گیلانیان : کلمه مانور [= Manoeuvre] یکی از واژه هایی است که در فرهنگ گفتاری ما و سایر ملت ها، کاربرد زیادی دارد. مانور، نامی با ریشه فرانسوی است که در زبان فارسی، به آن «رزمایش» گفته می شود و البته معانی دیگری نیز دارد که عبارتند از: «طریقه تنظیم عمل یک دستگاه، تمرین عملیات نظامی».
مانور، مترادف هایی نیز دارد که به برخی از آن ها، اشاره می شود: «آزمایش، تمرین عملیات نظامی، مشق، رزمایش، ترفند، شگرد، حرکات زیرکی».
شبیه سازی
رزمایش، در اصل، شبیه سازی یک سری شرایط جنگی است و هدف از آن، آزمودن و همچنین آموختن شگردهای جنگی می باشد. شیوه های مؤثر هماهنگی و ساماندهی نیروهای رزمنده نیز از موارد امتحان در یک رزمایش به شمار می آید.
در رزمایش ها، معمولا دو طرف جنگ، شبیه سازی و نامگذاری می شود و هرگروه ، لباسی با رنگ خاص دارد تا هر یک از گروه ها، به خوبی مورد شناسایی قرار گیرند.
اصولا امر مقابله با سیل، زلزله و برف های سنگین، شباهت زیادی به «جنگ» دارد که محاسبات دقیق، پایش های مداوم و رفتارهای بسیار حساب شده ای را می طلبد تا نتیجه مطلوب، حاصل گردد.
ارکان یک مانور - ارکان یک مانور عبارتند از :
1) پیشدستی و پیشگیری.
2) کاهش خسارت ها.
3) آمادگی مقابله با انواع حوادث بعدی.
4) نشان دادن واکنش های سریع، حساب شده و به موقع.
5) بازسازی و عادی نمودن اوضاع.
6) آموزش های قبلی نیروهای شرکت کننده در مانور، طی چندین مرحله.
7) فراهم سازی امکانات از ماههای پیش.
8) هماهنگی بین دستگاه های حاضر در مانور و داشتن تمرین های متعدد.
مانور موفق
هنگامی یک مانور، موفق محسوب می شود که مدیریت آن، بتواند:
الف ـ خطرهای پیش بینی شده و نشده را دقیقا محاسبه کند.
ب ـ ارزیابی صحیح و واقعی از منابع و امکانات موجود، داشته باشد.
پ ـ افزون بر دو مورد مذکور، قادر باشد طوری برنامه ریزی نماید که توازن مناسبی میان «امکانات فعلی» و « خطرهای پیش رو» برقرار گردد، که نتیجه آن «کنترل بحران» و به حداقل رساندن تلفات و خسارات است.
بالابردن سطح آمادگی
مانور، به مجموعه تمرین هایی گفته می شود که هدف از برگزاری آن ها، بالا بردن سطح آمادگی اقشار مختلف جامعه در برابر مسایل دشواری مانند جنگ و بلایای طبیعی[= سیل، زلزله، طوفان، برف و...] است تا مردم بتوانند با خونسردی، اطمینان به نفس و آگاهی کامل، به نبرد با آن دشواری رفته و با موفقیت از میدان، خارج شوند.
ارزیابی مدیران
یکی از مهمترین هدف در انجام مانورها، ارزیابی میدانی عملکرد مدیران ارشد، میانی و کارکنان در شرایط سخت و بحرانی است که توسط عموم مردم صورت می گیرد، نه آن که مقامات کشوری، استانی یا شهرستانی و حتی نمایندگان مجلس، از خودشان یا یکدیگر، تعریف و تمجید نمایند.
کاهش ضایعات
اگر در یک مانور، تمام احتمالاتی که در یک بحران واقعی، قابل تصور است، مورد توجه قرار گیرد، می تواند ضایعات ناشی از جنگ یا بلاهای طبیعی را به کمترین میزان، تقلیل داد و رضایتمندی عمومی را به همراه داشته باشد.
اشکالات مدیریتی و ضعف امکانات در مانورهای واقعی:
1) اشکالات مدیریتی، به خوبی مشخص می شود.
2) ضعف امکانات، خود را نشان می دهد.
3) کارآمدی یا ناکارآمدی برخی مدیران، در صحنه عمل، آشکار می گردد.
4) میزان هماهنگی یا عدم هماهنگی سازمان های ذیربط، خودبخود در هنگام اجرا، مشخص می گردد.
مدیران حقیقی
مانورها، به ما می آموزند که لیاقت، کاردانی و مدیریت مدیران، زمانی مشخص می شود که وقتی همه از حادثه سختی، فرار می کنند، مدیران حقیقی، خود را به دل مشکلات و حوادث می زنند، و با از جان گذشتگی، آرامش را به جامعه بازمی گردانند.
آزمون یادگیری
دومین برف زمستانی استان گیلان، آزمونی بود بر میزان یادگیری مدیران استان و شهرستان ها درگیر طوفان سپید، از برف اول که مدتی پیش از این، روی داد و نوعی مانور واقعی برای مدیران و همه سازمان ها [= دستگاه های دولتی، شهرداری ها، راهداری، برق، آب، گاز و...] محسوب می شد.
قدردانی از زحمات
ضمن قدردانی از زحمات همه سازمان ها، به خصوص استاندار محترم گیلان، باید به این نکته توجه داشت که موفقیت در مانور واقعی برف روبی از چهره استان، نیازمند ابزارها و امکاناتی است که باید در طول سه سال قبل فراهم می شد، و از تجربیات کشورهای اسکاندیناوی و نیز روسیه ـ که بیشترین درگیری با برف های بسیار سنگین را در طول سال دارند ـ استفاده و دستگاه های حرفه ای و جدید برف روبی از آن ها، خریداری می شد. زیرا مدیریت بدون برخورداری از ابزارهای لازم، تلاشی بی فایده و مشت بر سندان کوبیدن است.
شنیدن نظرات مردم
اینک مناسب است که مسئولین محترم استان، به گزارشگران صدا و سیمای گیلان و رسانه ها اجازه دهند که بی طرفانه و بدون هرگونه جانبداری، به میان ساکنان شهرها، محلات و روستاها رفته، و پای صحبت شهروندان بنشینند و مشکلات آن ها را به گوش مقامات برسانند.
آموختن درس
مدیران استان هم از این مانور واقعی برفی، درس های زیادی آموخته، برای برف های کوچک و بزرگ سال های آینده، آماده شده و از الان در اندیشه خرید ابزار و لوازم مورد نیاز و انبار کردن آن ها باشند، نه آن که در دقیقه نود، آه از نهادشان برآید که اگر فلان دستگاه را می داشتیم، بسیاری از گرفتاری ها ما، حل می شد.
شاید بهتر باشد که خودمان را فریب ندهیم و با پذیرفتن اشکالات مدیریتی و ابزاری، قدری با خویشتن فکر کنیم که خدای ناکرده، اگر به جای «برف» ، جنگی با استکبار جهانی روی دهد، واقعا ما چه سرنوشتی پیدا خواهیم کرد؟!