گیلانیان : این روزها اکثر خانواده های ایرانی مشغول تماشای مجموعه تلویزیونی «شیدایی» هستند؛ داستانی که توانسته جایگاه خوبی را میان مخاطبانش پیدا کند دو شخصیت اصلی این مجموعه که برای اولین بار روبه روی هم بازی می کنند گلاره عباسی و عطا عمرانی هستند که با نقش آفرینی قابل قبول باعث شده اند مخاطبان شیدایی ارتباط خوبی با این سریال برقرار کنند. گلاره عباسی تاکنون در تله فیلم ها و سریال های متعددی بازی کرده است که از آن میان می توان به سریال «در چشم باد» در نقش فاطمه دختر کوچک میرزاحسن ایرانی یا سریال نون و ریحون در نقش فرشته اشاره کرد، اما عطا عمرانی اولین کار حرفه ای و حضورش در تلویزیون با سریال شیدایی است و بازیگری تنها دغدغه این روزهایش است. با این دو بازیگر جوان به صورت همزمان به گفت وگو نشستیم تا آنها برایمان از چگونگی شکل گیری «شیدایی» و حضورشان در این سریال بگویند.
گلاره عباسی و عطا عمرانی چطور وارد مجموعه شیدایی شدند؟ گلاره عباسی: کار خیلی سریع اتفاق افتاد و آقای عسگرپور با من تماس گرفتند و جلسه ای گذاشتند و با هم صحبت کردیم. با توجه به این که متن فیلمنامه و شخصیت لیلا خیلی جذاب بود، جایی برای اما و اگر نمی ماند و البته پیشینه فیلمنامه هایی که آقای سعید نعمت الله نوشته بودند و کار مشترک ایشان با آقای عسگرپور (جراحت) نیز نشان از تجربه خوب این گروه بود تا من هم با افتخار در این گروه کار کنم. عطا عمرانی: در مورد من موضوع کاملا متفاوت بود. سعید نعمت الله قبل از شروع کار به کارگاه بازیگری امین تارخ آمد و من را انتخاب کرد؛ بعد نقش را برای من توضیح داد. اولین سوالی که از من پرسید این بود که سابقه کار داری؟ و من هم با ترس جواب دادم: خیر، اما خوشبختانه ایشان به من اطمینان کرد و این طور بود که وارد مجموعه بازیگران سریال شیدایی شدم. واقعیت این است که هرکسی می خواهد وارد این عرصه شود، خیلی به دنبال فهمیدن نوع بازی و فیلمنامه نیست چون کار اولش است جلو می آید و معتقد است که بالاخره باید به طریقی وارد این عرصه شود تا حداقل چند دقیقه ای دیده شود. عمرانی: از این چند دقیقه ها زیاد برای من پیش آمد. حتی بیشترش هم بود، اما من خیلی دوست داشتم با یک گروه خوب، حرفه ای، دوست داشتنی و مورد علاقه ام بازی کنم که خوشبختانه همه این موارد در سریال شیدایی برایم پیش آمد. در ابتدا از شیدایی برای شما چه توصیفی کردند؟ عباسی: توضیح کوتاهی در خصوص فیلمنامه به من دادند و سپس خود فیلمنامه را خواندم. نعمت الله دو شخصیت جوان را در فیلمنامه ترسیم کرده بود که رابطه عاشقانه دارند و... . چقدر در کارهایتان با دیگران مشورت می کنید و آیا از ابتدا دوست داشتید بازیگر شوید؟ عمرانی: من ازجمله افرادی هستم که در کارم خیلی مشورت می کنم. من دانشجوی رشته مهندسی معدن هستم و بازیگری هم می کنم و این دو با هم در تعارض هستند و انجام هر دو در کنار هم کاری سخت است. لذا به بازیگری بیشتر روی آوردم. برخی از بازیگران تلویزیون و سینما که انصافا خوب هم بازی می کنند از بازیگرانی هستند که تحت نظر امین تارخ آموزش بازیگری دیده اند. به نظر شما دلیل این موفقیت در چیست؟ عباسی: من قبل از پیوستن به کلاس های آقای تارخ در حوزه هنری هم دوره بازیگری دیده بودم و در دانشکده هنر، معماری خوانده ام، اما کارگاه امین تارخ جدای از اینهاست و این به دلیل حس مسوولیت امین تارخ است؛ چراکه کلاس را باری به هر جهت برگزار نمی کند و بسیار حرفه ای رفتار می کند و به شاگردان خود اعتماد به نفس می دهد. تارخ همواره بهترین بودن در سینما و تلویزیون را به شاگردان خود مژده می دهد. در واقع یکی از دلایل موفقیت شاگردان او این است که ایشان اول انسان بودن و سپس رفتار حرفه ای را به شاگردان خود می آموزد و حقیقت هم این است که این عوامل از بازیگری مهم تر است. تا به حال با آقای تارخ در یک مجموعه بازی کرده اید و آیا حاضرید در مقابل ایشان بازی کنید؟ عباسی: تا به حال با ایشان بازی نکردم، اما احساس می کنم مقابل ایشان بازی کردن مضطربم خواهد کرد چون ایشان استاد من بودند و برای من خیلی سخت است که مقابل ایشان بازی کنم. نقشی که ابتدا برای شما در مجموعه شیدایی تعریف شد، با این نقشی که الان بازی می کنید چقدر تفاوت دارد؟ عباسی: یک سری قسمت ها را از ابتدا نداشتیم و به مرور اضافه شد، اما از آنجا که آقای نعمت الله همیشه سرصحنه است و کار خود را به خوبی می داند گاهی تغییراتی در شخصیت به وجود می آورد، اما فیلمنامه طبق نوشته اولیه همچنان پیش می رود و ما ابعاد جدیدتری از شخصیت لیلا را می بینیم. چه ویژگی هایی از نقش لیلا برای شما جذاب بود؟ عباسی: به نظر من در این قصه به همه شخصیت ها بخوبی پرداخته شده و قصه و تم اصلی مورد علاقه مخاطب است و حتی شخصیت های حاشیه ای هم پرداخت شده اند. آدم های اطراف لیلا هم بدرستی چیده شده و فکر نمی کنم هیچ کدام نقش کمرنگی داشته باشند. به نظرم چیزی که لیلا را دوست داشتنی می کرد و من هم سعی کردم به نقش اضافه کنم این است که از شخصیت دخترهایی که فقط خوب هستند، اما موثر نیستند، دور شده... این نقش، بالا پایین زیاد دارد، پیشینه دارد و گذشته اش در حالش موثر است؛ جایگاه اجتماعی و شخصیت کاری و حرفه ای دارد و اینها در نقش او موثر است و در واقع در این سریال نخواستیم نقش لیلا فقط مثبت باشد بلکه او گاهی هم اشتباه می کند و راه رفته را برمی گردد. ویژگی های این شخصیت از این جهت برایم جالب بود. آیا تا به حال در زندگی خود و اطرافیان با شخصیت هایی مانند لیلا و طاها برخورد داشتید؟ عمرانی: شاید شخصیتی درست مثل طاها را ندیده باشم، اما آدم هایی که رفتارها و اخلاقی مانند طاها دارند در اطراف ما کم نیستند و من حتما تاکنون شبیه او را دیده ام. عباسی: در واقع این شخصیت ها خارج از فضای نسل ما نیستند و می توانیم در اطراف خودمان این گونه شخصیت ها را ببینیم. عمرانی: شخصیت های شیدایی به اصطلاح از فضا نیامده اند و این که داستان توسط مردم دنبال می شود، نشان از این است که این گونه شخصیت ها وجود دارند. در واقع هیچ کدام از شخصیت های داستانی آقای نعمت الله سیاه و سفید نیست؛ حتی شخصیت حمید هم بالا و پایین دارد و به همین دلیل است که مردم ارتباط خوبی با او برقرار می کنند. برای درک شخصیت فیلمنامه چقدر از سوی کارگردان و فیلمنامه نویس به شما کمک شد؟ عمرانی: شیدایی اولین سریالی است که من بازی کرده ام. بنابراین حتما برای بازی هدایت شده ام. آقای نعمت الله خیلی کمک کردند که من نقش طاها را برای خودم طراحی کنم. عباسی: لیلا و طاها شخصیت هایی جدا از جامعه نیستند و بیشتر با عواطف و احساسات انسانی درگیر هستند و امکان دارد برای همه آدم ها چنین اتفاقاتی رخ دهد. این اتفاقات پر از لحظاتی است که بازیگر باید این عواطف را بشناسد و باید بداند از کدام گره و نقطه تاریک وجودش این شخصیت بیرون می آید. من بیشتر با احساسات و عواطف درونی یک زن مواجه بودم، یک زن با پیشینه ای که مشخص است. انسانی که آدم های دروغگو را می بیند و احساس امنیت ندارد و به دنبال صداقت، آرامش و امنیت است؛ لذا درگیری با این نقش با نقشی چون معتاد که نیازمند مطالعه بیرونی است فرق دارد؛ در واقع ما در دورخوانی ها به این شخصیت رسیدیم نه در جامعه. معتقدم قلم آقای نعمت الله را نمی شود تغییر داد و تنها خود ایشان می تواند این تغییر را ایجاد کند، اما باید بگویم که من لیلای نوشته شده را خیلی دوست داشتم چرا که یکی از نقاط مثبت قصه است و با توجه به این که نعمت الله سلیقه مردم را می داند قصه خوب و پر مخاطب است. به نظر شما شیدایی از ابتدا مخاطب را درگیر داستان خود کرده است؟ عباسی: نظرهای مردم را باید از خود مردم گرفت چون ما همزمان با پخش در حال فیلمبرداری هستیم نمی توانیم نظر متقن و واقعی را بدهیم و این مردم هستند که باید اظهار نظر کنند. در برخی قسمت ها باید گریه می کردید و داد می زدید. این بخش ها را چگونه بازی کردید؟ چطور توانستید با این بخش از نقش خود ارتباط برقرار کنید؟ عمرانی: مدل ها و روش های مختلفی برای بازیگری است. می توان در لحظه فکر کرد که برای این اتفاق چگونه باید حس گرفت و بازی خاصی را به نمایش گذاشت. گاهی هم می شود تقلب کرد و صحنه را فقط بازی کرد، اما موقعیت های فیلمنامه شیدایی آنقدر حساب شده بود که نیازی به تقلب نداشت. در قسمتی که شما به بیمارستان رفتید و همه عصبانیت خود را سر همسر اولتان خالی کردید، سکانس بسیار خوبی بود و مخاطب آنجا پذیرفت لیلا یک شخصیت یک بعدی نیست. چگونه برای بازی در این سکانس به لیلا نزدیک شدید؟ عباسی: وقتی نقشی را که بازی می کنی دوست داشته باشی و با او همدل و همراه شوی و با او زندگی و حرکت کنی، اتفاقاتی که برای او می افتد انگار در زندگی واقعی برای خودت می افتد عباسی: وقتی نقشی را که بازی می کنی دوست داشته باشی و با او همدل و همراه شوی و با او زندگی و حرکت کنی، اتفاقاتی که برای او می افتد انگار در زندگی واقعی برای خودت می افتد و تحت تاثیر موانع و اتفاقات قرار می گیری. برای من مهم است که برای لیلا چه اتفاقی می افتد و لذا با او همراه می شوم. شاید بیننده فقط زندگی شخصیت سریال را ببیند، اما بازیگر شکل بیرونی آن را هم اجرا می کند و با همراهی و همدلی با نقش است که عکس العمل ها درست می شوند و این حس