گیلانیان | سایهنشینها انگار هنوز از دوران انتخابات بیرون نیامدهاند و گویی همچنان مشغول فعالیتهای انتخاباتی به نفع نامزد دلخواه خود هستند؛ یعنی سعید جلیلی. آنها مانند ایام تبلیغات انتخاباتی به صورت یکپارچه علیه دولت هجمه وارد میکنند، اتهامزنی میکنند و حتی به تازگی دست به خبرسازی میزنند و میگویند که مسعود پزشکیان از مسئولیت ریاستجمهوری استعفا داده است.
سایهنشینها انگار هنوز از دوران انتخابات بیرون نیامدهاند و گویی همچنان مشغول فعالیتهای انتخاباتی به نفع نامزد دلخواه خود هستند؛ یعنی سعید جلیلی. آنها مانند ایام تبلیغات انتخاباتی به صورت یکپارچه علیه دولت هجمه وارد میکنند، اتهامزنی میکنند و حتی به تازگی دست به خبرسازی میزنند و میگویند که مسعود پزشکیان از مسئولیت ریاستجمهوری استعفا داده است.
این شایعه را هم نه در با فعال آینده یا جملهای پرسشی بلکه با فعل مضارع مطرح و به شکل خبری مطرح کردند که گویی دیگر کار تمام است و مردم باید به فکر رئیسجمهور بعدی باشند! آنها گویی که هنوز نمیتوانند از رویای دیرینهشان یعنی پوشاندن لباس ریاستجمهوری بر سعید جلیلی دست بردارند، اما شاید وقتش رسیده باشد که از خواب بیدار شوند و به خود بقبولانند که این رویایی صادقه نیست و هیچ وقت محقق نمیشود.
آنها باید بدانند حتی اگر خبرسازی اخیرشان درست هم از آب درمیآمد و به فرض که پزشکیان استعفا هم میداد، نوبت به جلیلی نمیرسید و بر اساس شرایطی که بر جلیلی پدید آمده است، او هیچ زمانی پایش در قامت رئیسجمهور به پاستور باز نخواهد شد، اما این گزاره از کجا میآید و چرا جلیلی هیچوقت نمیتواند رئیسجمهور شود؟
۱. در همه ادواری که سعید جلیلی در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کرده است، او نتوانسته سرمایه اجتماعی قابل توجهی را با خود همراه کند و برخلاف آنچه پایداریها و حامیان جلیلی ادعا میکنند حامیان جلیلی در اقلیت محض به سر میبرند. نه تنها او که حامیانش هم وقتی میتوانند به مجلس راه یابند که مشارکت در حداقلی حالت خود قرار میگیرد و میبینیم که همفکران جلیلی در مجلس بعضا با کمتر از پنج درصد واجدان رأیدادن وارد مجلس شدهاند. در حقیقت بزرگترین مشکل سایهنشینها نداشتن پایگاه اجتماعی است و همواره آنها کوشیدهاند با ایجاد هیاهو این نقیصه مهم را پنهان کنند. مانند طرفداران تیمی که، چون تعدادشان بسیار اندک است برای تشویق تیم مورد نظرشان مجبور میشوند بلندگو در دست بگیرند! با این اوصاف جلیلی اگر بخواهد صدبار دیگر هم در انتخابات شرکت کند رأی لازم برای پیروزی را نخواهد داشت و همین میزان رأیی که در رقابت با پزشکیان کسب کرد هم حاصل همه رأی اصولگرایان بود و چه بسا اگر او در دور دوم رقیبی اصولگرا میداشت، بسیار کمتر از این میزان رأی کسب میکرد. البته که جلیلی آنقدر از عدم محبوبیت رنج میبرد که گفته میشود بخشهایی از بدنه اصولگرایی هم در میان پزشکیان و جلیلی، پزشکیان را انتخاب کردند!
۲. جلیلی در میان اصولگرایان هم به شدت نامتعبر است. در واقع سعید جلیلی پایگاه سیاسی خود را نیز از دست داده و تنها یک گعده محدود از او حمایت میکنند. شرایط برای جلیلی به طوری است که اصولگرایان بر خلاف گذشته در برائتجستن از او از یکدیگر سبقت میگیرند و دیگر واهمهای از هجمههای حامیان جلیلی هم ندارند. جلیلی روزگاری بخشهایی از اصولگرایان را نمایندگی میکرد، اما حالا یک طیف خاص حامی او محسوب میشوند که در میان اصولگرایان کاملا در اقلیت به سر میبرند و با توجه به اختلافات آنها در جریان انتخاباتهای مجلس بر سر ارائه لیستهای انتخاباتی عملا اصولگرایان دیگر یا حاضر وحدت انتخاباتی با آنها نیستند یا با اکراه این کار را میکنند که این مسئله با بازخوانی مواضع اصولگرایان در سالهای اخیر کاملا قابل اثبات است؛ بنابراین جلیلی دومین ویژگی برای پیروزی انتخاباتی یعنی حمایت جناحی را هم دارا نیست.