Wednesday، 13 November 2024 | چهارشنبه، 23 آبان 1403
1 2

اختصاصی گیلانیان : در بحث قبلی پیرامون دعا و جوانب مختلف آن، مطالبی مطرح  شد و بیان گردید که برای استجابت دعا، لازم است کارهایی را انجام دهیم تا موجب شوند دعای ما مؤثر واقع گردد، بخصوص که ماه مبارک رمضان به فرموده پیامبر اعظم(ص) ، ماه دعا است و اینک ادامه بحث را پی می گیریم:

عَن مُیَسِّرِ بنِ عَبدِالعَزَیزِ، عَن أبی عَبدِاللهِ(ع) قالَ: قالَ(ع) لِی: یا مُیَسِّر، اُدعُ

مُیَسِّر بن عبدالعزیز گفت: امام صادق(ع) فرمود: ای مُیَسِّر! ، دعا کن

وَ لا تَقُل : إِنَّ الأمرَ قَد فُرِغَ مِنهُ

و مگو که امر گذشته است [= یعنی کار از کار گذشته و دیگر راه چاره ای نیست]

إِنَّ عِندَاللهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنزِلَهً ، لا تُنالُ إِلاّ بِمَسألَهٍ

براستی نزد خداوند بلندمرتبه، جایگاه و مقامی است، که نتوان به آن رسید مگر به درخواست کردن و دعا نمودن.

وَ لَو أنَّ عَبداً سَدَّ فاهُ ، وَ لَم یَسألْ ، لَم یُعطَ شَیئاً ،

و اگر بنده ای دهان خود را ببندد، و درخواست و سئوالی نکند، چیزی به او داده نمی شود.

فَسئَلْ ، تُعطَ / پس درخواست کن تا به تو عطا شود

یا مُیَسِّرُ ، إنَّهُ لَیسَ مِن بابٍ یُقرَعُ ، إِلاّ یُوشَکُ أن یُفتَحَ لِصاحِبِهِ.

ای مُیَسِّر، هیچ دری کوبیده نشود، جز این که امید می رود که به روی کوبنده، باز شود.

آثارالصادقین/ج6/ص99/ح3

9ـ در دعا ، تضرع داشته باشیم

تضرع در دعا، موجب مستجاب شدن آن می شود. در حدیث داریم دستی که به سوی خدا بلند می شود، پروردگار می فرماید: «این دست به سوی من بالا آمده و چیزی می خواهد. من نیز خدای کریم هستم. حالا که بنده ام دستش را دراز کرد، او را محروم بر نمی گردانم».

پنج نوع پاسخ به یک دعا

خداوند متعال در برابر هر دعا، یکی از پنج کار را انجام می دهد:

1ـ گاهی همین که چیزی را می خواهیم، بلافاصله به ما عنایت می فرماید.

2ـ اگر این خواسته به صلاح نباشد، مشابه آن را مرحمت می کند.

3ـ اگر باز هم صلاح نیست، می فرماید: «حالا که دستش به سوی من بالا آمده، محروم نباید برگردد، بنابراین به جای خواسته اش، بلایی را از جانش دور می کنم».

4ـ اگر به هیچ عنوان مصلحت نیست، می فرماید: «در مقابل این دعا، یک چیزی به نسل و فرزندانش می دهم».

5 ـ اگر برای او و نسلش نیز صلاح نیست، می فرماید: «چیزی برای قیامتش ذخیره می کنم».

10ـ در دعا، اصرار کنیم

در حدیث آمده است که اگر درخواستی دارید، به سوی مردم نروید و با اصرار از آنان نخواهید. اما خداوند دوست دارد نسبت به خودش، اِلحاح و اِصرار کنید.

یکی از جاهایی که دعا مستجاب می شود، بعد از تمام شدن نماز واجب است. زیرا در روایت آمده که به نمازگزار گفته می شود: «کجا می روی؟». چون بهترین وقت درخواست کردن از خدا، همان لحظه است.

11ـ با ترس و طمع دعا کنیم 

با ترس[= خوف] و طمع[= رجاء] دعا کنیم. هنگام دعا، حضور قلب داشته باشیم، یعنی بدانیم چه می گوییم. از طرفی هم امید صددرصد نداشته باشیم که دعایمان حتما پذیرفته شده و پاسخ مثبت می گیرد و هم آن قدر ناامید نباشیم که دعاهای ما بی فایده است.

12ـ با یقین دعا کنیم

هنگام دعا، باید به لطف و مرحمت ذات اقدس الهی، یقین و اطمینان داشته باشیم. دعای با شک و تردید، ما را به جایی نمی رساند.

موانع استجابت دعا

1ـ ارتکاب گناه

گاهی شخص دعا می کند و مستجاب می شود. اما او بعد از دعا، می رود گناه می کند. خداوند به فرشته ها می فرماید: « چون گناه کرد، شما هم دست نگه دارید». در دعای کمیل هم به همین نکته اشاره شده است: «اَللّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنُوبُ الّتِی تَحبِسُ الدُّعاءَ/ خدایا بیامرز گناهانی را که موجب حبس دعا شده و آن را بی اثر می کنند».

