اختصاصی گیلانیان : اولین افطار ماه مبارک رمضان در صف یکی از نانوائی های شهر اتفاقی رخ داد که درخور هیچ آدم روزه داری نبوده و نیست .

شهروندی که برای گرفتن نان به نانوائی مراجعه کرده بود وقتی به عدم رعایت نوبت توسط نانوا اعتراض کرد ، مورد گفتگوی کسیکه با استفاده از حق همسایگی خارج از نوبت نان گرفته بود ، قرار گرفت .

ریش سفیدی همسایه دیگر موثر نیفتاد تا جایی که مشاجره بالا گرفت و همسایه از کوره دررفت و درشت گویی آغاز کرد که در نهایت منجر به تماس فیزیکی شد و مشت و لگد هائی بود که که از هر سو علیه معترض به هوا بلند شد .

هنگامی که جنگ مغلوبه شده بود ناگهان جوان رشید و بلند قدی از راه رسید و به حمایت از معترض بی یار و یاور بدون توجه به حضور خانم های در صف نانوائی هر حرف زشتی که بلد بود نثار مهاجمان کرد که علیرغم زشتی رفتار و گفتار این جوان دعوا متوقف شد .

اطرافیان جوان را کشان کشان از صحنه دور کردند ولی معلوم نشد که چه اتفاقی افتاد که عقیده جوان تغییر کرد و برای بار دوم با همان الفاظ رکیک و زشت علیه معترض وارد صحنه شد به حدی که اگر جلوی او را نمی گرفتند شاید معرکه جدیدی برپا می شد .

معترض به پلیس 110 زنگ زد ، طرف های درگیر باستثنای عوامل نانوائی برای عدم مواجهه با پلیس بطریقی از صحنه دور شدند و همسایه نانوا که باعث درگیری شده بود نیز مغازه اش را تعطیل و از صحنه دور شد .

نشان به این نشانی پلیس پس از 45 دقیقه یک خودروی کلانتری ... وارد صحنه شد . از یکی پرسیده شد چرا اینقدر دیر ؟ گفت : اولا تازه به ما خبر دادند ، ثانیا با توجه به نقایص فنی و ایمنی این خودرو بیش از 20 کیلومتر نمی توان راه رفت .

نویسنده که از آغاز مشاجره لفظی حضور نداشت و تنها شاهد درگیری فیزیکی و عربده کشی جوان رعنا و مشت و لگد های حواله شده بود با عنایت به تاخیر 45 دقیقه ای پلیس 110 برای حفظ امنیت خود از بیان مشاهدات قویا خودداری کرد .

امید است هیچ روزه داری به جای رساندن نان به سفره افطاری تن کوفته و لهیده خود را برای خانواده نبرد و نانوایان محترم نیز زور خود را صرف ورز دادن خمیر کنند و عدم حضور بموقع پلیس 110 در محل درگیری ها نیز موجب گسترش بی نظمی اجتماعی نشود .