراموش شده است. بنابراین بهترین رسانه ای که من می توانم از آن برای تاثیرگذاری استفاده کنم، فقط همان تلویزیون است.

کمی از بحث انیمیشن دور شویم و به کاریکاتور بپردازیم. شما رسالت یک کاریکاتوریست را چه چیزی می دانید؟ آیا برای این کار می کند که معایب و نقصها را به صورت اغراق شده به مخاطب نشان بدهد یا برای این کار می کند که فقط یک زیبایی هنری خلق کند؟

کاریکاتوریست با کاریکاتوریست فرق می کند. مثلا من یک کاریکاتوریست هستم و فقط کارهایی یا موضوعات بین المللی می کشم و برای جشنواره ها و مسابقات می فرستم. یک سری کاریکاتوریست هستند که چهره کار می کنند و چهره های شخصیت های داخلی خودمان را می کشند؛ یک سری هم چهره ی شخصیتهای خارجی مثل هنرمندان، سیاست مداران و ورزشکارها را می کشند؛ عده ی دیگری هستند که در مطبوعات کار می کند و موضوعات به روز می کشند. در کل هر کاریکاتوریستی به سبک خاصی کار می کند و سبک خاصی را دوست دارد. بنابراین آن رسالتی که مدنظر شماست، بیشتر شاید کاریکاتوریست های مطبوعاتی داشته باشند؛ موضوعات به روز را کار کنند، اخبارشان خیلی دقیق باشد و کمی هم شم سیاسی داشته باشند. این نوع کاریکاتورها که واقعاً جایشان در مطبوعات ما خالی است، طرفداران زیادی هم دارند اما متاسفانه وقتی در مطبوعات چاپ نمی شود، خیلی هم کسی سراغ آن را نمی گیرد ؛ ولی هربار که یک کاریکاتور خوب در یکی از نشریات چاپ شده ، مخاطبین و طرفداران زیادی را داشته است. سایر کاریکاتوریست ها مثل خود من که نمایشگاهی کار می کنیم و کسانی که چهره کار می کنند، رسالت خاصی که مدنظر شماست را نداریم و مثل همه ی هنرهای دیگر می توانیم به آن بپردازیم یا نپردازیم. کسی نیست که به ما بگوید چرا کار نمی کنیم. اما کاریکاتوریست های مطبوعاتی یا ژورنالیست ها هستند که تا حدی زیر ذره بین هستند و بیشتر به کارشان توجه می شود.

من این رسالت را با این دیدگاه مطرح کردم که مثلا کاریکاتورها و انیمیشن هایی هستند که با اهداف آموزشی کار می شوند، مثل همین انیمیشن هایی که ادارات و سازمانهای مختلف سفارش می دهند و می خواستم نظر شما را از این بابت بدانم.

الان دو مسئله ی کاملا متفاوت یعنی کاریکاتور و انیمیشن مطرح شده است که به هم ارتباط خاصی ندارند. این سولی که شما مطرح کردید برای کاریکاتور و انیمیشن جوابهای جداگانه دارد. درباره ی رسالت کاریکاتور که قبلا اشاره کردم اما درمورد رسالت انیمیشن باید بگویم حدود 15 یا 16 سال است که ما یک سری انیمیشن با عنوان "انیمیشن های فرهنگ سازی" کار می کنیم. این انیمیشن ها همانطور که از اسمشان مشخص است، در حقیقت انیمیشن هایی هستند که کمی جنبه ی سرگرم کنندگی هم دارند ولی در اصل می خواهند بیشترین تاثیر را روی مخاطب بگذارند و ترجیحاً این انیمیش ها به سمت آموزش می روند. درواقع این نوع انیمیشن می خواهد چیزی را به بیننده یاد بدهد و او را از خطرات آگاه کند و راههای ایمن سازی را به او آموزش دهد.

