اختصاصی گیلانیان : عقیده به یک اصلاحگر کامل که برای اصلاح امور جهان برپا می خیزد و جوامع بشری را به سوی خداوند هدایت می کند، اندیشه و عقیده ای جهانی است که به یک ملت یا دین، محدود نمی گردد.
ادیان الهی موجود نیز در این زمینه از دیدگاه های یکسان، ولی با نام ها و عناوین مختلف، برخوردارند. زیرا همه انسان ها معتقدند که دنیا را یک ظلمت و تاریکی بیش از حد، فراگرفته و فساد و ظلم در شکل های مختلف که ناشی از فاصله گرفتن از «دین الهی» است، بیداد می کند.
اندیشه متفکرین
در چنین شرایطی، کلیه ی انسان های عاقل و متفکر به این نتیجه می رسند که به یک قدرت کامل و بی نظیر که از منبع بی پایان عنایت خداوند حمایت شود مورد نیاز است تا بتواند وضعیت بسیار بحرانی جهان را اصلاح کرده و مردم را از تسلط شیاطین زمان که صاحبان زر و زور و تزویر هستند، رهایی بخشد. چنین نجات دهنده و اصلاح کننده ای، در میان هر ملتی، با نام خاصی مشهور و برای آمدنش انتظار کشیده می شود.
وعده ی حق
به دلیل تاکید دین های گذشته و نیز اسلام بر مسئله مهدویت، در انتظار منجی بودن، ساخته ذهن بشر نیست، بلکه یک وعده ی حق از جانب پروردگار متعال است که با سرشت و طبیعت آدمی، در هم تنیده شده است و پیامبران در طول تاریخ، این عقیده را تقویت نموده و آن را به یک ایمان محکم، تبدیل نموده اند.
درخواست فطری
ایمان به منجی، درخواستی است که در فطرت انسان نهادینه شده است. زیرا بشر به طور فطری، همیشه به دنبال تحقق عدالت و دست یابی به کمال انسانی بوده و از ستمکاری تنفر دارد. حتی کسانی که اعتقاد دینی نیز ندارند، و از اصلاح امور جهان ناامید شده اند، در انتظار مصلحی همانند مصلح ادیان آسمانی، به سر می برند.
به عنوان مثال، به عقیده برتراند راسل[زاده 18 مه 1872ـ درگذشته 2 فوریه 1970میلادی/ فیلسوف، ریاضی دان، جامعه شناس، مورخ و فعال صلح طلب انگلیسی، که یک شخصیت لائیک است و به دلیل مخالفت با جنگ جهانی اول از دانشگاه اخراج شده و به زندان افتاد]، دنیا در انتظار یک مصلح استکه همه را به وحدت دعوت نموده و تحت یک پرچم و یک شعار گرد می آورد. همچنین آلبرت انیشتاین[زاده 14 مارس 1879ـ درگذشته 18 آوریل 1955 میلادی] نیز عقیده دارد که بعید نیست روزی بر جوامع عالم بیاید که همه با صفا و سلامت و محبت زندگی کنند.
اسلام و منجی
دین مقدس اسلام، مسئله ی «منجی» را به شکل هدفمند مطرح کرده و به آن یک جهت مشخص داده است. بدین خاطر پیامبر اعظم(ص) فرمود: « مهدی(عج) از فرزندان من است» تا در طول تاریخ، افراد منحرفی که در همه زمان ها و مکان ها یافت می شوند، نتوانند با طرح ادعای دروغین مهدویت، مسیر هدایت را منحرف کرده و ملت ها را از تحقق آرزوی دیرینه شان محروم نمایند.
از نظر اسلام، مهدویت و تشکیل حکومت برحق، عادل واحد جهانی، تنها با ظهور شخصیتی صورت می گیرد که همه پیامبران و ادیان، آمدنش را به مردم خویش بشارت داده اند و دوازدهمین امام معصوم از نسل پیامبر اکرم(ص) است.
امام زمان(ع) از دیدگاه پیامبر(ص) :
اینک به پنج حدیث شریف از پیامبر گرامی اسلام در این باره اشاره می نماییم:
1ـ خالی نماندن زمین از حجت خدا
لا تَخلُو الأرضَ مِن قائِم ٍ بحُجَّهٍ ، اِمّا ظاهِرٌ مَشهُورٌ ، اَو خائِفٌ مَستُورٌ ، لِئلاّ تَبطُلَ حُجَجُ اللهِ وَ بَیِّناتُهُ ./ زمین، هرگز از حجت خدا خالی نخواهد بودکه یا ظاهر و آشکار است، یا خائف و نهان از مردم خواهد بود. تا حجت ها و نشانه های خداوند، باطل نشود. [یوم الخلاص(روزگار
رهایی)/ج1/ ص72/ح1]
2ـ حضرت مهدی(عج) فرزند پیامبر(ص)
اَلقائِمُ المَهدِیُّ ، مِن وُ لدِی ، اِسمُهُ اِسمی ، و کُنیَتُهُ کُنیَتیِ ، اَشبَهُ النّاس ِ بـِی خَلقاً و خُلقاً./ مهدی قائم(عج)، از فرزندان من است. نام او، نام من است. کنیه اش، کنیه ی من است. او، از نظر سیرت و صورت، شبیه ترین انسان ها به من می باشد. [همان/ص72/ ح2]
3ـ زمان ظهور حضرت مهدی(عج)
وَالَّذی بَعَثَنیِ بِالحقِّ/ قسم به پروردگاری که مرا به حق، مبعوث کرد
إِنَّ مِنهُما ، مَهدِیُّ هذهِ الأُمَّهُ/ مهدی این امت ـ امت اسلامی ـ، از نسل این دو نفر ـ یعنی : امام حسن و امام حسین(ع) ـ است
إِذا اَرَتِ الدُّ نیا هَرجاً وَ مَرجاً/ هنگامی که دنیا به هرج و مرج کشیده شد
وَ تَظاهَرَتِ الفِتَنُ/و فتنه ها آشکار گشت
وَ تَقَطَّعَتِ السُّبُلُ/و راه ها ، ناامن گردید
وَ اَغارَ بَعضُهُم عَلی بَعضٍ/ و مردم، به غارت و چپاول یکدیگر پرداختند
فَلا کَبیرَ یَرحَمُ صَغیِراً/ بزرگترها، بر کوچکترها، رحم نکردند
وَ لا صَغیرَ یُوَقِّرُ کَبِیراً/ و کوچکترها، احترام بزرگترها را رعایت ننمودند
یَبعَثَ اللهُ عِندَ ذلکَ، مِنهُما/ خداوند در چنین زمانی، از نسل این دو ـ امام حسن و امام حسین(ع) ـ کسی را برمی انگیزد
مَن یَفتَحُ حُصُونُ الضَّلالَهِ/که قلعه های ضلالت( سنگرهای کفر و نفاق در سراسر جهان) را به تسخیر خود درمی آورد
وَ قُلُوباً غُلفاً/و [کسی که] دل های نفوذ ناپذیر ـ یعنی : دل های یهودیان ـ را تحت نفوذ خود، قرار می دهد
یَـقُومُ بِالدِّینِ فِـی آخِرِالزَّمانِ/ [ او ] برای زنده کردن دین اسلام در زمان پایانی، قیام می کند
کَما قُمتُ فِـی اَوَّلِ الـزَّمانِ/ چنان که من در زمان اول ـ قبل از بعثت ـ قیام کردم. [همان/ص73/ح7]
4ـ بشارت خداوند به پیامبر(ص)
قالَ اللهُ تبارکَ وَ تَعالی: و اَعطَیتُکَ ـ یا محمد ـ/ خداوند والامقام، فرمود: ای محمد!، به تو عطا کردم
مَن اَخرِجُ مِن صُلبِهِ ( یعنی عَلِـیّاً) اَحَدَ عَشَرَ مَهدِیّاً/کسی ـ یعنی: علی(ع) ـ را که یازده راهنما و هدایت کننده، از نسل او خارج خواهم کرد
کُلُّهُم مِن ذُرِّیتِکَ ، مِنَ البِکرِ البَتُولِ/ که همگی از نسل تو و از حضرت زهرای بتول(س) هستند
آخِرُ رَجُلٍ مِنهُم اُنجِی بِهِ مِنَ الهَلَکَهِ/ آخرین آن ها، مردی است که به دست او [مردم را] از نابودی ، نجات می دهم
وَ اَهدِی بِهِ مِنَ الضَّلالَهِ/ به وسیله او [گمراهان را] از گمراهی نجات داده و هدایت می نمایم
وَ اُبرِیءُ بِهِ مِنَ العَمی(عَما)/ به دست او، نابینا را «بینا» می کنم
وَ اَشفِی بِهِ المریضَ / و به وسیله او، بیمار را شفا می دهم
وَ لَ اُطَهِّرَنَ الأرضَ بِآخرِهِم مِن اَعدائِـی/ و به وسیله ی او، زمین را از دشمنانم، پاک سازی می نمایم
وَ لَـاُملِکَنَّهُ مَشارِقَ الارضِ وَ مَغارِبَها/ و شرق و غرب جهان را تحت تصرف و مالکیت وی درمی آورم
وَ لَـاُسَخِّرَنَّ لَهُ الرِّیاحَ/ بادها را به تسخیرش درمی آورم
وَ لَـاُرَ کِّضَنَ لَهُ السِّحابَ/ ابرها را زیر پای او قرار می دهم
وَ لَـاُرَ قِّیَنَّهُ فی الأسبابِ/ برترین ابزارها را در اختیارش می گذارم
وَ لَـاَنصُرَ نَّهُ بِجُندِی/ و با سپاه خود، او را یاری می کنم
وَ لَـاُمِدَّ نَهُ بِمَلائِکَتِی/ و با فرشتگانم، او را تایید می نمایم
حَتّی یُعلِنَ دَعوَ تِـی، وَ یَجمَعَ الخَلقَ عَلی تَوحیِدِی/تا دعوت مرا آشکار سازد، و همه مخلوقات را بر توحید من، گرد آورد. [همان/ص77/ح19]
5 ـ مرگ جاهلیت
مَن اَنکَرَ القائِمَ مِن وُ لدِی اَثناءَ غَیبَتِهِ، ماتَ مِـیتَهً جاهِلِیَّهً./هر کس که قائم از فرزندان مرا ـ یعنی امامت حضرت مهدی(عج) را ـ در دوران غیبتش انکار کند[و در همان حال، از دنیا برود]، به مرگ جاهلیت مرده است. [همان، ص81، ح29]