اختصاصی گیلانیان |با همین نگاه، میتوان مدعی شد که تبلیغات گسترده حکومت پهلوی؛ بهویژه پهلوی اول در خصوص بیکفایتی، بیتفاوتی و بیعرضگی قاجاریه در اداره کشور و حفظ تمامیت ارضی، بسیار موثر افتاده و یقینا تاحدودی نگاه تاریخنویسان را نیز تحت تاثیر قراردادهاست. البته تناقض ماجرا در اینجاست که ...
تاریخ همواره دستمایهی امیال اهالی سیاست و منافع آنان با سلایق فکری مختلف و منافع بعضا متضاد بوده و برداشتها از آن نیز هرگز جدا از جهتگیریهای افراد و خطمشی سیاسی تاریخنگاران نبوده است.
با همین نگاه، میتوان مدعی شد که تبلیغات گسترده حکومت پهلوی؛ بهویژه پهلوی اول در خصوص بیکفایتی، بیتفاوتی و بیعرضگی قاجاریه در اداره کشور و حفظ تمامیت ارضی، بسیار موثر افتاده و یقینا تاحدودی نگاه تاریخنویسان را نیز تحت تاثیر قراردادهاست. البته تناقض ماجرا در اینجاست که در کنار روایتهای بعضا اغراقآمیز در مورد بیخیالی و بیتفاوتی سیاستمداران قجری که تا مدتی طولانی به اذهان عمومی مخابره گشت، بسیاری از سیاسیون صاحبمنصب در دودمان قاجار، در سلسله پهلوی نیز نقشها و سمتهای پررنگی در سیستم حکمرانی داشتهاند.
نکتهی دیگر حائز اهمیت در این مورد، این است که بررسی وقایع تاریخی این دوره در اغلب موارد بدون فهم و درک عمیقی از بُعد زمانی و شرایط نظم جهانی و ضعف و اضمحلال تمدنهای وقت مسلمان در برابر غرب صورتگرفتهاست.
نگارندهی این سطور نه پیوند و انس و الفتی با خاندان قاجار دارد و نه قصد دفاع از عملکرد و یا توجیه اشتباهات و سوءمدیریتهای فراوان قاجار و یا اسلاف و اعقاب این حکومت را در سر میپروراند بلکه تنها در پی گوشزد نمودن این نکته است که همانطور که اشاره شد اگر شرایط نظام بینالمللی و موضوعات پیرامونی و برخی ملاحظات درونی بر تاریخ این دودمان لحاظ نگردد، در بررسی این دوره از سرگذشت ایران، دچار یک فهم ناقص، غیرمنطقی و غیرمنصفانه خواهیمشد.
برخلاف ادعاهای رسمی، اسناد بهجا مانده از سیاسیون و حتی شاهان قاجار، منجمله نامهنگاریهای مسئولان عالیرتبهی مملکتی، نشانگر این است که آنان نیز به پیشرفت و حفاظت از تمامیت ارضی ایران علاقمند بودهاند. امّا شاید یکی از بزرگترین بداقبالیهای آنان، سیاست نسبتا همسوی تمام قدرتهای جهانی آن دوره برای تجزیه و کوچککردن ایران بوده که این سیاست پس از قدرت گرفتن اندیشههای کمونیستی در مرزهای شمالی و از ترس اشاعه آن به ایران، از اواخر دوره قاجار و سالهای آغازین قرن چهاردهم خورشیدی، بریتانیا را به تغییر سیاست و حمایتی نسبی از یکپارچگی سرزمینی ایران مجاب نمودهاست.
برای اثبات مدعای بالا در مورد تاثیر شرایط جهانی بر عملکرد قاجاریه مثال دیگری نیز صادق خواهدبود. هیچ منبع موثقی در دست نیست تا اثبات کند که مثلا مرحوم عباسمیرزا نائبالسلطنه نسبت به آقا محمدخان تمایل کمتری به حفظ مرزهای ایران داشتهاست. امّا آقا محمدخان در جبهههای شمالی پیروزیهای چشمگیری بدست آورد و عباسمیرزا در کمال وطنخواهی و علیرغم کسب موفقیتهای محدود، متحمل شکستهای سنگین گشت.
بیانصافی و شاید نابخردانهاست اگر علت پیروزی و شکست را به تفاوت در درایت و وطندوستی این دو نسبتداد بلکه ریشهی این پیروزی و آن ناکامی را باید در پیشرفتهای برقآسای قدرتهای جهانی در غرب و اضمحلال جهان شرقی و بویژه ایران در کنار لحاظ برخی مسائل داخلی جستجو نمود.
زیرا جهان در دوره فتوحات آقامحمدخان در انتهای قرن هجدهم میلادی با جهان سال ۱۸۱۳ هنگام عقد قرارداد گلستان و جهان سال ۱۸۲۸ هنگام عقد ترکمانچای، جهانهای متفاوتی بودند و شرایط محیطهای داخلی و بویژه خارجی به شکلی تغییر پیداکردهبود که دیگر درایت و میهنپرستی شاهزاده قجری برای حفظ مرزهای وطن کفایت نمیکرد.
قصد نگارنده از طرح تمام موضوعات و مسائل مطرحشده این بود تا این درخواست را داشتهباشد که تاریخ معاصر ایران و بهویژه دورهی قاجار به دور از حبّ و بغضهای سیاسی و با بررسی توامان رخدادهای ایران و تحولات در روابط بینالملل، بار دیگر مورد بازنگری و بازنویسی تاریخنویسان شایسته قرار گیرد. زیرا چیزی که بیش از همهچیز در کتابهای تاریخی ایران رنگ باخته، فهمی عمیق از تحولات حوزه روابط بینالملل و اضافهکردن چاشنی آن به فهم پدیدهها و روایات تاریخی است.
.
.
عرفان ایمانی
دانش آموخته اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پی نوشت :
نوشتار های منتشره در بخش نقد و نظر پایگاه گیلانیان، الزاما نظر این پایگاه خبری نمی باشد.