اختصاصی گیلانیان : پیشرفت در زندگی، آرزوی هر انسانی است. اما رسیدن به آن، نیازمند رعایت اصول خاصی می باشد. جوانی که بدنبال پیشرفت است و می خواهد در این روزگار، جایگاه مشخصی برای خویش داشته باشد، لازم است به یک سری «اصول» معتقد بوده و آن ها را در هر حال، رعایت کند.
دوران جوانی، زمانی است که باید آموزش های پایه های زندگی را فرا گرفت تا در سال های بعد، آن ها را به کار بست. اگر جوانی، مبانی مورد نیاز را به طور صحیح بیاموزد و خوب تمرین کند، آینده ای پربار و همراه با خوشبختی نصیب وی خواهد شد.
رویگردانی از اصول و قرار دادن زندگی بر روی لذت های گریزان و زودگذر، مثل این است که انسان خانه خود را بر روی شن روان، بنا کند.
گروه های طلبکار
متاسفانه امروزه برخی گروه های سیاسی، در اجتماع ما تلاش دارند که با بزرگ کردن بیش از حد جوانان، بالا بردن سطح توقعات و ایجاد انتظارات بی مورد و ناشدنی، آنان را به گروه های طلبکار تبدیل کنند.
جوانانی که برخی از آن ها، جز توقع داشتن از این و آن، خودشان به درد هیچ کار، هنر و پیشه ای نمی خورند و فقط به عده ای مصرف کننده ی پرحرف و تن پرور، بدل شده اند. این شیوه، روش ناپسندی است که نظیر آن در هیچ جای دنیا، یافت نمی شود.
مُدهای رنگارنگ و عجیب و غریب، به سرعت محو می شوند و سرگرمی های جدیدتری جای آن ها را می گیرند. همه امور در حال تغییر و تحول است، اما چیزی که هرگز عوض نمی شود، اصول غیرقابل تغییر زندگی است.
قبل از این که جوانان تصمیم به پیروی از مدهای زودگذر بگیرند و برای «لحظه ها» زندگی
کنند، باید توجه خود را به اصول زیرساختی زندگی معطوف دارند.
ضرورت توجه به اصول
در عصری که اصول اساسی ــ اعتقادات محکم دینی، رعایت اخلاق اسلامی در کلیه امور فردی و اجتماعی، حرص و ولع برای آموختن مسایل علمی، صرفه جویی های اقتصادی و زیرکی های سیاسی ــ بیش از هر موقع در جامعه نادیده گرفته می شود، توجه به این اصول، بیش از هر زمان دیگری ضرورت پیدا می کند. جامعه ای که از اصول خود فاصله می گیرد، تبدیل به کشوری آشفته، بی ثبات، نامطمئن و بدون استاندارد می گردد.
جامعه بی ثبات
اگر نسلی، مفاهیم و رهنمودهای صحیحی برای پیروی نداشته باشد، دچار بی ثباتی می شود.
بدون حفظ اصول، پایه های جامعه، دستخوش لرزش می شوند. چنانچه افراد، اصل و مفهوم واقعی زندگی کردن را نشناسند، مسیر حیات شان همانند تصاویر آیینه های زیبانما، تصادفی و بی رویه شده و به سرانجام شایسته ای نمی رسد.
بنابراین لازم است که ما : ارزش های واقعی خویش را بازیابی کنیم، مفاهیمی که توان جداسازی راه درست و غلط زندگی را به ما می آموزند، بار دیگر بیاموزیم، و نسبت به ارزش های زندگی، آگاهی مناسبی کسب نموده و به صورت یک انسان واقعی زندگی کنیم .