گیلانیان : مجلس شورای اسلامی، عصاره ملت ایران است. زیرا ظاهرا برجسته ترین افراد این کشور ـ یا دست کم، مطرح ترین اشخاص دارای برخی تخصص ها یا توانایی ها ـ هستند که با رأی مستقیم شهروندان، به خانه ملت راه یافته و سوگند خورده اند که حافظ منافع مردم و نظام اسلامی باشند.
مدافع حقوق موکلان
نمایندگان محترم دهمین دوره قانونگذاری، حتما در خاطر شریفشان هست که در کارزارهای انتخاباتی خویش، چقدر منت کشیده، خود را نزد این و آن کوچک کرده و چه قولی هایی به زن و مرد و پیر و جوان منطقه انتخابیه شان داده اند تا بتوانند به هر شکل ممکن، بر صندلی نمایندگی، تکیه زنند و در ظاهر، مدافع حقوق موکلان خویش باشند!.
بیماری فراموش خاطری
ان شاء الله که این برادران و خواهران عزیز، به بیماری صعب العلاج «فراموش خاطری» دچار نشده باشند، چون ممکن است که بر اثر از یادبردن برخی تعهدات، در برخی تصمیم گیری های سرنوشت ساز، دست به رفتارهای منفی بزنند که تنها زیانش به ملت برسد، همانند «تصویب برجام» در بیست دقیقه، که در دنیای سیاست، بی همتا است و همانند آن، فقط در خود همین مجلس، یافت می شود!
حقوق های کلان
رفتار منفی دیگری که در چند روز اخیر از این مجلس مردمی، صادر گردیده، تصویب حقوق
های کلان برای مسئولین و مدیران کشور بوده که با مسئله حفاظت از منافع مردم، تقابل بسیار شدیدی دارد.
ترس از مهاجرت
البته شاید این کار، به دلیل ترس از مهاجرت مغزهای سالمند و وزیران میلیاردر هیئت محترم دولت، به ینگه دنیا، صورت گرفته باشد!
خوب، باید عرض شود که این ترس، کاملا بی جا است. چون علی القاعده، ثروتمندان ترسو هستند و اصولا «ثروت» با «ترس» رابطه مستقیم دارد و معمولا ثروت از جایی که در آن ترس، حاکم باشد، می گریزد و فعلا هم در این دنیا، جایی امن تر از ایران وجود ندارد و در هیچ کجای کره زمین، نمی توان اینچنین پول بادآورده پارو کرد، حقوق های نجومی گرفت و سرآخر، به ذخیره های نظام و طلبکار از زمین و آسمان، تبدیل شد!
تصور اشتباه
شاید نمایندگان عزیز ما ـ که مسلّما دلشان برای رفاه حال ملت شریف، لک زده ـ به اشتباه، تصور کرده اند که اگر به این جماعت رفاه طلب و رفاه زده ـ که مسندهای مختلف دولتی را اشغال کرده، و روز به روز مملکت را به سوی ذلت بیشتر سوق می دهند ـ از نظر مالی، رسیدگی نکنند، خدای ناکرده این ها، به بهانه لزوم جلب رضایت کدخدا و ارتباط با جهان، دست به ندانم کارهایی بزنند که قابل جبران نباشد و مثلا جنگ دیگری با استکبار جهانی، روی دهد!
در این مورد نیز باید گفت: مجلسیان دلسوز!، شما نگران جنگ نباشید. زیرا این سیاسیون
نیستند که مانع بروز جنگ می شوند، بلکه وجود یک رهبر شجاع و مقتدر، تفکر ناب ایستادگی در برابر ستمگران، نیروهای رزمنده و متعهد و جان بر کف، دانشمندان مبتکر و ابزارهای دانش بنیان دفاعی و روحیه شهادت طلبی و ایثارگری مردان و زنان غیور این سرزمین است که مانع حمله دشمن به این سرزمین می شود نه لبخندها و قهقه های بی موقع سیاستمداران ما در خارج، و کلاه گشاد رفتن بر سر آنان در مذاکرات حساس!
خطایی نابخشودنی
کاری که مجلس ما در این برهه انجام داد، به یقین خطایی بزرگ و نابخشودنی بود و قطعا به زیان ملت، که در تاریخ ایران، به ثبت رسید. زیرا مصوبه یاد شده، فرهنگ خدمتگزاری را در این کشور، از ریشه و پایه، نابود می کند و مدیران کشور را به سوی کسب موقعیت های گوناگون، جهت به دست آوردن منافع فردی بیشتر، سوق می دهد.
درک دردها و مشکلات
وقتی مدیری می تواند 14 برابر حداقل پایه حقوق، به اضافه 60 درصد این میزان را بگیرد، دیگر جایی برای درک دردها و مشکلات مردم، از سوی وی، باقی نمی نماند. به راستی آیا می توان مدیر محترمی را پیدا کرد که از حقوق بالا ـ و به اصطلاح امروزی ها، دستمزد نجومی ـ بدش بیاید؟. قطعا، پاسخ این پرسش، منفی است.
جواب منفی
وقتی کارگران، در برخی مواقع، متقاضی افزایش حقوق خود می شوند، آن هم در حد اندک، از سوی مدیران، جواب های منفی، با توجیهات متعدد اقتصادی، به خوردشان داده می شود، تا جایی که آن ها را از بیان مطالبتشان پشیمان می کند. اما همین مسئولان عزیز، وقتی به نوبت به افزایش حقوق خودشان می رسد، با چشم بسته و ارایه توجیهات زیباتری، خواسته خود را به کرسی می نشانند.
اکنون سئوالی پیش می آید که آیا مجلسیان، وضعیت نامناسب اقتصادی انبوه مردم زیر خط فقر را ندیدند که اینچنین نسبت به این بی عدالتی و ظلم به مردم خویش، دست یازیدند؟. آیا قرار نبود آن ها، پاسدار عدالت باشند؟!
تحقق عدالت
عدالت، زمانی در جامعه تحقق می یابد که نمایندگان، مقامات و مدیران ارشد و میانی کشور،
ابتدا خودشان در ایثار و ساده زیستی، پیشگام بوده و از رفاه طلبی دوری کنند نه آن که بخش
بزرگی از همت خویش را در جهت دست یابی به زندگی مرفه، مصروف نمایند.
کلاهی از نمدی
البته از سوی دیگر، شاید بتوان حدس زد که مجلسیان، بدین علت چنین قانونی را مصوب کرده اند که بعد از گذشت مدتی، راه برای بالابردن سطح حقوق خودشان هم هموار شود و از این «نمد»، کلاهی هم به آنان برسد.
شاید هم این سخن مردم، کاملا به حق باشد که وقتی فرزند یک نجومی بگیر، موفق می شود یکی از صندلی های نمایندگی را از آن خود کند، آیا از این مجلس، می توان انتظار داشت که مصوباتی غیر از این، داشته باشد؟!
پیامدهای منفی مصوبه مجلس
این مصوبه مجلس، در طول زمان، حامل یک سری پیامدهای منفی خواهد بود که برخی از آن ها، عبارتند از:
1ـ ایجاد فاصله طبقاتی میان مدیران و مردم، و افزوده شدن بر نرخ آن در سال های آینده.
2ـ ایجاد حالت بی تفاوتی در عموم مردم، نسبت به سرنوشت کشور، در زمانی که کشور نیاز
به دفاع دارد. مانند حضور در صحنه های انتخابات و جنگ. چون معمولا در شرایط سخت ـ مانند زمان جنگ ـ جای خالی فرزندان مسئولین، کاملا خود را به نمایش می گذارد. تازه، آن ها بیش از دیگران، ادای روشنفکری درمی آورند تا بگویند ما در سطح بالاتری از مردم جامعه، قرار داریم!.
3ـ ایجاد روحیه رفاه طلبی و افزون طلبی در رده های مختلف مسئولین کشور و دور شدن بیشتر آن ها، از بدنه اصلی جامعه.
4ـ جایگزین شدن روابط به جای ضوابط، در انتخاب مدیران دستگاه های مختلف، جهت رسیدن به مقامات بالاتر با درآمدهای بهتر.
5ـ سنگینی و فشار فوق العاده هزینه های حقوق های نجومی بر بودجه کشور، تا جایی روز به روز، از بودجه عمرانی، کاسته شده و صرف پرداخت دستمزدهای گزاف مدیران گردد.
6ـ تحمیل بیش از پیش هزینه های عمومی ـ مانند: اینترنت، آب، برق، گاز، تلفن، خدمات شهری و عوارض مختلف ـ بر اقشار آسیب پذیر.
7ـ کاهش شدید درآمدهای قشرهای مستضعف، که در مرز خط فقر یا پایین تر از آن، قرار دارند.
با توجه به نکات بالا، مجلس دهم، چگونه می تواند پاسخگوی فاصله گرفتن از مسئولیت های واقعی خود، باشد؟!