احتصاصی گیلانیان : سوره رعد/آیه26: اللّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ ، وَ یَقَدِرُ ، وَ فَرِحُواْ بِالْحَیَاهِ الدُّنْیَا ، وَ مَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا فِی الآخِرَهِ إِلاَّ مَتَاعٌ
خداوند، روزی را برای هر کس بخواهد [و شایسته بداند] وسیع [می کند]، و برای هر کس بخواهد [و مستحق ببیند] تنگ قرار میدهد، ولی آن ها به زندگی دنیا شاد [و خوشحال] شدند، در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت، متاع ناچیزی است.
آیه 27: وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْ لاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِّن رَّبِّهِ ، قُلْ إِنَّ اللّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاءُ ، وَ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ
و آن ها که کافر شدند میگویند چرا آیه [و معجزه] ای از پروردگارش بر او نازل نشده است؟، بگو: خداوند هر کس را بخواهد گمراه می نماید، و هر کس را که به سوی او باز گردد، هدایت میکند [کمبود در معجزه نیست، لجاجت آن ها مانع «هدایت شدن» آنان است].
آیه 28: ألَّذِینَ آمَنُوا ، وَ تَطمَئِنُ قُلُوبُهُم بِذِکرِ اللهِ ، ألا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ.
آن ها کسانی هستند که ایمان آوردهاند، و دل هایشان به یاد خدا مطمئن [و آرام] است، آگاه باشید که [تنها] با یاد خدا، دل ها آرامش می یابد!
شرط مقاوم شدن
در بحث قبل، بیان شد که انسان باید بتواند در برابر ناملایمات و سختی ها، مقاوم باشد. در غیر این صورت، ادامه زندگی برایش فوق العاده دشوار می شود. برای مقاوم شدن نیز شرایطی هست.
اگر می خواهیم مقاوم باشیم، باید خدایی شویم و به دستور قرآن عمل کنیم: «ألا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب». اگر طالب روحیه ای مقاوم و استوار باشیم، مدرک تحصیلی، پول، استخدام رسمی، حزب، باند، دوستان، فامیل و... را نباید به عنوان تکیه گاه خود انتخاب کنیم. زیرا افراد زیادی هستند که استخدام رسمی دولت هستند، اما هزار و یک مشکل دارند. از سوی دیگر، آدم های زیادی هم هستند که استخدام رسمی هم نیستند، ولی زندگی شان راحت است.
پس عزّت و ذلّت، به وسیله ی موارد یاد شده، به دست نمی آید. این ها موج های کاذب است و مدت کوتاهی جولان و کاربرد دارد.
ایمان به خدا
اولین چیزی که انسان را مقاوم می کند، ایمان به خدا است. ایمان به پروردگار، شاخه های زیادی دارد که یک شاخه اش «نماز» است. خداوند، همه ی «بهترین ها» را در نماز، جمع کرده است. زیرا:
الف ـ در نماز، باید رو به سوی بهترین خانه که خانه کعبه است، بایستیم.
ب ـ در نماز، باید بهترین کلمات که آیات قرآن است را بگوییم. سوره «حمد» و «توحید»، از آیات قرآن هستند.
ت ـ نماز، باید در بهترین مکان ها که مسجد است، خوانده شود.
ـ زمانی هم که به مسجد می رویم، باید بهترین لباس ها را بپوشیم. «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ/اعراف/31»
ـ گفته اند در نماز، مردان بهترین لباس های خود را بپوشند، و زنان، از بهترین زینت آلات خویش، استفاده کنند.
ج ـ جهت اعلام آماده باش برای برپایی نماز، باید از بهترین کلمات که «اذان» است، استفاده شود. بدین خاطر هر کس که صدایش خوب است، باید اذان بگوید و امام جماعت، باید قرائت نمازش، بهتر از نمازگزاران باشد. حتی تیپ ظاهری امام جماعت، خیلی مهم است. تا حدی که اگر دو نفر روحانی، سوادشان به یک اندازه است، آن که «سید» است، اولویت دارد، و اگر هر دو از سادات هستند و علم شان هم در یک طراز است، آن که چهره و ظاهر بهتری دارد، مقدم می شود.
خ ـ در نماز، نمازگزاران باید عطر بزنند و خوشبو باشند تا نمازگزاران دیگر، از استشمام بوی خوشی که از فرد بغل دستی، بلند می شود، لذت ببرند و با اشتیاق بیشتری نماز بخوانند.
همه ی این جاذبه ها برای آن است که ما را در برابر وسوسه های شیطان، مقاوم سازی کنند.
اصالت تقوا و عدالت در نزد همه ی انسان ها
تقوا، جاذبه دارد. عدالت، جاذبه دارد. حتی آدم های بی تقوا هم «تقوا» را دوست دارند. آدم های بی دین هم «دین» را دوست دارند. چند نفر دزد که با هم از جایی سرقت می کنند، موقع تقسیم اموال دزدی، به یکدیگر می گویند: «باید عادلانه تقسیم کنیم». عدالت، امر خوبی است که حتی دزد هم از آن، دم می زند.
نقش داستان های قرآن در تربیت دینی
اسلام، ابزارهای مختلفی را برای مقاوم سازی انسان مسلمان ارایه کرده است که عبارتند از:
1ـ نماز
گاهی فشارهای روحی از هر سو، بر روان آدمی وارد می شوند. امروزه برخی افراد راه چاره را تنها در مراجعه به «روانپزشک» می بینند. اگر به همین مقداری که در مطب دکترهای روانشناس معطل می شویم، به طور حقیقی و واقعی با خداوند صحبت می کردیم، آرام می شدیم و خیلی از مسایل خودبخود حل می شد.
مگر روانشناس کیست؟، او هم آدمی است مثل ما، که با مشکلات خاص خودش در زندگی دست به گریبان بوده و از حل بسیاری گرفتاری هایش، عاجز است.
2ـ دعا
دعا، یعنی گفتگو با خدا. دعا یعنی درددل کردن با خدا. به همین دلیل دعا، آرام بخش است.
3ـ قرآن :
قرآن، آرام بخش است. حتی اگر معنای کلماتش را هم ندانیم، خواندن از روی آن، آرام بخش است. حتی قصه های قرآن، آرام بخش است.
وقتی قرآن را باز می کنیم، این کتاب مقدس، قصه هایی را برایمان تعریف می کند. اما نباید فکر کنیم که این ها فقط یک سری حکایت است. یکی از آن داستان ها، قصه ی حضرت یوسف(ع) است. در این قصه، خدا می خواهد بفرماید: اگر هر جوانی خودش را مثل یوسف حفظ کند، آنچه که به یوسف دادیم، به او هم می دهیم. «وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ/ما اینچنین به نیکوکاران پاداش می دهیم/انعام/84» .
اگر قصه های قرآن، تنها یک سری داستان معمولی و سرگرم کننده بود، و جمله ی «وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ» در آن وجود نداشت، می توانستیم بگوییم که تاریخ مصرف داستان یوسف به پایان رسیده است. اما قرآن، وقتی قصه ای را که نقل می کند، به دنبال آن تذکر می دهد: «وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنین/ما اینچنین مؤمنین را نجات می دهیم/انبیا/88» ، یعنی: عین آن قصه، برای شما هم هست و ممکن است پیش بیاید.
جبر محیط ، جبر اقتصاد
کمونیست ها در آغاز انقلاب، شعار می دادند: «جبر محیط و جبر اقتصاد، مسیر زندگی انسان را تغییر می دهد و بر او اثر می گذارد». اما واقعیت این است که هیچ کدام این ها، جبر نیست، بلکه یک بستر است، مثل: سرازیری.
مسیر سراشیب، آدم را مجبور به افتادن نمی کند. بلکه بستری است که آدم بی احتیاط، بیفتد. ولی انسان می تواند با یک کفش عاجدار برود و نیفتد. زمستان، بستری است برای سرما، ولی اینطور نیست که هرکس به زمستان رسید، حتماً سرما بخورد. خیلی ها از زمستان عبور می کنند و سرما هم نمی خورند. اتفاقا بسیاری از افراد در تابستان سرما می خورند که درمان آن، مدتی طولانی زمان می برد.
مغازه و فروشگاه، بستری است برای عرضه ی اجناس مختلف و فروش آن ها. ولی کسی مراجعین به آن مکان را مجبور به خرید نمی کند. مغازه، بستری برای خرید است. اما خیلی ها ممکن است از کنار این مغازه بروند یا به مشاهده کالاهای آنجا بپردازند، ولی هیچ خریدی هم نکنند.
انسان دارای اختیار
اصل، ما هستیم که صاحب اختیار و انتخاب می باشیم. همسر فرعون همه چیز داشت: ثروت، قدرت و انواع امکانات. اما وقتی فرعون گفت: «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى/ من پروردگار برتر شما هستم/نازعات/24»، این خانم از شوهرش فاصله گرفت و گفت: «رَبِّ نَجِّنی مِن فِرعَونَ وَ عَمَلِهِ/ خدایا مرا از دست فرعون و رفتار ناپسند او نجات بده». این زن شریف، وقتی مورد شکنجه های شدید و دردناک قرار گرفت، گفت: «رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّهِ/ خدایا خانه ای برایم در نزد خودت ـ بهشت ـ بنا کن/تحریم/11» .
به تعبیر دیگر، این بانوی بزرگ اعلام می کند: «خدایا، من می خواهم به تو نزدیک شوم. من بهشت می خواهم. من فرعون و امکانات ظاهری او را نمی خواهم». این خانم نشان می دهد که از نظر اعتقادی، تکیه گاه محکمی دارد. برعکس او، همسر حضرت لوط، و زن حضرت نوح هستند که برغم آن که همسران دو پیامبر بزرگ بودند، ولی بر علیه آن ها، اقدام می کردند.
انسان باید خودش تصمیم بگیرد
انسان، باید خودش تصمیم بگیرد. یعنی: کسی نمی تواند او را مجبور کند. بله، زمینه ها مانند: پدر، مادر، استاد، معلم، فیلم، دوستان، همکاران، همسر، فرزندان، همه ی این ها اثر دارد. اما در نهایت، اصل، خود انسان است. مقاومت انسان به این است که به خدا پناه ببرد. بالاخره وجود انسان، محدودیت زیادی دارد و هزاران حادثه ی پیش بینی نشده، در مسیر زندگی اش قرار می گیرد.
کمک خواستن از خداوند در برابر مشکلات زندگی
بسم الله، یعنی کمک خواستن از خدا. باء بسم الله، باء استعانت است. یعنی: در اول قرآن، از خدا کمک می خواهیم، در پایان قرآن، باز هم از پروردگار یاری می طلبیم؛ «قُلْ أعُوذ بِرَبِّ النَّاس».
اگر خدا کمک کند، همه کارها درست می شود. حالا اگر تمام دانشمندان دنیا جمع شوند تا به کشور ما حمله کنند، یک «طوفان شن» در صحرای طبس، همه شان را نابود می کند.
همین تکیه به خداوند است که یک حزب کوچک به نام «حزب الله لبنان» را در برابر اسرائیل [با آن همه امکانات شگفت انگیز]، پیروز می کند، آن هم در منطقه ای که بهشت جاسوسان و آدمکشان حرفه ای است.
سید حسن نصرالله در یک سخنرانی گفت: «در جنگ سی و سه روزه، وقتی به ما حمله شد، آیت الله العظمی بهجت به ما فرمود: شما پیروز می شوید، مقاومت کنید!». مطمئنا امور جهان، به یک جایی وصل است. خبرهایی در دنیا است و کسانی هستند که چیزهایی را می فهمند، و به دیگران خبر می دهند.
پاداش برخورداری از تقوا
اگر کسی واقعا بنده ی خدا شد، خداوند هم به او می فرماید: « تو بنده ی من باش، یک چیزهایی به تو می دهم که دیگران از مشاهده ی آن، تعجب کنند». «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ/ اگر تقوا داشتی و از خودت مراقبت کردی، «یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً/انفال/29» فرقان به تو می دهم. فرقان یعنی: اندیشه و فکری به تو می دهم که به راحتی حق و باطل را تشخیص دهی و با هم قاطی نکنی.
آیه 28 سوره حدید می فرماید: «یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً» نور به تو می دهم. آیه 2 سوره طلاق می گوید: «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» راه خروج و نجات را به تو نشان می دهم تا در بن بست، گیر نکنی.
اما ما وقتی عصبانی یا ناامید می شویم می گوییم: «یک سیگار بده بکشم». در حالی که قرآن می گوید: «اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ/ به روزه و نماز پناه ببرید» ولی این بنده ی غافل، به سیگار، مواد مخدر، مواد روانگردان و شراب پناه می برد.
نماز و رفع مشکل
در تاریخ آمده، ابوعلی سینا هروقت یک مطلب علمی دشوار را نمی فهمید، وضو می گرفت دو رکعت نماز می خواند و مشکلش حل می شد. در حدیث آمده است که پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) هروقت در بن بست قرار می گرفتند، نماز می خواندند و از خدا درخواست یاری می کردند. آن ها پیش روانشناس نمی رفتند، چون آن موقع چیزی به نام علم روانشناسی نبود. آن ها به غیب متصل می شدند، نه به بشری مثل خودشان. خیلی زودتر از زمان ما هم نتیجه می گرفتند و مشکلاتشان نیز برطرف می شد.
پی نوشت:
قرآن مجید/ترجمه آیت الله العظمی مکارم شیرازی/با تصرف.
درس هایی از قرآن/محسن قرائتی/با تصرف کامل.