Wednesday، 23 April 2025 | چهارشنبه، 03 اردیبهشت 1404
1 2

اختصاصی گیلانیان : 

مبحث «ایثار»، یکی از اموری است که در دین مقدس اسلام مورد تاکید زیادی قرار گرفته، و در زبان فارسی، تحت عنوان «ازخودگذشتگی» از آن یاد می شود.

ایثار در لغت و اصطلاح

ایثار در لغت، به معنای «برگزیدن، دیگران را بر خویش مقدّم داشتن، و مانند آن است».

ایثاردر اصطلاح [= معنای کاربردی]، عبارت است از «بخشش به کسی، در مورد چیزی که خودِ فردِ بخشنده، به آن [بیشتر] نیاز دارد».

کاربردهای مختلف ایثار

مفهوم ایثار، در جوانب مختلف کاربرد دارد که عبارتند از: از خودگذشتگی در برابر جان، مال، مقام، شخصیت و...، به خاطر کسب رضایت پروردگار. البته در زمان ما، این کلمه بیشتر در «مسایل مالی» یا «اهمیت دادن به خواسته های دیگران»، با هدف نزدیک شدن به ذات اقدس الهی، مورد استفاده قرار می گیرد.

در روایات وارده از سوی امامان معصوم علیهم السلام، به مسئله «ایثار» و اثرات عمیق و سازنده ای که بر دیدگاه و رفتار مردم می گذارد، اشاره شده است.

رابطه ایثار و توکل

عَن أمِیرِالمُؤمِنینَ(ع) أنَّهُ رَأى یَوماً جَماعَهً ، فَقالَ(ع) : مَن أنتُم ؟

روایت شده که روزى امیر مؤمنان(ع)، گروهى را دید، و از آنان پرسید: «شما کیستید؟».

قالُوا : نَحنُ قَومٌ مُتَوَکِّـلُونَ .

گفتند: ما جماعتى اهل توکّل هستیم .

فَقالَ(ع) : ما بَلَغَ بِکُم تَوَکُّـلُـکُم؟

فرمود: «توکّل تان ، شما را به چه چیزی رسانیده است؟» .

قالوا : إذا وَجَدنا أکَـلنا، و إذا فَقَدنا صَبَرنا.

گفتند: «هر گاه چیزى بیابیم، مى خوریم، و اگر نیابیم، صبر مى کنیم».

فَقالَ علَیهِ السَّلامُ : هکَذا یَفعَلُ الکِلابُ عِندَنا !

فرمود: «سگ هاى ما هم همین کار را مى کنند!» .

فَقالوا : کَیفَ نَفعَلُ یا أمیرَ المُؤمِنینَ ؟ /  گفتند: پس چه کنیم، اى امیر مؤمنان؟

فَقالَ(ع): کَما نَفعَلُهُ؛ إِذا فَقَدنا شَکَرنا، وَ إِذا وَجَدنا آثَـرَنا.

فرمود: «کارى که ما مى کنیم: هر گاه نداشته باشیم، شکر مى کنیم، و هرگاه [چیزی] به دست آوریم، ایثار مى کنیم».  مستدرک الوسائل: ج٧/ص٢١٧/ح٨٠٧٦ .

تشویق به ایثار

الکافِی، عَن أبانِ بنِ تَغلِبٍ: قُلتُ [لِأَبی عَبدِ اللّه ِ علیهِ السَّلامُ ]:

در کتاب اصول کافى ـ به نقل از اَبان بن تغلب ـ آمده که وی گفت: [به امام صادق(ع) ]عرض کردم:

أخبِرنی عَن حَقِّ المُؤمِنِ عَلَى المُؤمِنِ .

مرا از حقّ مؤمن بر مؤمن، آگاه فرما.

فَقالَ(ع): یا أبانُ ، دَعهُ ، لا تَرِدهُ .

فرمود: «ابان!، این موضوع را بگذار و از آن، بگذر» [یعنی: تو طاقت و توان اجرا و پیاده سازی آن را در زندگی ات نداری].