یکی از ویژگیهایی که بسیاری از ما داریم این است که خیلی از مواقع از پذیرفتن آموزشهای اخلاقی و پیامهایی از این قبیل گریزان هستیم. وقتی هنر وارد این عرصه می شود، آیا فکر می کنید بازخورد و دیدگاه مردم به همان شکل خواهد بود؟

اینکه آدم بخواهد به طور مستقیم به مردم بگوید که این کار را بکن و این کا را نکن، به آنها برخواهد خورد. در انیمیشن ها هم همینطور است؛ قبل از اینکه من این انیمیشن های راهنمایی رانندگی را بسازم، انیمیشن های شرکت گاز توسط تیم دیگری ساخته می شد و در واقع شرکت ملی گاز ایران بود که این انیمیشن ها را شروع کرد و از همان روز اولی که ساخت این نوع انیمیشن ها شروع شد، قرار شد که به صورت مستقیم به مردم نگوییم که این را بکنید یا آن کار را نکنید. در حقیقت در قالب یک لطیفه یا کاریکاتور طنزآمیزی که در بطن آن پندی هم وجود دارد، به سراغ انیمیشین رفتیم؛ یعنی مردم را به گونه ای سرگرم کنیم، کاراکترهایمان تا حدی با نمک باشد و در کنار آنها هدفی هم داریم که باز همان است که به مردم بگوییم این کار را بکنید و آن را نکنید ولی درواقع به حالت شوخی و دوستانه و با یک طنز دلنشین تا به کسی برنخورد. اگر واقعاً آن وجه قضیه که بخواهیم مستقیم پیام بدهیم طی این دوره ی 16 ساله در کارهایمان وجود داشت، مطمئن باشید که این نوع کارها از همان ابتدا در سالهای اول و دوم در نطفه خفه می شد و در حقیقت استقبالی از آنها به عمل نمی آمد. بزرگترین خاصیتی که این کارها داشتند همین بود که ما بسیاری از مباحث جدی را در قالب طنز و شوخی به مردم آموزش بدهیم.

آیا فکر می کنید که با ساخت انیمیشن های راهنمایی و رانندگی که شما آن را بر عهده داشتید، فرهنگ ترافیکی مردم نیز تغییر کرد و در رابطه با احترام گذاشتن به حقوق شهروندان دیگر، این تغییر قابل ملاحظه بود؟

باید بگویم نکته ای که عرض می کنم حرف من نیست و درواقع طبق آماری که تلویزیون، دانشگاه تهران و صدا و سیما از مردم گرفتند در اوایل دهه ی 80، یعنی سالهای 80، 81 و82 سیاست و مقرراتی که راهنمایی رانندگی اعمال کرد و در کنار آن این انیمیشن ها و نوع برخورد پلیس با مردم دست به دست هم دادند و رفتار رانندگی مردم در حدود 25 تا 30 درصد مثبت شد. این حرکت مثبت تنها به واسطه ی انیمیشن های راهنمایی رانندگی نبود، بلکه این انیمیشن ها در کنار چند آیتم دیگری که پلیس در آن زمان اجرا کرد به موفقیت انجامید. جالب این است که هجمه ای از میزان گسترده ای از مباحث مختلف فرهنگ سازی در تلویزیون، بیلبوردها و بروشورها به نمایش گذاشته شد و تمام اینها باعث شد که اتفاقات مثبتی در زمینه ی تغییر رفتار راهنمایی رانندگی مردم به وقوع بپیوندد و انیمیشن های راهنمایی رانندگی هم به این قضیه کمک کرد. عده ی زیادی تصور می کنند که تنها این انیمیشن ها باعث چنین حرکت مثبتی شد ولی در واقع این تصور اشتباه است؛ سیاستی که در آن دو سه سال  راهنمایی و رانندگی ایجاد کرد و یکی از آنها تولید انیمیشن های فرهنگ سازی بود همه دست به هم داد تا آن اتفاق مثبت بیفتد.

می خواهم کمی وارد بحث کاریکاتور بشوم. شما در حدود 80 جایزه در جشنواره های مختلف کاریکاتور دریافت کرده اید که از این تعداد بیش از 30 جایزه در حوزه ی بین المللی است. با توجه به اینکه خودتان به چنین موفقیت هایی دست یافته اید، به نظر شما چه عاملی باعث شده که در حال حاضر کاریکاتور ایران بتواند در حوزه ی بین المللی بدرخشد و تاثیرگذار باشد؟

