Tuesday، 18 February 2025 | سه شنبه، 30 بهمن 1403
1 2

گیلانیان : کلا این شبها و این روزها وقتی جام جهانی فوتبال پخش می شه و من تو اوج آشوبهای مردمی ریو دژانیرویی های حلبی نشین از پنجره تلویزیون هیاهوی تماشاچی های اروپایی رو می بینم که هرموقع یه جای زندگیشون می لنگه اینجور میزبانی ها  رو به کول یه کشور جهان سومی می ندازن تا با یه شیلینگ  کیفشون کوک باشه تازه دریافتم کامل می شه که  اون کلام قامض فامیل دور که گفت: ((با این درد اگر در بند در مانند ، درمانند)) بدجوری درسته.این قصه با یه حساب سرانگشتی نشونمون می ده این قوم از ما بهترون هیچ موقع جایی نمی خوابن که زیرشون آب باشه و مظاهر دهکده جهانیشون زیر سوال بره.حالا که برزیلیا زحمت کشیدن و تو والذاریات اقتصاد جهانی ورلد کاپ سوکر راه انداختن از این بدبختی بالاتر هم چیزی هست که به حکم فدراسیون جهانی توپ گرد مجبور باشی برای اینکه حوصله vip نشینای طبقه حساس سر نره سرود ملی کشورت رو کوتاه کنی .

و این اون روی زشت بازیهاست که نشون میده کشور قهوه اگه تو فوتبال سلطان زمین باشه اما تو وجوه مردم داری و آبرومندی ملی هنوز خیلی کار داره تا از گروه  خودش بالا بیاد .اینا همه درسی برای ما تا یاد بگیریم هر خوش رقصی هم آخرش به جایزه اسکار ختم نمی شه و آدم باید خودش آدم باشه.آدمی که بتونه فرهنگش رو به درایت و ظرافت به تمامی دنیا عرضه کنه و طریقش به سویی باشه که جامعیت موحد زمین از اون به نیکی یاد کنند.

دنیای مدرن سالهاست که با ابزارهای جهانی داره فرهنگش رو بین المللی می کنه و  ایضا ماهم سالهاست که فرهنگ رو به عنوان یک دستاویز سیاسی برای کوبیدن رقیب ، چپ و راست کردیم .راستی امروز وقتی که می شنویم تیم ملی فوتبالمون قراره تو بزرگترین ویترین تبلیغاتی دنیا به مصاف حریفاش بره چی برای عرضه داریم ؟ لازم به یادآوری نیست که از کوزه همان  برون طراود که در اوست. وقت هنوز نتونستیم بین فرصتهای فرهنگی و پارامترهای موقعیت ساز تعادل برقرار کنیم نتیجه اش همین می شه که بزرگترین دستاوردمون هم در جام جهان نما میشه چند تا بیرق و شال و کلاه به رنگ رنگهای پرچم.خیلی هم دور ار ذهن نیست که سیستم فرهنگی مون در مقابل رقبا پنج پنج یک باشه و ما در موقعیت دفاع چشم به ضد حمله داشته باشیم سالهاست که تو باد هنرنمایی حافظ و سعدی و فردوسی خوابیدیم و پر طمطراق داشتیم داشتیم می کنیم .هیهات از اونکه خیالمون نیست داشتم داشتم مهم نیست و این دارم دارم هست که امروز تعیین می کنه کجای نقشه فرهنگی دنیا ایستادیم. جسارت قلم من رو بیش از پیش مشتاق به نگارش می کنه اما خشکی کاغذ من رو کم طاقت کرده…

کشوری که به موازات سرمایه های خدادادی، غنی از شخصیت ها و اسطوره های علمی، دینی، ادبی و هنری است جریان فرهنگیش هم مثل خیلی جریانات دیگه که هرز رفت داره به ناکجا آبادی می ره که مثل آخر فیلمهای تراژیک وسترن ما رو با قاب بسته کلانتری رو برو میکنه که تو درخشش ستاره طلایی رو سینه اش دستهاش رو بالا گرفته و در نمای دیگه تو پرواز پرنده های آسمون صدای یه شلیک به گوش می رسه و پایان.

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان