گیلانیان : "به خدا قسم زمین کرب و بلاء همین است، به خدا اینجا مردان ما را می کشند، به خدا قسم اینجا زنان ما بیوه می شوند، به خدا قسم اینجا کودکان ما را سر می برند، به خدا قسم اینجا پرده حرمت ما دریده می شود، پس ای جوان مردان فرود آئید، اینجاست محل گورهای ما."
سیره عطر انگیز سرور جوانان اهل بهشت و شهادتش که تاریخ همانندی برای آن ثبت نکرده، نشانه های روشنی از از ارزشمندی پایداری بر عقیده و عظمت آرمانگرایی در انتخاب عقیده و عمل به آن است... او شمع اسلام بود که روح و حقیقت ادیان را برای همیشه آشکار ساخت .
خاموش شدن او در سرزمین کربلا ، نخستین مرحله یک اشتعال جاودانه و همانند درخشش در سوختن و پیدایش زندگی از مرگ بود. شاید بهترین توصیف از این انقلاب ، سخن ماربین آلمانی است که می گوید: همانا حرکت حسین در قیام بر ضد یزید،تصمیم قلبی بزرگ بود.تأیید حکومت یزید بر وی گران و پیروزی دنیوی برای او دشوار بود.، پس خود و خانواده اش قیام نمودند تا در آینده و پس از شهادت به پیروزی دست یابند و آیینی واگذاشته را زنده سازند که جز آن راهی برای ادامه حیات نداشت.(۱) شب دوم؛ ورود به کربلا شاید نام دیگر هم داشته باشد... مرکب حضرت علیه السلام که به زمین کربلاء رسید، قدم برنداشت . هر چه حضرت بر آن هی زد، اسب گام از گام پیش نگذاشت.امام علیه السلام مرکب دیگر طلبید و سوار شد. آن حیوان نیز حرکت نکرد. حضرت شش اسب عوض کرد .هیچ کدام قدم برنداشتند. امام علیه السلام رو به یاران کرد و فرمود: این زمین چه زمینی است؟ عرض کردند: غاضریه است. حضرت فرمودند: شاید نام دیگر هم داشته باشد. عرض کردند: بلی شاطی ء الفرات هم می نامند. فرمودند: اسم دیگر هم دارد؟ عرض کردند: بلی به آن کربلاء هم می گویند. حضرت فرمودند: آسوده شدم . پس آه سردی از دل پردرد کشید و گریه شدید نمود و فرمود: به خدا قسم زمین کرب و بلاء همین است، به خدا اینجا مردان ما را می کشند، به خدا قسم اینجا زنان ما بیوه می شوند، به خدا قسم اینجا کودکان ما را سر می برند، به خدا قسم اینجا پرده حرمت ما دریده می شود، پس ای جوان مردان فرود آئید، اینجاست محل گورهای ما... سپس حضرت از مرکب پیاده شدند و به محض اینکه قدم مبارک امام علیه السلام به خاک کربلاء رسید خاک تغییر کرد و رنگش زرد شد و از آن غباری برخاست . بر رو و موی حضرت نشست.(۲) پاسخ به شبهات اگر دعوت مردم کوفه نبود، آیا امام حسین قیام می کرد؟ از جمله عوامل مهم قیام و نهضت امام علیه السلام، یکی درخواست بیعت از امام برای یزید و فشار ابن زیاد در این باره . دوم، دعوت مردم کوفه از امام به عراق برای مبارزه با یزید و سومین عامل امر به معروف و نهی از منکر که امام علیه السلام از روز اول حرکت خود این شعار را مطرح کردند. بی شک نقش اجابت دعوت مردم کوفه بسیار مهم و باارزش است؛ زیرا حضرت در پاسخ مردمی که از اطاعت یزید سرپیچی نموده و او را برای رهبری خود دعوت کرده بودند، آمادگی خود را اعلام نمود و اگر اوضاع مساعد بود، حتما اقدام به تشکیل حکومت اسلامی می کرد. واجب فراموش شده خودداری حضرت از بیعت با یزید، ارزش بیشتری دارد؛ چون امام بارها اعلام کرد که به هیچ قیمتی حاضر به بیعت با یزید نیست؛ زیرا بیعت با یزید نه تنها به معنای صحه گذاشتن بر خلافت شخص فاسق و فاسدی چون او بود، بلکه به معنای تأیید بدعت بزرگی مثل تأسیس رژیم سلطنتی بود که معاویه آن را پایه گذاری کرده بود. اما با این همه عامل سوم، یعنی امر به معروف و نهی از منکر اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا در اینجا عکس العمل حضرت، نه دفاعی بود و نه همکاری و تعاون و اجابت دعوت مردم؛ بلکه جنبه ی تهاجمی و اعتراض داشت. اگر بگوییم دعوت مردم کوفه عامل اساسی بود، پس وقتی خبر شهادت مسلم و بی وفایی کوفیان به امام رسید، امام می بایست دست از مواضع خود برمی داشت و مسیر آمده را بازمی گشت؛ لکن شورانگیزترین و داغترین خطبه های آن حضرت بعد از ماجرای شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه بود. امام حسین علیه السلام خبر مرگ مسلم را که شنید، چشمهایش پر از اشک شد، ولی فورا این آیه را تلاوت کرد: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا» .(۳) استاد مطهری رضی الله عنه برداشت خود را از واکنش امام حسین علیه السلام چنین می دانند: امام با خواندن این آیه می خواهد بفهماند که ما فقط برای کوفه نیامدیم. کوفه سقوط کرد که کرد. حرکت ما، فقط معلول دعوت مردم کوفه که نبوده است. این یکی از عوامل بود، که برای ما این وظیفه را ایجاد می کرد که عجالتا از مکه بیاییم به طرف کوفه. ما وظیفه ی بزرگتر و سنگین تری داریم. شهید مطهری رضی الله عنه، در جایی دیگر نیز می فرمایند: در ماه رجب و شعبان که ایام عمره است، مردم از اطراف و اکناف به مکه می آیند و بهتر می توان مردم را ارشاد کرد و آگاهی داد. بعد هم موسم حج فرامی رسد که فرصت مناسبتری برای تبلیغ است. بعد از حدود دو ماه توقف در مکه، - است که - نامه های مردم کوفه می رسد. با این توضیح، اگر یزید برای بیعت گرفتن از امام حسین علیه السلام فشار نمی آورد، باز هم امام سکوت نمی کرد؛ و نیز دانستیم که اگر دعوت کوفیان نبود، باز هم امام بنابر وظیفه ی شرعی خود یعنی مسأله ی مهم و اصلی امر به معروف و نهی از منکر، دست به قیام می زد و انقلاب بوجود می آورد.(۴) بلایی که سر جامعه زمان امام حسین علیه السلام آمد ما باید بفهمیم چه بلایی بر سر آن جامعه آمد که حسین بن علی علیه السّلام، آقازاده اوّلِ دنیای اسلام و پسر خلیفه مسلمین، پسر علی بن ابیطالب علیه الصّلاه والسّلام، در همان شهری که پدر بزرگوارش بر مسند خلافت می نشست، سر بریده اش گردانده شد و آب از آب تکان نخورد! از همان شهر آدمهایی به کربلا آمدند، او و اصحاب او را با لب تشنه به شهادت رسانند و حرم امیرالمؤمنین علیه السّلام را به اسارت گرفتند! حرف دراین زمینه، زیاد است. من یک آیه از قرآن را در پاسخ به این سؤال مطرح می کنم. قرآن جواب ما را داده است. قرآن، آن درد را به مسلمین معرفی می کند. آن آیه این است که می فرماید: «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلاه واتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیّا» دو عامل، عامل اصلی این گمراهی و انحراف عمومی است: یکی دورشدن از ذکر خدا که مظهر آن نماز است. فراموش کردن خدا و معنویّت؛ حساب معنویّت را از زندگی جدا کردن و توجّه و ذکر و دعا و توسّل و طلب از خدای متعال و توکّل به خدا و محاسبات خدایی را از زندگی کنار گذاشتن. دوم «واتّبعوا الشهوات»؛ دنبال شهوترانیها رفتن؛ دنبال هوسها رفتن و در یک جمله: دنیاطلبی. به فکر جمع آوری ثروت، جمع آوریمال و التذاذ به شهوات دنیا افتادن. اینهارا اصل دانستن و آرمانها را فراموش کردن. این، درد اساسی وبزرگ است. ما هم ممکن است به این درد دچار شویم. اگر در جامعه اسلامی، آن حالت آرمانخواهی از بین برود یا ضعیف شود؛ هر کس به فکراین باشد که کلاهش را از معرکه در ببرد و از دیگران در دنیا عقب نیافتد؛ این که «دیگری جمع کرده است، ما هم برویم جمع کنیم و خلاصه خود و مصالح خود را بر مصالح جامعه ترجیح دهیم»، معلوم است که به این درد دچار خواهیم شد.(۵) اصحاب الحسین علیه السلام ۸ - جندب بن حجیر کندى: او از بزرگان و سرشناسان شیعه و از اصحاب امیرالمؤمنین علیهالسلام بود، و در بین راه قبل از برخورد امام با حربن یزید به خدمت آن حضرت رسید و به کربلا آمد. اهل سیر گفتهاند که او در آغاز جنگ به شهادت رسید، بعضى فرزند او حجیر بن جندب را گفتهاند که در همان آغاز حمله شهید شدند ولى ثابت نشده است که با پدرش شهید شده باشد.(۶) ۹ - جوین بن مالک: او شیعه و در میان قبیله بنى تمیم بوده است، و با آنان براى جنگ با امام حسین علیهالسلام بیرون آمد! و چون ابن سعد شرط هاى امام را نپذیرفت، او نیز همانند گروه دیگرى دست از سپاهیان کوفه کشیده و شب هنگام(۷) به سوى اردوى امام کوچ کرد.(۸) ۱۰ - حارث بن امرئ القیس: او از شجاعان بنام بود و شهرتى در جنگ ها به دست آورده بود، و با سپاه عمر بن سعد به کربلا آمده بود! و چون آنها کلام امام حسین علیهالسلام را نپذیرفتند، به امام پیوست.(۹) ۱۱ - حارث بن نبهان: پدر او نبهان - بنده حمزه بن عبدالمطلب - سوارى شجاع بود، و فرزندش حارث از پیوستگان به امام على و امام حسن علیهالسلام بود و یا امام حسین علیهالسلام به کربلا آمد و شهید شد.(۱۰) ۱۲ - حجاج بن بدر: او اهل بصره است، و همان کسى است که پاسخ نامه امام علیهالسلام را از بصره به خدمت امام در کربلا آورد؛ این نامه را امام به مسعودبن عمر نوشته بودند، و حجاج بن بدر با امام بود تا در اولین حمله پیش از ظهر عاشورا به شهادت رسید، و بعضى شهادت او را بعد از ظهر ضمن مبارزه ذکر کردهاند.(۱۱) ۱۳ - حلاس بن عمرو: او و برادرش نعمان از اصحاب امیرالمؤمنین علیهالسلام هستند و حلاس در کوفه فرمانده نیروهاى آن حضرت بوده است. او ابتدا با سپاه عمربن سعد به کربلا آمده بود و چون عمربن سعد شرائط امام را نپذیرفت او شبانه به اردوى امام حسین علیهالسلام پیوست.(۱۲) ۱۴ - زاهر بن عمرو: شجاعى با تجربه و دلاورى مشهور و از دوستان معروف اهل بیت بود، او از یاران عمرو بن الحمق - صحابى معروف - بشمار مىرفت، و چون زیاد بن ابیه در طلب عمرو بن الحمق برآمد، زاهر با او بود و در قول و فعل با او مصاحبت داشت، آنگاه که معاویه عمرو را تعقیب مىکرد، در تعقیب زاهر نیز بود، و سرانجام عمرو بن الحمق به دست معاویه به قتل رسید و زاهر خود را پنهان مىکرد، و در سال شصت هجرى چون مناسک حج را بجاى آورد، با امام علیهالسلام ملاقات کرد و همراه امام به کربلا آمد.( ۱۳) منابع: ۱-حسین علیه السلام در اندیشه مسیحیت ، آنتون بارا ، ترجمه غلامحسین انصاری ص۷۸ و ۸۰ ۲- مقتل از مدینه تا مدینه، سید محمد جواد ذهنی تهرانی،صص ۳۴۲- ۳۴۱ به نقل از مقتل ابی مخنف ،صص۳۲۷-۳۲۶ ۳- بر ساحل عاشورا ، نیم نگاهی به زندگانی حسین بن علی علیه السلام ،هادی قطبی ص۱۱۶ ۴- همان به نقل از حماسه حسینی ، ج ۲ ص ۲۶۷ ۵-بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی دردیدار فرماندهان گردان های عاشورا ۲۲/۰۴/۱۳۷۱ ۶- قصه کربلا به ضمیمه قصه انتقام ، علی نظری منفرد به نقل از ابصار العین،ص ۱۰۴ ۷- تعدادى از سپاه عمر بن سعد که در حدود سى نفر بودند شب عاشورا به امام حسین پیوستند. ۸- ابصار العین،ص ۱۱۳ ۹- ابصار العین،ص ۱۰۳ ۱۰- ابصار العین،ص ۵۵ ۱۱- ابصار العین،ص ۱۲۲ ۱۲- ابصار العین،ص ۱۰۹ ۱۳- ابصار العین،ص۱۰۳