ایجاد مانع در مقابل دعا

آدم با گناهانی که انجام می دهد، دو مشکل پیدا می کند:

1ـ حال و هوای دعا کردن را از دست می دهد.

2ـ حال دعا دارد، ولی دعایش مستجاب نمی شود. حبس دعا، یعنی مانعی می آید جلوی استجابت را می گیرد.

آمادگی برای دعا

عده ای خدمت امام صادق(ع) رسیده و به ایشان گفتند:«ما دعا می کنیم ولی مستجاب نمی شود». فرمود:«شما از کسی چیزی می خواهید که او را نمی شناسید». یعنی ایمان و باورتان مشکل دارد، متزلزل است، جدی نیست. در نتیجه در هنگام دعا، با جدیت درخواست نمی کنید.

یکی از شیعیان به دیدار امام کاظم(ع) رفت. حضرت، همان دم درب با وی صحبت نمود و او را به داخل منزل دعوت نکرد. او که رفت، امام رضا(ع) که در آن زمان کودکی بود و این صحنه را تماشا می کرد، از پدر پرسید: «این مرد از شیعیان شما بود. چرا به او بفرما نگفتید؟». حضرت فرمود:« الان آمادگی پذیرائی از مهمان را ندارم».

دعا کردن هم همین وضعیت را دارد. گاهی کسی دلش آمادگی دعای حقیقی را ندارد و فقط با زبانش چیزی می گوید و در کارش جدی نیست. چنین فردی، مانند کسی است که با دوستش قهر است و با هم دعوای مفصلی کرده اند و به یکدیگر توهین نموده اند.

حالا گروهی از دوستان مشترک، جمع شده و با هر طرفندی می خواهند آن ها را آشتی بدهند و با اصرار می گویند:« بیایید صورت همدیگر را ببوسید». آن ها اگر چنین کاری را هم انجام دهند، واقعی و جدی نیست. اما گاهی انسان، نوه اش را محکم بغل می کند و با جدیت او را می بوسد و نوازش می کند. این دو مسئله، با هم فرق دارند.

2ـ غذای حرام

عامل دومی که مانع استجابت دعا به شمار می رود، غذای حرام است.

غذای حرام، یعنی غذایی که از محل درآمد حرام، تهیه شده است. درست مثل این که به جای بنزین مخصوص، در باک هواپیما، گازوئیل ریخته شود. خوب مسلم است که موتور این هواپیما، روشن نمی شود.

درآمد حلال

درآمد حلال، یعنی درآمدی که با کم فروشی، گران فروشی، احتکار، تقلب در خرید و فروش، تدلیس و فریب دادن خریدار و فروشنده، کم گذاشتن از کار، و فرار از مسئولیت، به دست نیامده باشد. درآمد حلال، درآمدی است که خمس و زکات آن داده شده و از هر جهت پاک باشد.

علت تلف شدن مال

احادیث فراوانی داریم که هر جا مالی تلف شده، به خاطر این است که مردم زکات مالشان را نداده اند. اصلا نماز آدمی که معتقد به دادن زکات نیست، پذیرفته نمی شود.

روزی پیامبر(ص) به مسجد رفت و بعضی از مسلمان ها را از آنجا بیرون کرد و فرمود: «بروید بیرون،  نمی خواهد نماز بخوانید». پرسیدند: «چرا؟». فرمود: «چون شما اهل زکات نیستید و به فقرا کمک نمی کنید».

دعا با درآمد حلال

فِی الکافِی عَنِ الصّادقِ(ع): إنَّ مَن سَرَّهُ أن یُستَجابَ دَعوَتُهُ ، فَلیُـطَـیِّبْ مَکسَبَهُ .

در کتاب اصول کافی از امام صادق(ع) روایت است: کسی که خشنود می شود دعایش مستجاب گردد، باید کسب و پیشه ی خود را پاک سازد[یعنی: باید درآمدش را از راه حلال به دست آورد].  آثارالصادقین/ج6/ص58/ح5.

تفاوت میان مالیات و حقوق شرعی

شاید برخی سئوال کنند: ما که به دولت مالیات می پردازیم، دیگر چرا باید خمس و زکات بدهیم؟.

پاسخ این است: مالیات، مربوط به زندگی شخصی شما است. شما یک یا چند گلدان در منزل دارید و به دولت هم پول می دهید که بیرون از خانه شما، پارک و فضای سبز درست کند. درب خانه تان را قفل می زنید، از سوی دیگر هزینه ای هم می دهید که دولت بیرون از خانه شما، پلیس بگذارد تا امنیت را تامین کند.

