اختصاصی گیلانیان : بانگاهی به گذشته اداره ی استان ها ، روشن است که قدرت سیاسی صرفا" در پایتخت متمرکز بود و لذا مشارکت و توزیع قدرت در استان ها ، محلی از اعراب نداشت و مسلما" قدرت متمرکز ایجاب می کرد که با بی اعتنایی به خواسته های مردمی مناطق ، اشخاص مورد نظر خودشان را به صدارت بنشانند .
این نقص و خلاء سیاسی به خوبی مورد شناسایی قرار گرفت و رئیس جمهور نیز در ایام تبلیغات انتخاباتی خود به توزیع قدرت و مشارکت منطقه ای مردم در اداره ی کشور تأکید داشت .
مسلما" رئیس جمهور محترم بنا دارد به وعده های انتخاباتی خود جامه ی عمل بپوشاند که در این راستا در انتخاب استانداران نیز از قرار معلوم به « استانداران بومی » نظر دارد .
وزیر محترم کشور نیز ضمن اعتقاد به کارآمدی استانداران بومی معتقد است که در انتخاب استانداران نباید عجله و شتاب داشت بلکه باید با صبر و حوصله و درایت به انتخاب دست زد که یقینا" روش ، منطقی و درست همین گونه است .
وزیرکشور گفت: اگر در شاخص های مختلف ، استانداران بومی و استانداران غیر بومی یکسان باشند انتخاب ما استاندار بومی است و برای تعیین استاندار ،ملاک هایی همچون رضایت مردم، تعامل با مسئولان، ارزیابی عملکرد و تعامل با مردم منطقه مدنظر ماست.
وی تصریح کرد : توصیه ما به مردم و افرادی که می خواهند برخی استانداران هرچه سریعتر تغییر کنند این است که صبور باشند و از ما نخواهند که صحت را فدای سرعت کنیم .
توصیه من به عنوان وزیر کشور به آنها این است اکنون نیز صبور باشند و اجازه دهند ما ارزیابی دقیقی نسبت به عملکرد استانداران داشته باشیم .
وی تاکید کرد: ملاک ما انتخاب نیروی شایسته است و اگر تاکید بر نیروی بومی باشد او باید شاخص های مدنظر برای انتخاب یک استاندار را داشته باشد.
امروزه عموما" در همه استان ها ، مردم به همراه نیروهای اجتماعی و نمایندگان مجلس ، بعنوان یک مطالبه ی عمومی ؛ خواستار انتخاب « استاندار بومی » هستند که بطور حتم استان گیلان نیز از این قائده مستثنی نیست.
چرا این گونه هست ؟ مردم بطور طبیعی، خواهان توسعه و پیشرفت بیشتر و بهتر استان خودشان هستند و بعبارتی ؛ خواهان مشارکت مؤثر خودشان در اداره ی کشورند .
بنابراین جای این سؤال باقیست که چرا استانهای زیادی همچون گیلان دچار عقده ی حقارت دیرینه شده اند؟ اولا" احساس می کنند که استان متبوعشان توسعه لازم را پیدا نکرده ، ثانیا" معتقدند که تاکنون به ظرفیت و نیروهای انسانی توانمدش ، بی اعتنایی شده ، ثالثا" استان شان به صورت کارگاه و آزمایشگاهی درآمده که الزاما" بایستی محل پرورش نیروهای ضعیف و دست چندم غیربومی باشد و هزینه هایش را متحمل شوند و نهایتا" جز عقب ماندگی چند جانبه ، دستاورد دیگری برایشان نداشته باشد کما اینکه در این چرخه ی معیوب اجرایی چه بسا بارها ؛ به همراه ورود مدیر ارشد غیر بومی ، شاهد سیل واردات سلسله مدیران همراه نیز بوده اند !
نگارنده معتقد است که حتی نیروی های ضعیف بومی، بهتر از نیروی های قوی غیر بومی برای مدیریت استان مثمرثمر خواهند بود و از این منظر مزیت های استاندار بومی عبارتند از :
1 - با انتخاب استاندار بومی ؛ استعدادها ،ظرفیت انسانی و توان مدیریتی استان ، مورد توجه ، احترام و تأیید دولت قرار می گیرد .
2 - مردم استان احساس شأنیت و بزرگی بیشتری خواهند کرد .
3 - استاندار بومی ، به مسائل کلان استان، اشراف و احاطه دارد . منطقه را بخوبی می شناسد ، با سلایق و علایق مردم نیز آشناست .
4 - استاندار بومی می تواند بدون واسطه و بدون مترجم از ظرفیت ها ی مادی و معنوی استان استفاده کند . او شناخت لازم از ظرفیت های استان دارد و مسلط به امور استان است و نیاز به مطالعه برای شناخت از وضعیت استان ندارد و بدون آزمون و خطا می تواند مدیریت کند .
5 - موجب افزایش انگیزه و کارآمدی مدیران می شود . در تجارب دوران دفاع مقدس ، نیروهای رزمنده با فرماندهان محلی و بومی ، بهتر و راحتر به پیروزی می رسیدند .
6 - در شرایط مقتضی ، مردم همکاری و همراهی بیشتری خواهند داشت و حرف شنوایی ،بیشتری خواهد بود .
7 - تعصب و عرق محلی استاندار ؛ به تنهایی یک عامل انگیزشی مهم بحساب می آید .
8 - نیروی بومی ، تعلق خاطر دارد و تعلق خاطر، مایه ی دلسوزی بیشتر است . مقایسه ی نیروی بومی با غیربومی در مدیریت استان ؛مقایسه ی بین مالک و مستأجر نسبت به خانه است که قطعا" مالک ، دلسوزی بیشتری دارد .
9 - استاندار بومی ، مدیرانش را از داخل استان تأمین نموده و نیازی به واردات مدیر از خارج استان ندارد که با این فرصت ، عرصه ای برای ساختن و پرورش سیکل مدیریتی استان ایجاد خواهد شد .
10 - توزیع منطقه ای قدرت ، متضمن مشارکت بالای مردمیست که امنیت سیاسی را قوام بیشتری خواهد بخشید و این مهم با بکارگیری مدیران محلی ،بهتر میسر خواهد بود .
بدین ترتیب ، استاندار بومی ، کارآیی بیشتری نسبت به نیروی غیر بومی همسان خود دارد و در شرایط مساوی ؛ قطعا" استاندار بومی نسبت به غیر بومی ارجح است . اگر در استانی به هر دلیل ، نیروی واجد شرایط برای سکانداری استان پیدا نشد حتی المقدور روش صواب آنست که از استانهای مجاور ، کسی را انتخاب کنند و در هر شرایط ، الزاما"معاونین استاندار به ویژه معاون سیاسی – امنیتی باید از سطح استان باشد .
شناخت معاون امنیتی سیاسی استاندار از قومیت ها، فرهنگ، آداب و رسوم، جو موجود در استان و چندین و چند مؤلفه دیگر باید از شاخصه ها و الزامات تعیین این معاونت باشد. مولفه هایی که قاعدتا هیچ نیروی غیر بومی نمی تواند داشته باشد و این پروسه شناخت، بسیار زمانبر و البته ریسک پذیر و در نتیجه هزینه بر خواهد بود.
دولت برای انتخاب مدیر ارشد و عالی خود در استان ها بطور قطع و یقین به دو ویژگی مبنایی و اصلی خود یعنی ؛ " شایستگی " و " همسویی " نظر دارد زیرا در قبال آرای مردم ؛ مسئولیت دارد و متعهد است .
بدون شک دغدغه ی دولتمردان این است که با بکارگیری مدیران شایسته کارآمد بتوانند هر چه بهتر جوابگوی مطالبات مردم باشند و میزان رضایتمندی عمومی مردم را افزایش دهند .
آنچه که از سطح استان انتظار می رود این است که همه ی عقلای قوم ، اعم از مجمع نمایندگان محترم مجلس ، روحانیت معظم ، اصحاب فکر و اندیشه ، محافل سیاسی – اجتماعی همسوی دولت ، به ویژه نخبگان و شخصیت های سیاسی پیشرو که نقش مؤثر و زیادی در پیروزی رئیس جمهور محترم منتخب داشتند و کلا" همه ی کسانی که دغدغه ی پیشرفت و توسعه پایدار استان را دارند باید فارغ از سهم خواهی ها و حب و بغض های حزبی ، گروهی، سیاسی ، قومی ، طایفه ای ، قبیله ای و جغرافیایی ؛ همه ی همت ، سعی و تلاش خود را برای " سعادت و نیکبختی استان " معطوف دارند و مبتنی بر عقلانیت سیاسی با جامعیت نظر ؛ واقع گرایانه ، منصفانه ، عادلانه و متعهدانه با بررسی و ارزیابی درست در میان خیل نامزدها و کاندیدا های پست استانداری ، روی یک شخص واحد که جامع ترین و کامل ترین گزینه ی بومی باشد یا حداکثر دو نفر ، به توافق و اجماع کلی برسند که این روند اولا" ،نمایانگر رشد و بلوغ سیاسیست و ثانیا" کار دولت را در امر انتخاب ؛ راحت خواهد کرد و نهایتا" مردم گیلان به « استانداری ممتاز» خواهند رسید که در پرتو دولت " تدبیر و امید" ؛ رایحه ی خوش خدمت را با تغییر مدیریتی استشمام نمایند .