Monday، 16 September 2024 | دوشنبه، 26 شهریور 1403
1 2

اختصاصی گیلانیان : بدون شک مدیران اجرایی استان می دانند از "41 نوع بلایای طبیعی رایج در جهان 31 نوع آن در ایران رخ می دهد که گیلان با 15 نوع آن مواجه است". (کتاب بحران سفید – ص53)

بنابراین لازمه مدیریت در استان گیلان اشراف به انواع بلایا و حوادث مترقبه و غیر مترقبه و تهیه و تدارک امکانات و نیازمندی های مقابله و تدوین برنامه عملی برای هماهنگی ، هدایت و کنترل نیروهای در زمان بروز حادثه است.

با کمال تاسف علیرغم اینکه در 12سال گذشته چهار بارش برف سنگین خسارت های عمده ای به استان وارد کرد هیچگاه مدیران ما از این بارش ها برای مقابله کسب تجربه نکردند و هر بار با خلق واژه های بدیع به نوعی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردند و تنها در هر بارش تمرین مدیریت کردند و بدون توجه به ذهن نقاد و وقاد ملت نتایج حاصله را به تاریکخانه ذهن سپردند با این تفاوت که در برف 95 عذرخواهی از مردم را در دست تمرین دارند که در اصل دهن کجی به مردم و ظلم به دولت است .

بعنوان مثال در برف 83 که 4 شهرستان گیلان دچار بحران شده بود و ارتفاع برف در سطح شهر و جلگه و 160 سانت و در منطقه کوهستان از 2 متر نیز تجاوز کرده بود (کتاب بحران سفید – ص62و63) دلیل مسدود شدن راههای مواصلاتی حتی معابر و خیابان های شهری را فقدان دستگاه برف روب و کمبود ماشین آلات راهداری و فرسودگی آنها و قطعی برق را پارگی سیم برق ، شکستگی پایه ها ، کج شدن و  سقوط پایه های ، سقوط ترانس ها ، آسیب دیدگی تجهیزات و یراق آلات اعلام کردند . (بحران سفید – ص67)

علیرغم اعلام صفحات 62 و 63 کتاب بحران سفید سنگینی برف 83 در هر سانتی متر  سه برابر نرم جهانی ولی گفته نشد این بارش برف با برف سال 50 (متفاوت) بوده است !؟

پس از این اتفاق در سال 86 برف سنگین دیگری آمد که برخی ها آن بارش را : "بی سابقه ترین بارش برف در پنجاه سال اخیر" دانستند و استاندار وقت نیز بعنوان یک مرجع رسمی اعلام کرد : "خسارت برف سال 86 گیلان  بیش از خسارت برف 83 به بسیاری از منازل مسکونی، مرغداری ها، دامداری ها، محصولات باغی، مرکبات، کیوی و زیتون خسارت زیادی وارد کرد" .

بعبارت دیگر کاستی ها و مشکلات برف 83 از قبیل انسداد راهها و معابر و قطعی برق ، ایراد خسارت به بخش های مختلف در برف 86 رخ داد ولی به اعتقاد برخی ها چون تجربه بحران برف سال 83 در اختیار بود عبور از بحران به آسانی و سریع تر صورت گرفت .

گیلان یک بار دیگر به سال 92 شاهد بارش برف دیگری بود که "هواشناسی گیلان برف شهر انزلی را 170 سانتی متر گزارش کرد . (کیهان 24 دی 86)" و ایسنا از قول دکتر نجفی ، استاندار گیلان نوشت : "برف امسال از برف سال های 83 و 86 نیز سنگین تر بود و تمام شهرستان های استان را درگیر کرد؛ به طوری که علی رغم اینکه 48 ساعت قبل از بارش ها جلسات بحران تشکیل شده و امکاناتمان را دخیل کرده بودیم، مشکلاتی پیش آمد".  

برف سال های 83 ، 86 و 92 در بهمن 95 تکرار شد و همه اتفاقات سنوات ماضی تکرار شد ولی از تجربیات حوادث قبلی خبری نبود با این تفاوت که این بار مدیران ما توپ را در زمین دولت انداختند و نبود بودجه را بهانه کردند و پس با گردنکشی ها و یکدیگر را مقصر کردند موجبات تشدید خشم و عصبانیت مردم را فراهم کردند کردند سپس از ولینعمت های فراموش شده خود (عذرخواهی) کردند ؟! کاری که در کشورهای دیگر (استعفا) دارد !

خیابان ها و راههای محدوده برفی با مشکل شدید مواجه شد تا جاییکه زائو با استر به بیمارستان منتقل شد ؟ برق و به تبع آن آب خیلی از مشترکین قطع و شوفاژ برخی از آپارتمان ها خاموش و آسانسور مجتمع های مسکونی از حرکت ایستاد و سالمندان و بیماران و ناتوانان قابل توجهی در این آپارتمان ها محبوس شدند .

عذر بدتر از گناه مدیران در فرار از مسئولیت زمین مانده را باید از معاون عمرانی شروع کرد که برای توجیه کوتاهی های مدیران تحت امر بدون توجه به سابقه بارش برف در استان ، برف سال 95 را (متفاوت) معرفی  کرد !! مثل اینکه قرار است مومن همیشه از یک سوراخ گزیده شود.

