ورزش برای ورزش ،نه برای ارتقاء خود !!
چند سال قبل،رقابت دکتر( ف – ض) وآقای( ر- پ ) در دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی در شهر رشت به اوج رسیده بود و هر دو نفر برای پیروزی در انتخابات تلاش می کردند . یادم هست که دکتر {ف-ض}برای اینکه خود را عاشق ورزش نشان بدهد حدود 400 متر را اُفتان و خیزان به دنبال شیرکپنهاک (سید هادی طباطبایی )و به دور پیست ورزشگاه شهید عضدی رشت دوید و برای مردم دست تکان داد تا رای بیاورد که آخر هم رای نیاورد !!
در کل ،ورزش به لحاظ محبوبیت و شهرتی که برای افراد ایجاد می کند سکوی پرش خوبی برای آدم های غیرورزشی است و استفاده ابزاری از آن در موسم انتخابات به طرق مختلف رخ می نماید!.... گاه یک نفر مثل دکتر (ف-ض) دور پیست ورزشگاه می دود و گاه پیش می آید که افراد دیگر به آدم های ورزشی انتقاد می کنند تا در حیطه ورزش صاحب نظر قلمداد شوند و جلب آراء نمایند !
به اعتقاد ورزشی های خاک خورده و دل سوخته نه آن که در عمرش 400 متر ندویده و به عشق رای آوردن بدوبدورا آغاز کرده از جنس ورزش است و نه آن که با سودای کاندیداتوری به برجک ورزشی ها حمله ور می شود و انتقاد می کند ورزش است ! ورزشی های واقعی عاشق کسانی هستند که از بطن و متن ورزش بیرون آمده باشند و میادین مناسب ورزشی را به دید آسانسور پیشرفت نبینند و در یک کلام ورزش را برای ورزش و نه برای ارتقاء خود بخواهد !!
*هیات ورزشی و مدیر کل ارزشی .
چند روز قبل به عنوان یک خبرنگار به جلسه هم اندیشی هیات کوهنوردی و صعودهای ورزشی گیلان دعوت شدم
راستش بسیار خوشحال بودم که به چنین جلسه ای می روم چون می دانستم که به کنفرانس قدیمی ترین هیات ورزشی ایران قدم می گذارم که سنگ بنای آن را در دهه 30 ریخته اند . قبل از اینکه به جلسه وارد شوم از همکاران سوال کردم که آیا آقای محمدی اصل (مدیر کل تربیت بدنی ) هم در این جلسه حضور دارد یا نه ؟ ولی به من اطلاع دادند که ایشان به جهت جراحت های شیمیایی از جنگ تحمیلی در بیمارستان به سر می برند با شنیدن این موضوع حسابی از خود بی خود شدم و به دنیای دیگری رفتم.... در افکار خود غرق بودم و یاد سرفه های مدیر کل تربیت بدنی افتادم... پیش خودم فکر می کردم که وظیفه من خبرنگار و جامعه ورزش در قبال مدیر کلی که جوانی و سلامتی اش را برای حفظ تمامیت ارضی وطنش گذاشته و در عرصه دفاع مقدس شیمیایی شده و سرفه هایش یادگار روزهای مقاومت و ایثار است چیست ؟
و با خود می اندیشیدم که هیات های ورزشی به عنوان بازوهای توانای مدیران ارزشی که یادگار دفاع مقدس هستند چگونه می توانند کمک کننده باشند ؟... غرق این افکار بودم و این سوال و جواب ها را مرور می کردم که ناگهان خود را در سالن جلسات تربیت بدنی گیلان و روبروی رئیس هیات کوهنوردی استان و همکارانش یافتم .
*شروع جلسه و تعجب من !
جلسه شروع شد و من به دنبال تطابق آمال و افکارم با آن چه می شنیدم و می دیدم بودم . رئیس هیات کوهنوردی پس از کمی مقدمه چینی به انتقاد از مدیریت گیلان ورزش پرداخت و اعلام نمود که تربیت بدنی گیلان از سال 1386 تاکنون دو مدیر کل ( مریض احوال ) و (بازنشسته ) را تجربه کرده که محمدی اصل ( مدیر کل جدید ) الان روی تخت بیمارستان است و توانایی کار کردن ندارد .... با شنیدن این جمله دنیا جلوی چشمم تیره و تار شد چون اولا می دانستم که مدیر کل قبلی بانی رئیس شدن همین آقا بوده و ثانیا تحمل مشکلات شیمیایی ناشی از جنگ با مریض قلمداد شدن فرد یک دنیا فاصله ی معنایی دارد و انتقاد این گونه مطابق وجدان نیست
یکبار ما می خواهیم حقیقی را بگوییم تا به (نقد سالم ) برسیم و این پسندیده است ولی اگر از آن سوی بام بیفتیم و یک جانباز سرافراز را (مریض احوال و بازنشسته ) قلمداد کنیم اصلا پسندیده نیست !! در پس این جملات انتقادات رگباری دیگری به جملات انتقادی قبلی متصل شد تا (من) و همه خبرنگاران به این حقیقت مسلم برسیم که مدیر کل تربیت بدنی در خانه خودش و به صورت غیابی در حال ترور شخصیت است.
جملات دیگر سخنران اصلی جلسه را مرور می کنیم:
*-"من در یک سال گذشته حتی یک جلسه با مدیر کل تربیت بدنی نداشته ام "(البته مدیر کل اشاره شده 6 ماه است که این منصب را قبول کرده !)
*-"خوشبختانه خصوصی سازی در ورزش منتفی شده است"( در حالی که اجاره اماکن ورزشی به بخش خصوصی منتفی شده نه خصوصی سازی ورزش !....و این دو با هم متفاوت است)
*-"ورزش کشورعلمی شده ولی ورزش گیلان علمی نیست" (کلی گویی – بدون ارائه راهکار )
*- و دهها مورد کلی دیگر بدون ارائه راهکار عملی !.......
اما در کش و قوس جلسه فوق الذکر که همه خبرنگاران حیران و سرگردان بودند که دلیل این انتقادات پشت سرهم از نفر اول ورزش گیلان (آن هم در غیاب او ) چیست، ناگهان شاهد از غیب رسید و بسته ای به خبرنگاران اهدا شد که حاوی یک لیوان برای خوردن آب یا نوشابه و یک تابلوی تبلیغاتی بود (تابلویی با عکسهای از کوهنوردان و ذکر یک آدرس!! )...... اطلاعات روی این تابلو ابهامات ذهن خبرنگاران را کاملا زدود و دلایل انتقادات تخت گاز سخنران جلسه مشخص شد! روی این تابلو نوشته شده بود:
"پایگاه اطلاع رسانی رئیس هیات کوهنوردی و صعودهای ورزشی استان گیلان آقای فلانی ( دبلیو دبلیو دبلیو دات صومعه سرا دات کام ) وقتی این آدرس را رویت کردم ابهاماتم به پایان رسید و پیش خودم خطاب به رئیس هیات گفتم" بنده خدا چرا اینقدر به مغز و اعصابت فشار آوردی و حاشیه رفتی ؟!
از اول می گفتی که من می خواهم از صومعه سرا در انتخابات مجلس شرکت کنم و دوست دارم خبرنگاران ورزشی و ورزشکاران به من رای بدهند و ادامه این هم آدرس الکترونیکی من دابلیو دابلیو دابلیو دات و الی آخر ...
... به نظر من اگر رئیس هیات فوق اینچنین رفتار می کرد اصلا احتیاج نبود برای این که خود را ورزشی و صاحب نظر در باب ورزش جلوه دهد به ساحت مقدس و صاحب ارزش یک جانباز شیمیایی جنگ وارد شده و ضمن انتقاد از او وی را فرتوت ، پیر، مریض و از کارافتاده و بازنشسته قلمداد نماید و خودش را زیر سوال ... چون منزلت جانبازان برای ایرانی ها بسیار بالا است.
به اعتقاد من بدو بدوهای افراد برای موفقیت در انتخابات اشکال مختلف و اهداف مشترک دارد آنهایی که از روی اصول و مطابق با وجدان رفتار می کنند به هدف می رسند ولی آنان که به اشکال گوناگون راه را کج می روند از هدف فاصله می گیرند . آن که در عمرش 400 متر ندویده و ناگهان مجبور می شود که برای رسیدن به موفقیت در انتخابات دور پیست را بدود مشابه آن کسی است که برای مطرح کردن خود در حیطه ورزشی که وصلتی با آن نداشته به انتقادات بی پرده از مدیران ارزشی می پردازد ... آری هدف یکی است وفقط شکلش تغییر کرده در پایان توجه کنید که وجدان تنها محکمه ای است که احتیاج به قاضی ندارد .
"ضربه آزاد"