اختصاصی گیلانیان : بدون شک در دنیای ماشینی آمار و اطلاعات نقش اول را ایفا می نماید و در اقدام به هرکاری اعم از سیاسی ، نظامی ، فرهنگی ، اقتصادی آمار درست باعث موفقیت و اطلاعات غلط باعث شکست می شود .
در این راستا با سرشماری عمومی کشاورزی در گیلان می توان بر اساس داشته ها ، نیازها را محاسبه ، و براساس برنامه ریزی و اجرا کرد .
از این رو سرشماری عمومی کشاورزی در گیلان از اهم کارها است که لازم است هر کشاورز در مواجهه با آمار گیران نهایت همکاری را مبذول نماید .
اما آنچه در این میان باید مورد توجه مسئولان امر قرار گیرد نحوه طرح مسئله سرشماری عمومی کشاورزی یا همان آمار گیری است که با غلو و خلاف واقعیت همران نباشد .
ایسنا با معاون برنامه ریزی استانداری گیلان در خصوص سرشماری عمومی کشاورزی با عنوان " براستی شالیزارهای گیلان چند هکتار است؟"مصاحبه ای را منتشر کرده که حاوی چند نکته قابل بحث است و نمی توان به آسانی از کنارش گذشت .
نکته اول همین تیتر خبرگزاری است : شالیزار های گیلان چند هکتار است ؟ نکته دوم و سوم سخنان خود معاون برنامه ریزی است : "گیلان جزء 5 استان برتر در بخش کشاورزی کشور است"؟ نکته محیر العقول اینکه : "شیوه آمارگیری این دفعه با دفعات گذشته متفاوت است و در این سرشماری از تبلت استفاده می شود" !؟
در مورد تیتر خبرگزاری باید گفت : سال هائی که فاصله شهرهای استان هیچ بنائی بجز خانه روستائی قدیمی و مزارع بچشم نمی خورد و روستائی ضمیمه شهر نشده بود و زمین کشاورزی برای کشاورز از قداست ویژه ای برخوردار بود و به ندرت تغییر کاربری صورت می گرفت و هیچ انبوه سازی ای یا ساخت و ساز اداری ای در میان مزارع صورت نگرفته بود و یا مزارع به باغستان صنوبر تبدیل نشده بود طبق اسناد موجود گفته می شد گیلان 220 هزار هکتار شالیزار دارد .
پرسش نویسنده از سال 73 تا چند سال اخیر این بود که این 230 هزار هکتار بر چه اساسی اعلام می شود؟ آیا مزارع مساحی شده یا بر اساس نقشه هوائی به این رقم حاصل شده است
چون تلاش بی فایده بود و کسی و مقامی سوال قانع کننده ای ارائه نمی کرد از سر اجبارعطای سوال به لقایش بخشیده شد .
بعد از این سکوت اجباری اتفاق جالبی افتاد ، علیرغم اینکه فاصله بین شهرهای استان بر اثر ساخت و ساز از همه جور، از مغازه گرفته تا واحدهای تولیدی ، ویلا و غیره از بین رفت و یا تقریبا به صفر رسید ! و ویلاسازی و مجتمع سازی در روستا ها طرفدارانی از شهرهای بزرگ را به خود جلب نمود و کم و بیش شالیزارهای قابل توجهی به مجتمع سازی و بنای اداری و غیره اختصاص یافت تا جائیکه برای حفظ امنیت غذائی صدای اعتراض مسئولان را بلند کرد ناگهان اعلام شد : گیلان 238 هزار هکتار شالیزار دارد !؟
حال که بسبب بی توجهی متولیان بخش کشاورزی خطر جدی شد این سوال از معاون برنامه ریزی استانداری پرسیده می شود : شالیزارهای استان چند هکتار است ؟؟!! براستی چند هکتار است ؟
بدون تعارف اگرچه این سوال نوشداروی بعد از مرگ سهراب است ولی با توجه به عملکرد گذشته متولیان امر جوابش این سوال واضح و مبرهن است .
پاسخ این سوال همان جواب فرد اقتصادی است که از او پرسیدند : حاصل دو، دو تا چند می شود ؟ گفت : بستگی دارد ! اگر می خواهید بخرید : پنج تا و اگر می خواهید بفروشید سه تا !!
حالا باید دید سوال "گیلان چند هکتار شالیزار دارد" در چه شرایطی مطرح می شود . اگر به انگیزه گرفتن امکانات باشد ، 238 هزار هکتار و شاید کمی تا قسمتی هم بیشتر!! اگر در زمان محاسبه عملکرد و حساب و کتاب پس گرفتن باشد چیزی حدود یکصد و شصت، هفتاد هکتار !!؟
البته در زمان 220 هزار هکتاری گفته می شد این رقم آخری خیلی نزدیک به آمار موجود در وزارت کشاورزی است !؟
و اما سخنان معاون برنامه ریزی استانداری مبنی بر " گیلان جزء 5 استان برتر در بخش کشاورزی کشور است" با توجه به شناختی که از ایشان موجود است و صداقتی که دارند ، ممکن است چنین باشد ولی تا کنون فقط در حد شعار باقی ماند زیرا تا کنون هیچ تدابیری برای کشاورزی و نیازمند هایش اندیشیده نشد !
شاهد این ادعا خشکسالی سال 78 است که معاون امور آب وزارت نیرو آن زمان عنوان (مهندس)ی داشت در آب منطقه ای گیلان در جمع خبرنگاران گفت : "برای جلوگیری از تکرار خشکسالی ما سد پلرود و شفارود را در دست احداث داریم" و همین مقام، همین حرف ها را بار دیگر در سال 87 که صاحب عنوان (دکتر) شده بود تکرار کرد !!
آیا آن وعده نوید و امید بخش احداث سدهای (پلرود) و (شفارود) تا کنون محقق شد ؟ در مورد (شفارود) که قرار است از طریق فاینانس اجرا شود دخالت های گاه بی گاه و نا به جا باعث تعطیلی پروژه و پرداخت جریمه می شود !!
اما سخنان غیر منتظره معاون برنامه ریزی استانداری : "شیوه آمارگیری این دفعه با دفعات گذشته متفاوت است. در این سرشماری از (تبلت) استفاده می شود"
تا به امروز نمایندگان و مدیران زیادی با وعده های شیرین و امیدوار کننده آمدند ولی هنوز مستقر نشده چنان گرفتار روزمرگی شدند که یادشان رفت برای چه آمده بودند ! اگر فقط یک دهم آن وعده ها، تنها یک دهم وعده های و طرح و برنامه این بزرگان عملی می شد امروز کشاورزی که هیچ، بلکه گیلان گلستان می شد و دیگر مقام دوم یا سوم بیکاری را در کشور حائز نمی شد .
بنابراین مدیران و نمایندگانی که آن همه ادعا داشتند، نتوانستند تنها یک کار مفید برای کشاورزی گیلان انجام دهند و آب مطمئن کشاورزی را تامین نمایند ، بقیه تخفیف ؛ شاید این بار (تبلت) ! بی نوا که آلت دست بشر و امروزه اسباب بازی بچه های است چگونه می تواند کار مهمی مثل سرشماری عمومی را با این اینترنت زغالی خواب آلود به خیر و خوشی به انجام برساند .
شاید حضرات فراموش کردند که (کاغذ) و (تبلت) هر دو ابزار کار آدمی است و این آدم است که باید دقت، تعهد، سرعت انتقال داشته باشد و امانت مردم را با هیچ سهل انکاری ثبت و ضبط نماید تا انسان مجبور نباشد منتظر معجزه ابزار ساخت دست بشر - تبلت - باشد !!؟؟
آیا می توان به این وعده دلخوش بود ؟! زلیخا گفتن و یوسف شنیدن - شنیدن کی بود مانند دیدن