در شرایطی این عذر بدتر از گناه عمومی شد که همه کمبودها و نارسایی ها عارضه از برف 83 تا برف اخیر بعنوان میراث وجود داشته منتهی اختمال داده می شود خافظه تاریخ نادیده انگاشته شد و تصور کردند همانطوریکه بحران های 83 و 86 و 92 گذشت و این نیز بگذرد و صد البته چنین است ، فقط حقوق آنچنانی و پاداش و اضافه کار و کارانه برسد کفایت می کند !

فرماندار آستانه در مصاحبه مطبوعاتی مورخه 23 بهمن 95 اعلام می کند : "پس از برف سال ۱۳۸۳ سیم های برق در این شهرستان وصله پینه شده است که این شرایط در برف سال ۱۳۹۲ نیز ادامه داشت"؟!

اگر دولت بودجه ندارد برف روب چند میلیاردی خریداری نماید که بنا به دلایلی مطلقا توجیه اقتصادی ندارد و یا ماشین آلات میلیاردی راهداری خریداری نماید اینقدر بودجه نمی دهد که مدیریت شرکت توزیع برق 10 ، 20 هزار متر کابل و یا همین مقدار تیر برق بتنی خریداری نماید ؟! یعنی اینقدر وضع مالی دولت خراب است یا برخی ها درصدد تضعیف دولت هستند ؟

یعنی هرس کردن شاخ و برگ درختچه ها و گلهای کاغذی خفته روی کابل فشار ضعیف فلان کوچه و خیابان که اهالی محل برای سلامتی لوازم برقی و حفظ جان خود و بچه هایشان شش ماه پیگیر رفع این معضل پیش پا افتاده هستند و شرکت توزیع توجهی به آن ندارد ، بودجه کذایی می خواهد ؟

آیا چسبندگی برف عامل اتصال کابل های برق شد یا بی توجهی سیم بانان به پاگیزگی مسیر فشار ضعیف و قوی در ایام آفتابی و بهاری و تابستانی ؟

آیا تعویض یک تیر برق بتنی خمیده خیابان سردار جنگل رشت که محل تجمع کسبه و دستفروشان و شهروندان است بودجه کذایی می خواهد ؟! حتما باید این تیر سقوط کند و چند نفر را ناکار نماید آن وقت حضرات اقدام کنند ؟

اداره ای که با تاخیر یک دوره مطالباتش بلافاصله نسبت به قطع برق مشترک اقدام می کند نباید از تامین هزینه های جزئی برشمرده عاجز باشد مگر در پس این سهل انگاری ها نیت خاصی نهفته باشد ؟ چرا توزیع برق گیلان در نگهداری شبکه اینقدر ضعیف است که نمی تواند در طول 12 سال نسبت به تعویض چند هزار سیم و کابل وصله پینه شده اقدام نماید ؟

حتما باید اتفاق خاصی بیفتد تا مدیران دور یک میز جمع شوند و ستاد بحران تشکیل دهند ؟ وقتی انسان از قبل بداند در معرض چه خطری قرار دارد دیگر نباید دچار بحران شود . برف اخیر ایجاد بحران نکرد بلکه این (بحران مدیریت) بود که برای شهروندان گیلانی ایجاد بحران و زحمت کرد .

این شبکه توزیعی که در گیلان هست در استان های برفگیری چون : اردبیل و زنجان و آذربایجان هم هست ، چگونه هست آنها با آن سرما و یخبندان و برف و بوران (کولاک) در نگهداری شبکه خودشان نه تنها مشکلی ندارند بلکه با کوچکترین اتفاق در گیلان به کمک گیلان می آیند و مشکل ما را رفع می نمایند ؟

الف – شبکه برق رسانی استان های برفگیر  نوسازی شده که شبکه گیلان را نوسازی نمی کنند ؟

ب – دولت به آن استان ها اعتبارات ویژه می دهد که به گیلان نمی دهد ؟

ج – آنها چه امتیازی نسبت به گیلان دارند که مشکلات برق رسانی گیلان را ندارند ؟

با توجه به وضعیت برق رسانی در استان های برف گیر قرب و جوار بنظر می رسد در استان ما برخی ها عامدانه یا عالمانه با بی توجهی به نیازهای عمومی قصد دارند مردم را نسبت به دولت و نظام بدبین کنند ! بهمین دلیل است که روز به روز میزان مشارکت مردم با دولتمردان رو به کاهش است و این می تواند خطر بزرگی برای دولت باشد که باید به آن توجه ویژه کرد !

برق ، راه و غیره مثل گاز نیست که با دستور استاندار برای تامین مصرف مشترکین خانگی گاز ادارات و نیروگاهها قطع شود که اگر این تدبیر نبود بدون شک در بخش گاز هم گیلان دچار بحران می شد .

چرا مدیران باید کاری کنند که مدیر عالی استان به جای یک مدیر ستادی تبدیل به یک مدیر کارگاهی شود و برای نظارن و هدایت نیروها گاه ، بیگاه در محل های حادثه حضور یابد ؟ اگر قرار باشد مدیر اول استان در حوادث حضور فیزیکی کارگاهی داشته باشد نقش مدیران مربوطه چه می شود ؟

تا کی گیلان علیرغم شعار داشتن نیروهای متخصص تحصیلکرده باید محتاج استان های همسایه باشد ؟ اگر قرار است برق ما را اردبیل و زنجان و ... نگهداری نماید پس به یکباره این کار را به آنها واگذار کنید تا منتی تحمل نشود !؟

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان