اختصاصی گیلانیان : معاون رییس جمهوری و رییس سازمان برنامه و بودجه در نشست خبری روز 20 آبان 96 در رشت به جای نوید رفع مشکل بیکاری تحصیلکرده ها -تدبیر و امید - ! آب پاکی روی دستان جوانان تحصیلکرده جویای کار ریخت ؟!
تسنیم از قول ایشان نوشت : «وی با اشاره به لزوم رفع مشکل اشتغال جوانان خاطرنشان کرد : این نکته برای ما سبب شرمندگی است که جوانان تحصیل کرده از بیکاری رنج ببرند».
فارس نوشت : «دولت بابت نبود فرصت های شغلی در کشور شرمنده مردم است». مهر نوشت : «دولت با جدیت به دنبال حل مشکل پسماند و اشتغال جوانان گیلان است».
ایسنا نیز نوشت : «مشاور رئیس جمهور، با تاکید بر لزوم ایجاد اشتغال برای جوانان از طریق افزایش تولید، گفت: بسیاری از شهروندان به ما مراجعه می کنند که در زندگی همه تلاششان را برای به ثمر رساندن فرزندان خود گذاشته اند و زمینه را برای تحصیلات عالیه آنان فراهم کرده اند، اما شاهد هستند که فرزندانشان نمی توانند در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی کشور مشارکت داشته باشند لذا مایه شرمندگی ماست».
یعنی آن همه هزینه ها و تحمل سختی در راه تحصیل ، دستیابی به کسب و کار ، تشکیل خانواده و ساختن آینده روشن یعنی هیچ !
یقینا معاون محترم رییس جمهور به این مهم واقف است که رسول گرامی اسلام وقتی به جوانی می رسید اول از شغلش سوال می کرد وقتی به کسب و کار جوان اطمینان حاصل می کرد می فرمود ازدواج کردی یا خیر !
یکی از عوامل بالا رفتن سن ازدواج ، انحطاط اخلاقی ، اعتیاد ، گرایش به تجرد ، ازدواج سفید ، تک فرزندی و همهم و همه ناشی از بیکاری است از این رو وقتی جوان قادر به تامین معاش خود و خانواده نباشد در نتیجه عطا را به لقایش می بخشد و از خیر ازدواج می گذرد و به بعضی بلاها مبتلا می شود که هزینه خانواده و دولت را بالا می برد.
تقصیر جوان نیست به دنبال تحصیلات عالیه رفت ، چون از ابتدای تولد به او تلقین شد (برو درس بخوان تا پشت میز نشین شوی) و این تفکر در اصول آموزش و پرورش ما هم نفوذ کرد از این رو فقط تحصیلکرده بدون پشتوانه علمی و مهارتی مورد نیاز جامعه تولید کرده و می کند و دانشگاه هم که الحمد الله امروز در هر کوی برزن اعم از دولتی و ملتی و غیر انتفاعی به ویژه پردیس دایر می باشد و با توجه به کاهش جمعیت ناگزیر است برای تامین هزینه به صدور مدرک با قیمت های متفاوت مبادرت نماید تا جایی که بازار کار ایران را از این نوع دکتر و مهندس اشباع است.
با کمال تاسف تا امروز کسی نه سعی در تغییر فرهنگ پشت میز نشینی کرد و نه مرجعی توانست مقدمات خود اشتغالی جوانان از قبیل آموزش مهارت های لازم و حمایت مالی برای ایجاد حرفه و فن اقدام مفید و موثری بعمل آورد .
ولی در مقابل عرصه کسب و کار در کشور به یک قشر خاص به نام های آقازاده ها، دامادها ، خواهرزاده ها، برادرزاده ها ، فرزندان دایی ها و خاله ها و عمه ها و نورچشمی اختصاص داده شد و امروزه از آنان (ژن خوب) و گاهی هم به عنوان (ذخایر انقلاب) ! یاد می شود .
سخنگوی دولت در شرایطی از بیکاری تحصیلکرده ها اظهار شرمندگی می کند که کم نیستند در ادارات ما اعم از فرزند و داماد و دختر زعما حتی با مدرک دیپلم و رشته های غیر مرتبط جذب می شوند و علاوه بر حقوق، نه نجومی ، بلکه مکفی ابوی بانضمام انواع و اقسام رفاهیات مادی و معنوی از سفره گسترده انقلاب متنعم هستند .
بی توجهی به جوانان به ویژه قشر تحصیلکرده و نخبه چنان شدت و حدت دارد که کم نیستند برخی از اساتید دانشگاه دانشجویانش را تشویق به رفتن اونور آب می کنند و این تشویق ها سبب می شود به گفته (علی ضیاء) در یکی از برنامه های تلویزیونی : «از 150 دانشجوی ریاضی فارغ التحصیل دانشگاه شریف 149 نفر جذب خارج شوند و تنها یک نفر از آن گروه باقی بماند» .
اسفبار تر اینکه حتی در گروه های ورزشی که در فلان سالن شهر تمرین می کنند آرزو و آمالشان کسب مقام برای باز شدن پایشان به اونور آب و جذب به بیگانگان است که این تفکر بسیار خطرناک است .
وقتی کارگزار دولت تدبیر و امید بطور رسمی اعلام می نماید : «دولت بابت نبود فرصت های شغلی در کشور شرمنده مردم است» این یک اعتراف ناامید کننده است که شعار دولت سازگاری ندارد و در واقع راه فرار از کشور را پیش پای جوانان می گذارد که امر بسیار خطیری است خدا باید به داد کشور برسد.