از سال 1370 به همت تعدادی از هنرمندان کاریکاتوریست ایرانی مخصوصا مسعود شجاعی و محمد حسین نیرومندبا به وجود آمدن مجله ی "کیهان کاریکاتور" و بعد از آن "دوسالانه های کاریکاتور ایران" و آشنایی هنرمندان کاریکاتوریست ایرانی با کاریکاتوریست های خارجی، بسیاری از کاریکاتوریست های ایرانی به جشنواره های کاریکاتور خارجی روی بیاورند و توانستند با آنها ارتباط برقرار کنند. تا قبل از سال 1370 خود من به شخصه نمی دانستم که چند جشنواره ی بین المللی کاریکاتور در دنیا وجود دارد و با هیچ کدام از آنها ارتباطی نداشتم ولی مجله ی کیهان کاریکاتور آدرس این جشنواره ها را داد و گفت که با چه فرمت و چه تکنیکی کارهایمان را بفرستیم. ایرانیان شروع به شرکت در این جشنواره ها کردند و کم کم موفق به دریافت جایزه شدند، هرچند قبل از سال 70 نیز تعدادی از هنرمندان کاریکاتوریست ما در سطح دنیا مطرح بودند ولی تعداد آنها به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسید. در این بیست سال اخیر به واسطه ی مجله ی کیهان کاریکاتور و دوسالانه ی کاریکاتور تهران ما با جشنواره های خارجی آشنا شدیم و کارهایمان را برای آنها ارسال کردیم. چون شرکت در جشنواره های کاریکاتور خارجی کار راحتی است، عده ی زیادی به شرکت در آنها روی آوردند؛ مثلا آقابالاسری نداری، کسی به تو نمی گوید که این کار را بکن و این کار را نکن، در خانه می نشینی و حداقلش این است که روی کاغذ A4 با مداد یا خودکار کاریکاتوری را می کشی، در داخل پاکت می گذاری و برای جشنواره پست می کنی. بنابراین دردسر آن خیلی کم است و همین مسئله باعث شد که تعداد شرکت کنندگان در این جشنواره ها زیاد شود و افرادی که کارشان بهتر بود و پشتکار بیشتری داشتند به موفقیت های چشمگیری دست یافتند. در حال حاضر نیز هم دوسالانه ی کاریکاتور تهران و هم کاریکاتوریست های ایرانی رتبه های بالای دنیا دارند. یعنی اگر ما بخواهیم جشنواره های کاریکاتور دنیا را رتبه بندی کنیم، دوسالانه ی کاریکاتور تهران رتبه ای بین اول تا سوم دارد و جشنواره ای نیست که کاریکاتوریست های ما مقامهای بسیار بالا را در آن کسب نکنند. به طور میانگین هر ماه پنج شش نفر از کاریکاتوریست های ایرانی جایزه های بزرگ جهانی را دریافت می کنند و این افتخاری است که هم برای خودشان رقم می خورد و هم برای کشورمان.

و به عنوان سوال آخر، مایلم از شما بپرسم که آیا بدون وجود رسانه، باز هم کاریکاتوریست می تواند موفق باشد؟ یعنی اگر فضای رسانه یی مناسبی وجود نداشت، کاریکاتوریست ها باز هم می توانستند بدرخشند؟

همانطور که گفتم من اصلا کاریکاتوریست مطبوعاتی نیستم؛ کارهایم در مطبوعات چاپ شده است منتها در نشریات تخصصی کاریکاتور و یا تعداد محدودی از روزنامه ها و مجلات کارهای جشنواره ای مرا چاپ کرده اند. من تا به حال هیچوقت به سفارش هیچ مطبوعه یی کار خاصی انجام نداده ام و هرگز کاریکاتوریست هیچ روزنامه ای نبوده ام. در حقیقت من به کاریکاتور مطبوعاتی زیاد علاقه ندارم، با وجود اینکه برای تمام کسانی که در زمینه ی کار مطبوعاتی می کنند احترام زیادی قائل هستم. منتها من نه اخبار به روزی دارم  و نه اطلاعاتم به روز است، بنابراین ترجیح می دهم کاریکاتوری که می کشم دارای مفهوم بین المللی باشد تا آن هرجای دنیا که می فرستم، ببینند و متوجه مفهوم آن بشوند. چون تا به حال در عمرم حتی یک کاریکاتور سیاسی هم نکشیده ام و این را می دانم که کسی که برای یک نشریه یا یک روزنامه کار می کند، باید به نوعی شم سیاسی هم داشته باشد و من اصلا این شم را ندارم، هیچوقت به کاریکاتور مطبوعاتی روی نیاوردم. ولی می دانم کاریکاتوریست های زیادی هستند که دوست دارند کار مطبوعاتی انجام دهند و اصلا خاستگاه کاریکاتور، در مطبوعات بوده است اما متاسفانه در کشور ما جای خالی کاریکاتور در مطبوعات اصلا حس نمی شود و به این قضیه زیاد اهمیت داده نمی شود.

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان