گیلانیان به گزارش تابناک : ماجرا زمانی جالب تر می شود که می بینیم در تقارن نوروز با روزهای هفته، تقارن نوروز و شنبه جایگاه ویژه ای داشته است؛ آنقدر که «نوروز به شنبه افتاد»، به یکی از ضرب المثل های مشهور کشورمان تبدیل شده و وقوعش، خوش یمنی تلقی می شده است؛ خوش یمنی که امسال هم می توان اثراتش را دید!
لحظه تحویل سال ۹۴ ساعت ۲ و ۱۵ دقیقه و ۱۰ ثانیه بامداد روز شنبه، اول فروردین است و همین موجب شده که برخی از خود بپرسند، از نیمه شب ۲۹ اسفند تا لحظه تحویل سال، روز چندمِ چه ماهی ا ست؟ آخر اسفند ۹۳ یا اول فروردین ۹۴؟ شاید باورتان نشود که جواب این پرسش را با یک ضرب المثل مشهور می توان داد.
با کمی کنجکاوی در چگونگی تعیین لحظه تحویل سال و تاریخچه این موضوع، شاید برای شما هم این سؤال پیش بیاید که در گذشته چگونه این لحظه را تعیین می کردند و با چه نوع زمان سنجی این لحظه را درمی یافتند؟ اصلا زمان دقیق را هم که بیخیال شویم، از کجا می فهمیدند تحویل سال صبح است، ظهر است، عصر است یا نیمه های شب؟
اگر اندکی درباره گاه شمار و تقویم ایرانیان در تاریخ بدانیم و از دقت بی نظیر تعیین رویدادهای طبیعی در این گاهشمار ها آگاهی داشته باشیم، خواهیم دانست به رغم ممکن نبودن تعیین دقیق لحظه تحویل سال در نزد عامه، دانشمندان به خوبی از این موضوع آگاه بودند که یک سال طبیعت، از ۳۶۵ روز بیشتر و از ۳۶۶ روز کمتر است؛ آنقدر که سال کبیسه را برای تنظیم گاه شمار ابداع کرده بودند.
با دانستن همین نکته درمی یابیم که لحظه تحویل سال، نه یک موضوع رسمی در تقویم که اتفاقی نمادین در گاهشماری ایرانیان به شمار می اید که در دهه های اخیر، به مدد پیشرفت های بشری، می توان زمان دقیقش را محاسبه و اعلام کرد و بر این اساس، از نیمه شب ۲۹ اسفند (در سال های غیر کبیسه) به بعد، اول فروردین محسوب می شود؛ خواه لحظه تحویل سال مثل امسال دو و ربع باشد و خواه هر ساعت دیگری.
البته راه راحت تری هم برای پاسخ به این پرسش وجود دارد که چه بسا برای آنانی که کمی سن و سال بیشتری دارند، آشنا تر باشد. اینکه از قدیم مرسوم بوده روز نخست فروردین در تقویم هفتگی را از هم بپرسند و به تناسبش حتی خرافه بافی کنند. مثلا اگر نوروز به سه شنبه می افتاد، دلالت می کرد که «حال سلاطین پریشان باشد و حرب و جدال و خونریزی و کشتار بسیار و بلکه همه جانبه گردد... گرما و مرگ و میر و بیماری و دروغ و خیانت و حیله و خدعه و جاسوسی و ستم زیاد گردد... از جانب مشرق بزرگ صاحب نامی تلف شود و باران های موسمی ببارد و خرابی های زیاد به بار آید و...» (برگرفته از خرافه های نوروزی که جعفر شهری در کتاب طهران قدیم گرد آورده است).
بدین ترتیب اول نوروز، هر یک از روزهای هفته می شد، دلالت بر وقوع امری داشت. چیزی که در طالع بینی های شرقی بسیار مشابه آن دیده می شود و البته نزد برخی ملت ها بسیار مهم هم تلقی می شود و در سال های اخیر به مدد نشریات و مجلات مختلف، در کشورمان هم طرفدارانی یافته است.
این نگاه به تقارن روزهای هفته با اول فروردین یا همان نوروز ـ فارغ از آنکه به خرافات منتج می شد ـ به خوبی نشان می دهد، نوروز تا چند دهه پیش فاقد لحظه تحویل سال بوده و از زمانی لحظه تحویل مهم شده و اصطلاحا در باور عامه جا افتاده که علم نجوم مدرن در کشورمان پا گرفته و شاهان با تکیه بر مستندات منجمین، شلیک توپ در لحظه تحویل سال را دستور داده اند.
ماجرا زمانی جالب تر می شود که می بینیم در تقارن نوروز با روزهای هفته، تقارن نوروز و شنبه جایگاه ویژه ای داشته است؛ آنقدر که «نوروز به شنبه افتاد»، به یکی از ضرب المثل های مشهور کشورمان تبدیل شده و وقوعش، خوش یمنی تلقی می شده است.
البته این ضرب المثل در مواقعی کاربرد دارد که اتفاقی پس از مدت ها انتظار رخ دهد و مثلا کسی قرضش را بعد از مدت ها پرداخت کند، ولی باز در پس این کارکرد هم می توان خوش یمنی خاصی را دید؛ خوش یمنی که تا حدودی منطقی هم به نظر می رسد.
شاید از خودتان بپرسید مگر می شود تلاقی نوروز با شنبه را خوش یمن خواند و از منطقی بودن سخن گفت؟ بله که می شود! اولین روز در اولین ماه سال جدید، اولین روز هفته است که معنایش طولانی تر شدن تعطیلات است. درست خوانده اید؛ اگر نوروز به شنبه بیفتد، یعنی سیزده به در پنجشنبه است و می توان فردایش را هم به تعطیلات چسباند و نگران حضور در محل کار، در کلاس درس و... با خستگی نبود!
قبول کنیم که این گزاره برای خیلی هایمان خوش یمنی به حساب می آید، هرچند هنوز نمی دانیم آیا خوش یمن خواندن نوروزی که به شنبه می افتاد در قدیم هم به این دلیل بوده یا نه؟!