قُلتُ : «بَلى ـ جُعِلتُ فِداکَ ! ـ »

گفتم: آری[= به چشم]، فدایت شوم.

فَلَم أزَل اُرَدِّدُ عَلَیهِ.

ولی پیوسته به ایشان، اصرار ورزیدم[ تا حق مؤمن بر مؤمن را برایم بیان فرماید].

فَقالَ(ع) : یا أبانُ !، تُقاسِمُهُ شَطرَ مالِکَ

پس فرمود: «اى ابان!، [از حقوق مؤمن بر مؤمن، این است که ]دارایى ات را با او، به دو نیم تقسیم کنى». [حالا آیا توان چنین کاری را داری؟]

ثُمَّ نَظَرَ إلَیَّ، فَرَأى ما دَخَلَنی، فَقالَ(ع) :

سپس به من نگریست و چون حالت [تعجب]دست داده به مرا دید، فرمود:

یا أبانُ، أما تَعلَمُ أنَّ اللّه َ عَزَّ وَ جَلَّ قَد ذَکَرَ المُؤثِرینَ عَلى أنفُسِهِم؟

«اى ابان!، مگر نمى دانى که خداوند عزّ و جلّ از ایثارگران، یاد کرده است؟».

قُلتُ : بَلى جُعِلتُ فِداکَ!

گفتم: آری، فدایت شوم.

فَقالَ(ع): أمّا إذا أنتَ قاسَمتَهُ ، فَلَم تُؤثِرهُ بَعدُ ، إنَّما أنتَ و هُوَ سَواءٌ ؛

فرمود: «هر گاه دارایى ات را با او [= شخص مقابل] قسمت کنى، هنوز ایثار نکرده اى؛ بلکه تو و او یکسان هستید.

إنَّما تُؤثِرُهُ ، إذا أنتَ أعطَیتَهُ مِنَ النِّصفِ الآخَرِ.

بلکه وقتى ایثار مى کنى که از نصف دیگر هم به او بدهى».  کافی/ ج٢/ص١٧٢/ح٨ .

خودخواهی؛ ضد ایثار

خودخواهی و خودپرستی، ضد ایثار، گذشت و فداکاری است. زیرا این ویژگی منفی، انسان را از پرداختن به کارهای ارزشمند بسیاری مانند جهاد و مبارزه با دشمنان خدا، باز می دارد.

خودخواهی، یعنی این که انسان همه چیز را برای خودش بخواهد و خویشتن را بر دیگران مقدم کند.

طبیعی است که با وجود چنین صفتی، ایثار و فداکاری برای فرد خودخواه، معنا و مفهومی نخواهد داشت. چون در صورت شرکت در فعالیت های ایثارگرایانه و دادن جان، همه چیزش را از دست رفته می بیند و به نظر او، نتیجه ای عایدش نخواهد شد.

سرچشمه گناهان بزرگ

از این رو، خودپرستی و خودخواهی، سرچشمه گناهان بزرگی نظیر دنیادوستی، مال دوستی، و بُخل و... می شود که هر کدام ، مانع مهمی در رسیدن به «سعادت ابدی» به شمار می آیند.

جایگاه ایثار در قرآن

قرآن کریم با بیان شواهد و نمونه هایی، روحیه «ازخودگذشتگی »و انسان های باگذشت را ستایش کرده است و  در آیه 8 سوره انسان، به تمجید از ایثار عاطفی و مالی خاندان پیامبر(ص) ـ حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) ـ می پردازد:

وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یَتِیمًا وَ أسِیرًا

و غذای[خود] را با این که به آن علاقه [و نیاز] دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» می دهند.

حضرت علی(ع) و ایثار جان

همچنین قرآن کریم درباره ایثار جان از سوی حضرت علی(ع) می فرماید:

وَ مِنَ النَّاسِ، مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللّهِ ، وَ اللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ

بعضی از مردم، کسی است که جان خود را به خاطر خشنودی خدا می فروشد[و با پروردگارش معامله می کند]، و خداوند نسبت به بندگان، مهربان است./بقره/207».

در این آیه شریفه، منظور از بعضی مردم ، حضرت علی بن ابیطالب است که در «لیلهُ المَبِیت» ، به جای پیامبر(ص) خوابید تا آن حضرت بتواند به مدینه هجرت نماید.

تمجید از انصار مدینه

در جایی دیگر از ساکنان اصلی شهر مدینه [= انصار] که در حال فقر و ناداری، از برادران مهاجر خود، که از منطقه مکه به شهرشان هجرت کرده بودند، با تقسیم اموال و خانه های خویش، پذیرایی کردند و مهمانان تازه وارد را بر خود مقدّم داشتند، در آیه 9 سوره حشر، اینگونه تعریف می کند:

وَ الَّذِینَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَ الْإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ

و [نیز] کسانى که قبل از [مهاجران] در [مدینه] جاى گرفته و ایمان آورده‏اند

یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ

هر کس را که به سوى آنان کوچ کرده، دوست دارند

وَ لَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَهً ، مِمَّا  اُوتُوا

و در دل هایشان حسادتی نیست، نسبت به آنچه که به ایشان[= مهاجرین] داده شده است

وَ یُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ

و انصار مدینه، [مهاجرین را] بر خودشان مقدم می دارند، هر چند که خودشان احتیاجى [مبرم] داشته باشند

وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ ، فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

و هر کس از خِسَّتِ نفسِ خود مصون ماند، در گروه رستگاران قرار می گیرد.

رفتار انصار مدینه با مهاجرین

شهر مدینه در قبل از اسلام، یثرب نام داشت و پس از حضور پیامبر در این شهر، نام آن به «مدینهُ الرسول» تغییر یافت و ساکنان اصلی مدینه، «انصار» نامیده شدند. تاریخ حمایت یثربیان از پیامبر، به یک سال پیش از هجرت در «پیمان عقبه دوم» باز مى گردد. آنان در این پیمان، تعهد کردند همچون زنان و فرزندان خود، از پیامبر دفاع کنند.

حمایت مالى و معیشتى انصار از مهاجران، تا سال چهارم هجرى ادامه یافت. در آن سال، افراد قبیله «بنى نضیر» از مدینه تبعید شدند و اراضى مرغوب و آب هاى آن ها، بنا به حکم قرآن، به مالکیت پیامبر درآمد و آن حضرت از انصار خواست یکى از دو گزینه را انتخاب کنند:

1ـ روابط مهاجران و انصار همچنان باقى بماند، و بخشى از زمین هاى بنى نضیر در میان مهاجران و انصار توزیع شود.

2ـ بخشى از این زمین ها در میان مهاجران توزیع شود و در مقابل، مهاجران آنچه از انصار دریافت کرده اند یا از منافع آن بهره مى برند را به آن ها، بازپس دهند.

امّا انصار از پیامبر خواستند که آن اراضى را در میان مهاجران تقسیم کند و مهاجران نیز همچنان در اموال آن ها شریک بمانند.

به گزارش آیه 9 سوره حشر، در این صحنه، انصار در دل خود، هیچ احساس تمایلى به اموالى که به مهاجران داده شد ندارند، و مهاجران را دوست دارند و آنان را بر خود ترجیح مى دهند. کسانى که از آزمندى نفس خویش در امان اند، رستگار خواهند بود.

تمجید پیامبر از انصار

پیامبر گرامی اسلام(ص)، رفتار انصار با مهاجران را به محبت والدین به فرزندشان، تشبیه کرده است. شبیه به این تعبیر، در کلام عباس عموى پیامبر از «جنگ حُنین» نیز وجود دارد.

براساس این گزارش، زمانى که همه در حال فرار بودند، چون به خواست پیامبر(صلى الله علیه وآله)انصار فراخوانده شدند، همچون توجه مادر به نداى فرزندى که به خطر افتاده، به کمک ایشان شتافتند.

در مطالب تاریخی دیگرى هم آمده که «مهاجران» با مشاهده رفتار «انصار»، از آن بابت نگران شده بودند که آنان همه «اجر الهى» را به خود اختصاص دهند.

پی نوشت:

درس هایی از قرآن/محسن قرائتی/با تصرف کامل.

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان