گیلانیان | گوینده این اظهارات، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان محیطزیست در دولت گذشته است؛ اظهاراتی که امروز منتشر شده و سمت و سوی اصلی آن مربوط به بحران آب در ایران است که این معضل با فراست خاصی به تصمیم و اراده حکومت در سیاست خارجی گره زده شده.
«آب مانند حساب بانکی است، شما میدانید به حساب بانکی خودتان چقدر واریزی و برداشت دارید، و چقدر برایتان باقی مانده است، آب مانند همین حساب بانکی است، وقتی میدانید بارش، تبخیر و نفوذ آب به منابع زیرزمین چقدر است، راحت میتوانید پیشبینی کنید که چقدر میتوانید برداشت کنید. متاسفانه از سالهای ۱۳۷۰ بهبعد برداشت ما از آبهای سطحی و زیرزمینی به مراتب بیشتر از میزان ذخیره آب بوده است، در نتیجه ما از ذخایر خوردیم، درحالیکه آب تمدن یک سرزمین است، حکومت اگر تصمیم بگیرد میتواند یک شبه مسائل سیاسی، اقتصادی، تورم را حل کند، یکسری تغییرات در سیاست خارجی و داخلی بدهد، آدمهای عاقلی برسرکار بیایند، دو سه ساله مشکلات کشور حل میشود، اما شما اگر آب خودتان را از دست بدهید یک کشور ۷ هزار ساله را از دست دادهاید، بهنظرم مهمترین مسئلهای که دولتها در این مورد آن اهمال و کمکاری کردهاند، مسئله آب کشور است. مسائل سیاسی، کاهش درآمدهای خارجی ارزی، فشار بر تامین غذا از منابع داخلی، اینها سبب شد ما حقوق بچههای فردای را در راستای توسعه پایدار فراموش کنیم. وقتی ما محدودیتهای سیاسی پیدا کردیم و به دلایل سیاسی تحریم شدیم، بدون توجه به سیاستهای توسعه پایدار به منابع داخلی فشار آوردیم.»
گوینده این اظهارات، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان محیطزیست در دولت گذشته است؛ اظهاراتی که امروز منتشر شده و سمت و سوی اصلی آن مربوط به بحران آب در ایران است که این معضل با فراست خاصی به تصمیم و اراده حکومت در سیاست خارجی گره زده شده.
عیسی کلانتری میگوید اگر حکومت بخواهد و با آمریکا رابطه برقرار کند، یک شبه! فقط یک شبه میتواند به معضلاتی که در تار و پود کشور ریشه دوانیده خاتمه دهد، صرف تصمیمگیری کافی است تا انواع بحرانهای اقتصادی و اجتماعی با ایران خداحافظی کند، رابطه با غرب برای خاتمه خشکسالی و پایان بحران آب کفایت میکند و در واقع «بهشت» انتظارمان را میکشد. اما پیشفرض تحقق این مسئله چیست؟ تصمیم حکومت، رابطه با آمریکا و حضور آدمهای عاقل!
این تحلیل سادهانگارانه از زبان فردی بیان میشود که سالهای متمادی در مناصب گوناگون در دولتهای مختلف عهدهدار کرسی وزارت و معاونت بوده و در دولتی که گفتمان اصلیاش عادیسازی رابطه با غرب و رابطه با آمریکا بوده، این خواسته آنها محقق شده و هم با آمریکا تواق حاصل شده و هم به قول ایشان آدمهای عاقل بر سر کار بودهاند؛ آن هم نه دو سه سال، بلکه هشت سال و نتایج عملکرد آن پیش چشم ماست.
با چنین اظهاراتی می توان پی برد که چرا در دولتهای مختلف و دارای رویکردهای متفاوت، بسیاری از مشکلات کشور حل نشدنی باقی میماند.
سیاسیون ایرانی در یک وضعیت تعلیقی و انتزاعی به سر میبرند که راه رهایی را جایی دیگر جستوجو میکنند؛ برخی از رابطه با غرب انتظار معجزه دارند و طرفهای مقابل حتی چند قدم از این هم عقبتر ایستاده و فاقد راهبرد جامعی برای اداره کشور هستند.
اما چرا این بهشت موعودی که با معجزه تصمیمگیری و تغییر جهت در سیاستخارجی وعده میدهند فقط برای ایران ترسیم شدنی است؟ اگر صرف رابطه با آمریکا معجزه میکرد چرا کشور آرژانتین که از قضا رابطه دیرینهای هم با آمریکاییها داشته و دارد با تورم ۱۰۴ درصدی مواجه است؟ مگر رابطه همسایه غربیمان با آمریکا قطع شده که ترکیه امروز با تورم بالای۶۰ درصد دستوپنجه نرم میکند؟ آنجا خبری از تصمیمات یکشبه و معجزهآسا نیست؟ بحران آبی که دامن گیر غرب آسیا شده و حتی به خاور دور و چین هم کشیده شده، مصیبت نازلشده رابطه نداشتن تمامی این کشورها با ایالاتمتحده است یا نه؟
موضوع مورد مناقشه، صرف رابطه با غرب (آمریکا) نیست؛ این موضوعی است که از این تحلیلهای سرسری و سطحی به دور است و باید در بستری به دور از تعلقات سیاسی و ایدئولوژیک، مدافعین و مخالفین این امر در چهارچوب واقعگرایانه این مسئله را واکاوی کنند.
نکته اصلی این جستار، چنین سادهسازیهای سطحی و بیریشه از از چالشهایی است که چندین دهه بر کشور سایه افکنده و متاسفانه سیاسیونی که باید پرچمدار عقلانیت و ارتقای سطح بینش افکار عمومی باشند، خود مولد سادهسازی و تعمیق تعابیر عوامانه میشوند که همچنان آب خوردمان را هم به آمریکا مرتبط میکنند.