اختصاصی گیلانیان : پیشرفت علم و تکنولوژی ، انفجار اطلاعات ، تبدیل دنیا به دهکده جهانی ، زرق و برق دنیوی تمایل به زندگی اشرافی ، حب مال و جاه و قدرت ، تکاثر ثروت چنان تشدید و در باورهای دینی نفوذ کرد که می رود از دین و ایمان و اعتقاد فقط نامی و نشانی باقی بماند ولاغیر.
ارتباطات دینی و عاطفی ، برخوردهای انسانی ، صداقت و راستی ، اخلاص و عمل چنان بی فروغ شد که احتمال دارد الگوهای دینی و زندگی هم دستخوش تغییرات شود که البته در حال دگرگونی است ، شاید تمام مشکلات بشری ناشی از همین کاستی های بر شمرده باشد.
متاسفانه این تغییر و تحول ریشه در زعما دارد و از آنجا در حال سرایت به عامه و در حقیقت مصداق (الناس علی دین ملوکهم) است که این تاثیر تاثر ناشی از همین تغییر نگرش ها و تمایلات مادی و کاذب ولی جاذب است .
وقتی اعلام می شود دارایی های متولیان جامعه از 40، 70 میلیارد تومان به بیش از هزار میلیارد تومان می رسد و یا زندگی اشرافی آقازاده ها و فامیلی های با ژن خوب با تفاخر آنچنانی جلوه گری می کند و یا اینکه اختلاس های چند صد هزار میلیارد تومانی بدون هیچ مانع و رادعی بی عقوبت صورت می گیرد طبیعی است وسوسه ثروت اندوزی به ویژه در قشر جوان تحریک و تقویت شود .
چند روزی است به ویژه مشاهدات روز 22 بهمن ارتباطات فامیلی در اداره امور از قبیل : آقازاده ها ، دامادها ، علی الخصوص خواهر زاده ها و ... چنان ذهنم را چنان دلمشغولی ایجاد کرد که بی اختیار یاد و خاطره سلمان فارسی ، خالص ترین صحابه پیغمبر را تداعی کرد .
(روزبه) ایرانی با کوله باری از دانش و ادب دینی مانوی، زرتشتی و مسیحی و بردگی یهودی در جستجوی دین راستین سرانجام به اسلام گروید و به مقام (سلمان فارسی) رسید و در ردیف اهل بیت رسول خدا قرار گرفت .
از زهد و تقوی و اخلاص این مرد بزرگ همین بس که حتی در زمان خلفا نیز بر عقیده امامت باقی ماند و در ترویج دین اسلام ناب محمدی لحظه ای درنگ نکرد و همانند مشاوره های مفید و موثر دوران رسول گرامی اسلام پس از رحلت پیامبر نیز حتی در زمان خلافت خلفا در ترویج اسلام به ویژه مسلمان کردن ایرانیان نقش بسزایی را ایفا کرد.
وقتی سلمان فارسی در زمان خلیفه دوم به پاداش خدماتش به اسلام کاندیدای استانداری ولایت مدائن شد با مشورت حضرت علی (ع) این مقام و مسند را پذیرفت و راهی این سرزمین شد.
علیرغم اینکه سلمان شاهد بود مالک اشتر که به قصد استانداری مصر به تنهایی عزیمت کرده بود در طی مسیر به شهادت رسید و اگر همراهانی بعنوان خدم و حشم و مشاور بهمراه می داشت ممکن بود به شهادت نرسد مع الوصف سلمان فارسی برغم تجربه مالک به تنهایی عازم مدائن شد !
می گویند اکابر مدائن برای استقبال از موکب استاندار جدید خود در ورودی شهر تجمع کرده بودند و تا دیر وقت منتظر ماندند و اثری از موکب استاندار خود ندیدند تا اینکه با مسافر ناشناس استر سواری مواجه شدند و از وی نشان استاندار خود را جویا شدند . مسافر تنها وقتی از جمعیت عبور کرد نام استاندارشان سوال کرد، تازه دانست که اینان بر ای استقبال او آمده اند، از این رو خطاب به مردم گفت : چرا به خود زحمت بیهوده می دهید ؟ به خانه های خود برگردید ؛ استاندار شما ، منم!
وی پس از ورود بدون تشریفات رایج زمان از قبیل : جارچی و ساز و دهل و رقص و پایکوبی ، و به رسم روزگار ما بنرهای خیر مقدم و تشریف فرمایی ، بسیاری از تشریفات کذایی را منع کرد و علیرغم وجود کاخ کسری (کاخ تیسفون) در شهر وارد کاخ معروف نشد و در جای دیگری سکنی اختیار کرد و بعد ها در کنار شهر خانه محقری ساخت و در آن خانه اقامت کرد .
می گویند سلمان در طول 15 سال حکومت خود بر مدائن هرگز از حقوق حکومتی استفاده نکرد و همه آنها را صدقه داد و در کنار رتق و فتق امور مسلمین به زنبیل بافی مشغول شد و هزینه زندگی خود را از این راه تامین کرد .
سلمان در طول مسئولیت خود چنان حکیمانه ، عالمانه و زاهدانه زندگی کرد که تاریخ همانند آن را به یاد ندارد و سر انجام در همین شهر بدرود حیات گفت و به پاداش زندگی سراسر اخلاص و خدمت وی حضرت علی برای تغسیل و تدفین او به مدائن آمد و بر پیکر مطهرش نماز خواند .
در روایات است که حضرت علی (ع) تمام تکبیرهای نماز میت را با صدای بلند ادا می کرد و برای این کار دلیلی بیان می کنند که بیان آن هدف این وجیزه نیست.
براستی چرا سلمان به تنهایی وارد مدائن شد ؟ آیا نمی توانست خدم و حشم و مشاور ملتزم رکاب خود کند ؟ چرا امروز رسم بزرگان دینی رعایت نمی شود ؟
باشد که مسئولان ما از برج عاج بیرون آیند و در حد مقدورات و ممکنات زمان در عمل شایسته سالاری پیشه کنند و در تعقیب (ژن) خوب و فامیل سالاری نباشند و به قول رییس جمهور با (نشاط) نه در جهت تکاثر ثروت و حقوق نجومی بلکه در جهت خدمت برای رضای خدا تلاش نمایند .