درونی است. در واقع لیلا جدای از من نیست که ناراحت نشوم. وقتی طاها در اتاق عمل است لیلا باید ناراحت و نگران باشد و این باید اتفاق بیفتد. گاهی برخی بازیگران نمی توانند حس های مورد نیاز نقش را اجرا کنند. با توجه به این که مخاطبان امروزه به دلیل مواجهه با فیلم های مختلف خارجی حساسیت های خاصی در نوع ارائه نقش ها دارند. چگونه بازیگر می تواند به نیاز آنها پاسخ دهد و بازی قابل قبولی ارائه کند؟ عمرانی: وقتی همه چیز سرجای خود باشد و فیلمنامه و نقش به درستی درک شده باشد در واقع شخصیت را از آن خود کرده ایم و بازی در نقش مورد نظر هم راحت می شود، لذا اینجاست که نقش به من اجازه می دهد در جایی که مثلا باید عصبانی شوم این اتفاق بیفتد، اما در جایی که نیاز نیست نباید این چنین حسی بگیرم. در طول کار پیش آمده که آقای نعمت الله یا کارگردان بگوید اینجا باید طور دیگری بازی می کردید؟ عمرانی: بله پیش می آید. اما اگر شخصیت به درستی پیدا و درک شده باشد خود به خود آن حالت ایجاد می شود. عباسی: وقتی همه چیز درست اتفاق می افتد که پیشینه هم درست باشد و سکانس های قبلی خوب چیده شده باشد آن موقع نقش باورپذیر می شود. صداقت در بازیگری بسیار مهم است. نباید بازی کرد بلکه باید شخصیت را باور و آن را مقابل دوربین اجرا کرد. با این گفته برخی بازیگران که می گویند باید با شخصیت زندگی کرد تا بتوان نقش را خوب اجرا کرد موافق هستید یا خیر؟ عباسی: این جمله معانی متفاوتی دارد. نباید ادا در آورد بلکه وجود بازیگر باید از شخصیت نمایش پر باشد و لحظه ها را باور کند. بازیگر نباید به مخاطب دروغ بگوید بلکه مخاطب باید صداقت را از او بگیرد تا باورش کند. عمرانی: اگر زندگی کردن به معنای فرو رفتن در شخصیت و با خود نقش در زندگی همراه شدن را می گویید که بله، بسیاری از بازیگران این گونه زندگی می کنند و نقش همیشه کنارشان است. به نظر من روش های بازیگری به تعداد بازیگران متفاوت است و این جمله هم می تواند به ازای هر بازیگر معانی متفاوتی داشته باشد. مهم این است که بازیگر باید نقش را در خود پیدا کند. در مورد بازیگران خارجی هم همین طور است. روش های هر کس متفاوت است و این بستگی به خود بازیگر دارد و در مورد هر کس متفاوت است. مثلا شما الان چند روش بازیگری از آقای تارخ یاد گرفته اید. آیا این روش را آقای عسگرپور هم قبول دارد و از شما می خواهد آنها را اجرا کنید؟ عمرانی: در واقع پاسخ این سوال را نتیجه کار مشخص می کند. آقای تارخ تلفیقی از روش ها را می آموزد؛ روشی که اسمی ندارد و به ایفای نقش کمک می کند. شما چند روش و تکنیک بازیگری یاد گرفته اید؟ شاید این تکنیک ها را یک کارگردان قبول داشته باشد و شاید یک کارگردان دیگر آن را نپذیرد. در چنین شرایطی چه می کنید؟ عمرانی: هر بازیگر تکنیک های خاص خود را دارد. کارگردان شاید چیزی ورای آنچه بازیگر می داند از او بخواهد، اما بازیگر هم باید همیشه روشی مورد قبول داشته باشد که بتواند با هر کارگردانی کار کند. عباسی: به نظر من هیچ کارگردانی به چگونگی رسیدن بازیگر به نقش نمی پردازد. آنچه برای او مهم است این که چقدر نقش واقعی، دلنشین و درست بازی می شود. در واقع اصل اتفاق درون بازیگر می افتد و نتیجه کار اوست که اهمیت دارد. عده ای از بازیگرها مثل امیر جعفری بسیار پرحرارت هستند و راجع به نقش خود حرف می زنند و نتیجه کارشان هم عالی است، اما بازیگرانی هم هستند که کارشان به سکوت می گذرد و ترجیح می دهند زیاد درباره نقش خود با کارگردان یا دیگر عوامل صحبت نکنند. تعامل شما برای انجام بازی خوب با کارگردان و بازیگران و سایر عوامل چگونه بود؟ عمرانی: در مورد من همه کمک می کردند و خوشبختانه کسی نبود که در شروع ماجرا کمک نکند و البته تازه کار بودن من هم همین را می طلبید؛ لذا احساس ناراحتی نداشتم و براحتی با همه ارتباط برقرار می کردم و همه کمکم می کردند. قبل از این که کار شروع شود کمی می ترسیدم، اما با صحبتی که با آقای تارخ داشتم مطمئن بودم کار به راحتی انجام می شود و همین هم شد. من به دنبال یادگیری بودم و همه حتی صدابردار هم به من کمک می کرد. عباسی: خوشبختانه در این مجموعه خوش شانس هستیم که همه گروه با هم همراه بودیم و بازیگران به دنبال روایت فیلم بودند و هیچ مشکلی نبود و البته این امر مرهون مدیریت خوب آقایان عسگرپور و نعمت الله بود. در هر فیلم هر شخصیت به اندازه خودش و توانایی بازیگرش دیده می شود. در این سریال شما چقدر برای دیده شدن تلاش کردید؟ عباسی: همه آدم ها کار می کنند که کارشان دیده شود و ثمر داشته باشد. در زمان بازی، بازیگری برای من خیلی لذت بخش است و من سر صحنه حتی قبل از پخش و این که کارم را ببینم خوشحال هستم. حتی قبل از این که بدانم چقدر مخاطب دارم. وقتی شخصیت هم خوب نوشته شده باشد لذت چند برابر است. وقتی می دانی کار پر مخاطب است به دنبال بازی بهتری هم هستی. یک بخش خودم سر صحنه لذت می برم و یک بخش هم وقتی مخاطبش را دوست داشته باشد. در واقع بازیگری هر لحظه تو را غافلگیر می کند و گاهی با چیزهایی که اصلا تجربه نکردی مواجه می شوی و من فقط می توانم بگویم شانس آوردم در نقشی که جای کار داشت و با آدم هایی که آمده بودند تا کار خوبی را به پخش برسانند مواجه شدم و کلی تجربه کسب کردم و امیدوارم در آینده هم شانس بیاورم با گروهی کار کنم که هدفشان نمایش خوب باشد. عمرانی: هر انسانی دوست دارد دیده بشود، ولی راجع به کار ما این دیده شدن، ویژه تر است چون لازمه کار بازیگری دیده شدن است و رابطه ما و مخاطب فقط از طریق دیده شدن، پس درون ما این حس بیشتر است که دوست داریم دیده شویم و مخاطب، ما را به خاطر بسپارد. بخصوص برای شما که شیدایی کار اولتان است؛ دیده شدن باید مهم تر باشد. در ضمن از این پس هم با پیشنهادهای مختلفی مواجه خواهید شد. عمرانی: بله شروع خوبی بود و ممکن است بعد از این کار، کارهای دیگری به من پیشنهاد شود، اما مهم این است که دیده شدن چه نتایجی برایم به همراه دارد. آیا در نقش های خوب دیده می شوم یا نقش های منفی. آیا می توانم خوب از پس نقش هایم برآیم یا نه. خیلی ها شاید از این به بعد برای کار با شما تماس بگیرند. هر کاری را قبول می کنید؟ عمرانی: فیلمنامه و مدل نقش برایم مهم است، بنابراین باید منتظر نقش های مختلف باشم تا بعد تصمیم بگیرم آنها را بازی کنم یا خیر. عباسی: هرکس چارچوب خود را دارد. همه به نوعی انتخاب می کنند حتی بازیگران پرکار که نقش های زیادی به آنها پیشنهاد می شود. ما مشکل قصه و فیلمنامه داریم و من به دنبال بازی کردن در فیلمنامه خوب هستم. البته گاهی هم نقش هایی را می پذیریم، اما نتیجه کار آنی نمی شود که انتظارش را داشتیم. پیش آمده کاری را رد کنید، اما بعد پشیمان شوید؟ عباسی: نه! اما شده کارهایی را رفتم و پشیمان شدم، هرچند باز هم آن کار را خودم انتخاب کردم، ولی تصوراتم اشتباه درآمده و کار خوب نشده است. برای بازی کردن در یک اثر، برای کارگردان شرط نمی گذارید که نقش اول داشته باشید یا نقشتان پررنگ باشد؟ عباسی: معمولا نقش ها از ابتدا مشخص است. این بیشتر به سریال هایی برمی گردد که فیلمنامه در حین کار نوشته می شود و این هم بستگی دارد که فیلمنامه نویس و کارگردان چه کسانی باشند و می شود به آنها اعتماد کرد یا خیر، اما وقتی اعتماد کردی باید خطر کردن را هم بپذیری. در مورد سریال شیدایی، چند درصد فیلمنامه آماده بود که تصویربرداری شروع شد؟ عمرانی: هر بازیگر تکنیک های خاص خود را دارد. کارگردان شاید چیزی ورای آنچه بازیگر می داند از او بخواهد، اما بازیگر هم باید همیشه روشی مورد قبول داشته باشد که بتواند با هر کارگردانی کار کند عباسی: بخش عمده ای از فیلمنامه آماده بود. با وجود این، کار الان خیلی فشرده است. در حال حاضر تصویربرداری و صداگذاری همزمان با پخش انجام می شود. اما از آنجا که انسان های مسوولی کار را به عهده دارند و با توجه به تجربیات من در برنامه هایی مثل نون و ریحان آنقدر اعتماد به نفس دارم که از این نوع کار نگران نشوم. عمرانی: ما نگرانی نداریم، چون اکنون به کارگردان اعتماد داریم و می دانیم نتیجه کار خوب خواهد شد. امیدواریم به دل مخاطب هم بنشیند. در طول کار اجرای کدام سکانس برای شما سخت تر بوده است؟ عباسی: سخت ترین سکانس ها همان هایی هستند که بیشتر دوست دارم، مثل سکانس بیمارستان که شما هم ابتدای گفت وگو به آن اشاره کردید. واقعا این سکانس را دوست دارم و یک سکانس هم در آینده دارم که هنوز پخش نشده است. عمرانی: من هم همین طور. سکانس های مورد علاقه ام سخت تر هستند. آیا شما خودتان هم هر شب این مجموعه را تماشا می کنید؟ از نوع برخورد مردم متوجه شده اید که مورد استقبال مردم قرار گرفته است یا خیر؟ عمرانی: بله، هر شب سریال را تماشا می کنم و این که مردم نگران آینده یک شخصیت هستند نشانگر علاقه شان به شخصیت و سریال است. عباسی: اتفاقا با چند خانم که مشکلاتی مشابه لیلا داشتند صحبت کردم و آنها خیلی خوشحال بودند که به این موضوع پرداخته شده است. به نظر شما این که در سریال های تلویزیونی باید به آسیب های مختلف اجتماعی پرداخته شود درست است یا خیر؟ عمرانی: صددرصد کار خوبی است که به معضلات اجتماعی در رسانه همگانی پرداخته شود. عباسی: عموم مخاطبان این نوع کار ها را می پسندند. تلویزیون باید مشکلات را در یک چارچوب متعارف نشان دهد و یکی از رسالت های رسانه نیز نشان دادن راه حل معضلات اجتماعی و خانوادگی با بهترین شکل و بیشترین تاثیرگذاری است. به نظر شما آیا سریال ها باید پیام داشته باشند و سریال شیدایی پیامی برای جامعه دارد؟ عباسی: به نظر من آثار تلویزیونی باید پیام داشته باشند، چون تلویزیون یک رسانه ملی و پرمخاطب است. سریال شیدایی برخی ارزش های انسانی مثل صداقت را رواج می دهد. ترویج حس های خوب در آثار تلویزیونی و سینمایی لازم است. به نظر من اگر با شیدایی یا هر سریال دیگری بتوان یادآور خاطرات خوب در مخاطب شد و به زنده کردن برخی ارزش ها کمک کرد باید حتما این کار انجام شود. یکی از نقدهایی که به سریال های تلویزیونی وارد می شود این که این آثار معمولا راوی قصه های تلخ هستند. آیا شیدایی تلخ است و اگر نیست شادی هایش کجاست؟ عباسی: شیدایی قصه تلخی ندارد و با یک دیالوگ آهنگین و ریتمیک، زندگی خانواده ای را روایت می کند، اما این خانواده تلخی ها و شیرینی هایی دارد. شیدایی به دنبال سیاه نمایی نیست، بلکه قصه ای عاشقانه دارد که دغدغه های چند شخصیت را روایت می کند و اتفاقا به نظر من بسیاری از عواطف مثل عاطفه پدری را هم زنده می کند. عمرانی: مجموعه های ایرانی مثل شیدایی به مخاطب این حس را القا می کند که اگر شخصیتی را می پسندید باید صفات بد او را از خود دور کنید. مثلا هر کس دوستدار شخصیت طاها در شیدایی است، می داند دروغ چیز خوبی نیست و باید این صفت را از خود دور کند. شیدایی در نهایت به دنبال این است که به مخاطب القا کند حرص و طمع و دروغ خوب نیست و باید این خصلت ها را از خود دور کنیم. به نظر شما بازیگران بعد از پخش یک سریال موفق چطور می توانند جایگاهشان را حفظ کنند؟ عباسی: باید علاوه بر پرداختن به کار حرفه ای صداقت خود را با مخاطب حفظ کنند تا ارتباطشان با مخاطب باقی بماند. بخشی از این مساله درونی است که باید عواطف و لحظه ها را شناخت و مواظب بود صداقت بازیگر از بین نرود. با توجه به این که من تئاتر هم خوانده ام دوست دارم این کار را ادامه بدهم و آرزو می کنم نقش های خوبی به من پیشنهاد بشود. عمرانی: باید با ارزیابی دلایل موفقیت بازیگران مشهور و خوب، بازی کردن را بیاموزیم و البته به روز هم باشیم تا روی ما سرمایه گذاری کنند. اگر قرار باشد کنار بازیگری کار دیگری انجام دهید، چه شغلی را انتخاب می کنید؟ عمرانی: من غیر از بازیگری فعلا کار دیگری انجام نمی دهم. عباسی: من به ادبیات علاقه خاصی دارم و می توان گفت از دنیای قصه به بازیگری آمده ام. من شاگرد محمد محمدی بودم و همیشه دلم می خواست همه قصه ها مصور شوند و من در آنها نقش بازی کنم. اگر بخواهم کنار بازیگری کاری دیگر انجام بدهم، ترجیح می دهم مطالعه در زمینه ادبیات را عمیق کنم و آرزویم این است که یک مجموعه داستان چاپ کنم. تاحالا هم چیزی نوشته اید؟ فکر می کنید این آرزو کی محقق شود؟ عباسی: بله تا الان سی چهل داستان کوتاه نوشته ام. اما برای این که بگویم کی این آرزو محقق می شود لازمه اش این است که توانایی های خود را ارتقا دهم.