در خانه، کپسول آتش نشانی دارید، پولی هم می دهید تا بیرون از منزل، ماشین آتش نشانی هم باشد. حیاط خانه را موزائیک و سرامیک می کنید، هزینه ای هم می دهید تا کوچه و خیابان را آسفالت کنند. در خانه، یک جعبه ی مخصوص قرص و دارو دارید، پولی هم می دهید که یک درمانگاه و بیمارستان هم در بیرون ایجاد کنند.

جایگاه خمس و زکات

بر اساس بیان بالا، مالیات، پولی است که افراد به دولت می دهند تا مشکلات شخصی شان را حل نماید. ولی زکات برای رفع مشکلات شخص شما نیست، بلکه برای این است که افراد فقیر، سیر شده و مشکلات آنان در حد توان، برطرف گردد. بنابراین فرق میان دو موضوع مذکور، آشکار است.

از سوی دیگر، پرداخت خمس و زکات، عبادت است و قصد قربت می خواهد. گیرنده ی خمس هم باید «مرجع تقلید» یا وکیل وی باشد.

3ـ عمل نکردن به نذرها و تعهدها

عامل سومی که مانع استجابت دعا به شمار می رود، عمل نکردن به نذرها و تعهدها است.

اگر می خواهیم دعا مستجاب شود، باید به عهدهایی که با خداوند بسته و قول هایی که داده ایم، وفا کنیم. من و شما تا به حال چند تا نذر کرده ایم ولی به آن عمل ننموده ایم؟، مگر نذر نکردیم اگر از بیماری و فلان گرفتاری نجات یافتیم، در راه خدا، فلان کار را انجام دهیم؟، پس چرا انجام ندادیم؟.

بنابراین یکی از عواملی که موجب استجابت دعاها می شود، عمل کردن به تعهد هایی است که به پروردگار متعال داده ایم.

وَ فِی تَفسِیرِ القُمِیِّ عَنِ الصّادقِ(ع): أنّهُ قِیلَ لَهُ: إِنَّ اللهَ یَقُولُ: اُدعُونِی أستَجِب لَکُم

در تفسیر قمی آمده است که: از امام صادق(ع) سئوال شد: خدای تعالی فرموده: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم

وَ إِنّا نَدعُوا ، فَلا یُستَجابُ لَنا./ [اما] ما دعا می کنیم ولی اجابت نمی شود.

فَقالَ(ع): لِأنَّکُم لا تُوفُون بِعَهدِهِ

فرمود: [عدم اجابت] از آن جهت است که شما به عهد و پیمان های خود در پیشگاه خدا، وفا نمی کنید

وَ إِنَّ اللهَ یَقُولُ: أوفُوا بِعَهدِی، اُوفِ بِعَهدِکُم، واللهِ لَو وَفَّیتُمُ اللهَ، أوفی لَکُم.

[در حالی که] خداوند [در آیه 40 سوره بقره] می فرماید: «به عهد من وفا کنید، تا من هم به عهد شما وفا کنم»، به خدا قسم اگر به تعهدات خود نسبت به پروردگار وفا کنید، او نیز به عهد شما وفا می نماید. آثارالصادقین/ج6/ص57/ح4.

یک سئوال

شاید بپرسند: حالا که شما می گویید همه کارها در دست خداوند است و همه چیز را از او بخواهید، پس چرا پروردگار خودش کلیه امور را ساماندهی نمی کند تا دیگر نیازی به انجام دعا و عبادت از سوی ما نباشد؟

رفتار حکیمانه

پاسخ این است که خدا می تواند هر کاری را انجام دهد، اما حکیمانه نیست. مگر من نمی توانم یقه پیراهن خودم را پاره کنم؟، مگر نمی توانم خودم را از یک ساختمان بلند به پایین پرت کنم؟، مگر نمی توانم بزنم شیشه های منزل و محل کارم را بشکنم؟. من می توانم همه این کارها را انجام دهم، اما چنین رفتارهایی از من سر نمی زند. چون عاقلانه نیست.

رفتار حکیمانه خداوند

خداوند می تواند همه مردم جهان را ـ از وقتی که به دنیا می آیند ـ به افرادی دانشمند تبدیل کند، بدون این که نیازی به درس خواندن باشد. پروردگار می تواند کاری کند که همه درخت ها به طور خودکار، گل و میوه بدهند، بدون این که باغداران مجبور به کار کردن و زحمت کشیدن باشند. اما حکمت خداوند به این است که افراد با تلاش و کوشش، به جایی برسند. خداوند قدرت دارد، ولی هنگامی از قدرت خویش استفاده می کند که حکیمانه باشد.

همینطور که شما از قدرت تان به مقداری بهره برداری می کنید که عاقلانه باشد، خالق متعال هم از قدرتش به اندازه ای استفاده می کند که بر اساس حکمت باشد، و حکمت این است که انسان ها برای کسب موفقیت باید زحمت بکشند و کسی بدون تلاش فراوان، به جایی نخواهد رسید.

پی نوشت:

درس هایی از قرآن/محسن قرائتی/با تصرف کامل.

آثارالصادقین/ج6/آیت الله شیخ صادق احسان بخش.

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان